ساختار سیاسی و حکومتی ایران را در دوره ساسانی

ساختار سیاسی و حکومتی ایران را در دوره ساسانی بنویسید.

پاسخ:

ساختار سیاسی، بیانگر نظم و نسق مجموعه ای از اشیاء، ‌اجزاء و نیروهایی است که به نحوی کنار هم قرار گرفته اند که کلی خاصی را تشکیل دهند.(۱) با توجه به تعریف ساختار می توان مجموعه نیروها و اجزای سیاسی که تشکیل دهنده حکومت ساسانی بوده اند را به عنوان ساختار سیاسی و حکومتی ساسانی در نظر گرفت. با توجه به مطالب فوق می توان گفت: ساختار جامعه ساسانی یک ساختار طبقاتی بوده است. عبور از یک طبقه به طبقه بالاتر امری غیر ممکن بوده است. این ساختار با یک دینی همراه بوده است. «دو چیز موجب امتیاز دولت ساسانی از دولت متقدم (اشکانی) است:


۱٫ تمرکز قوی ۲٫ ایجاد دین رسمی»(۲) و باید این نکته را متذکر شد که«ترتیب مقامات و طبقات، امری پیچیده و تاریک است».(۳) و لذا در مورد تقسیم بندی طبقات دوره ساسانی نظرات و تقسیمات گوناگونی وجود دارد. در رأس طبقات دوره ساسانی«شاه» قرار داشت. طبقات این دوره از بالا به پائین بر تعداد افراد افزوده می شد.»(۴) شاه و یا شاهنشاه در جامعه ساسانی برتر و بالاتر از طبقات بود و اصولاً جزء طبقات شمرده نمی شد. شاهان ساسانی بعضاً خود را از «خدایان» می دانستند و به نظر می رسد این امر بیشتر برای مهار روحانیون زرتشتی بوده است. «اردشیر بابکان که به قدرت فزاینده روحانیون پی برده بود، با در دست گرفتن ریاست مذهب و تثبیت مقام الوهی خاندان خویش در نزد مردم به مهار کردن روحانیت پرداخت ….. با تمام این پیش بینی ها و پیش گیریها در طول حکومت ساسانی به نوعی رقابت مداوم و نهانی بین دستگاه سلطنت و طبقه روحانیت زرتشتی پی می بریم.»(۵)
بنابراین در زمان ساسانیان «خداشاهی» رواج پیدا می کند. تورج دریایی می نویسد:«در آن زمان این اندیشه که شاهان از تبار خدایان بوده اند رواج داشته است.»(۶) «اردشیر خود را از تبار ایزدان می دانست»(۷) و «شاپور دوّم یکی از آخرین شاهانی است که خود را دارای«چهره از ایزدان» می دانست.»(۸)
در کتیبه ی نقش رستم، «نرسه» در حال دریافت نماد سلطنت از ایزد«ناهید» می باشد. این امر نشان دهنده این است که شاهان ساسانی بعضاً قدرت و پادشاهی خود را منسوب به خدایان می دانستند و البته هدف آنها از این اقدامات این بود که مردم از آنها اطاعت محض داشته باشند و لذا «شاهان ساسانی خود را بر حق و دشمنان خودر«پیرامون دیو» می نامیدند»(۹)

طبقات دوره ساسانی:۱٫ طبقات شاهزادگان و امرای بزرگ و کوچک: «که در مقابل شناسائی قانونی سلطنت ایران، تاج و تخت آنان بدیشان واگذار شده بود. و شاهزادگان خاندان سلطنتی که ایالات بزرگ مانند سیستان و کرمان بر عهده ایشان بود، در این طبقه جای داشتند.»(۱۰)
«شاهزادگانی که احتمال می رفت روزی براریکه قدرت تکیه زنند با قبول فرمانروایی ایالت خود را برای حرفه پادشاهی مهیّا و آماده می کردند.(۱۱)»
۲٫ در پله پائین تر، هفت رئیس خاندان های بزرگ قرار داشتند. وضع ملوک الطوایفی اینها میراث مستقیم عهد پارت بود. ساسانیان در حالی این گروه را پذیرفتند که مساعی خود را برای تخفیف قوّت آنان به کار بردند.»(۱۲)
۳٫ سپس«آزادان» قرار داشتند، نجبای کوچک و مالک املاک یا رؤسای دهکده ها بودند و ارتباط بین روستائیان و حکومت مرکزی را که اعمال دولتی نماینده آن بودند تأمین می کردند.»(۱۳) روستائیان بزرگ ترین توده ملت ایران را تشکیل می دادند و از نظر قانون آزاد بودند. ولی در عمل به صورت بردگانی وابسته به زمین درآمده بودند و با اراضی و دهکده ها فروخته می شدند.»(۱۴) بنا به نوشته کریستن «در ازمنه نخستین عهد ساسانی یک تقسیم اجتماعی (ساختار سیاسی) دیگر وجود داشته است، نام این طبقات طبق کتیبه«حاجی آباد» که مربوط به شاپور است، اینگونه آمده است:
۱٫ شهرداران(امراء دولت) ۲٫ و اسپوهران(رؤسا یا به طور کلی افراد خاندانهای بزرگ) ۳٫ بزرگان. ۴٫ آزاذان»(۱۵) سپس می نویسد:«در این صورت فقط طبقات ممتاز ذکر شده است.»(۱۶) همین نویسنده در جای دیگری می نویسد:«در دوره ساسانیان تشکیلات جدیدی در جامعه پیدا شد که مبتنی بر چهار طبقه بود ۱٫ روحانیان ۲٫ جنگیان ۳٫ دبیران ۳٫ توده ملت»(۱۷) کریستن سن معتقد است «ترتیب مقامات و طبقات امری بسیار پیچیده و تاریک است.(۱۸) در کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» آمده است: «ادارات ساسانی تشکیل هرم دیگری را می دادند که در رأس آن صدراعظم یا نخست وزیر قرار داشت و او عملاً زمام قدرت را در کف خویش داشت و آن را تحت نظارت شاه به کار می برد.»(۱۹) سپس از دبیران نام می برد و می نویسد: «دبیران کسانی هستند که استعداد بسیار در افشای گزارشها، معاهدات سیاسی و مکاتبات رسمی داشتند».(۲۰) سپس روحانیون را ذکر می کند و می نویسد:« با وجود آنکه دیوان عدالتی وجود داشت عموماً روحانیون به کار داوری می پرداختند.»(۲۱) سلسله ساسانی بر دو رکن مهم پی ریزی شد. «اصل تمرکز» و «دین واحد». بنیان گذار این سلسله معتقد بود با این دو رکن حکومتی ساخته است که هزار سال دوام خواهد یافت.»(۲۲)
در دوره ساسانیان «تمامی مقامات منحصر به طبقات اشراف و روحانیون و طبقات عالیه بود و باقی مردم جز پرداخت مالیات و شرکت در جنگ ها وظیفه دیگری نداشتند.»(۲۳)
پس می توان نتیجه گرفت که جامعه ساسانی یک ساختار سیاسی طبقاتی داشته است و نفوذ به لایه های بالاتر غیر ممکن بوده است. از طبقات بالای جامعه ساسانی می توان به شاهزادگان و روحانیون نام برد و از طبقات پائین جامعه ساسانی به کشاورزان و اکثریت مردم که یا صنعت گر بوده اند یا پیشه ور و ….. نام برد.


پاورقی:

۱٫ آقا بخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص ۵۶۹٫
۲٫ آرتور کریستین، ایران در زمان ساسانیان، مترجم رشید باسمی، تهران، ابن سینا، چاپ چهارم، ۱۳۵۱، ص ۱۱۷٫
۳٫ همان، ص ۱۲۱٫
۴٫ رمان کریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۶۶، ص ۳۷٫
۵٫ بیانی، شیرین، دین و دولت در عهد ساسانی، تهران، نشر جامی، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ص ۴۱٫
۶٫ دریایی، تورج، شاهنشاهی ساسانی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اوّل، سال ۱۳۸۳، ص ۱۶۰٫
۷٫ همان، ص ۱۷٫
۸٫ همان، ص ۳۵٫
۹٫ همان، ص ۳۵٫
۱۰٫ رمان گریشمن، پیشین، ص ۳۷۱٫
۱۱٫ آرتور کریستن، پیشین ص ۱۲۲٫
۱۲٫ رمان گریشمن، پیشین، ص ۳۷۲٫
۱۳٫ همان، ص ۳۷۳٫
۱۴٫ همان، ص ۳۷۳٫
۱۵٫ آرتور کریستن، پیشین ص ۱۱۹ تا ص ۱۲۱، هر یک از این طبقات رئیسی داشت، همان، ص ۱۱۹٫
۱۶٫ همان، ص ۱۲۱٫
۱۷٫ همان، ص ۱۱۸٫
۱۸٫ همان، ص ۱۱۹٫
۱۹٫ رمان گریشمن، پیشین، ص ۳۷۳، در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» نیز آمده است: رئیس تشکیلات مرکزی وزیر بزرگ بود …. وظیفه او اداره کردن کشور در تحت نظارت پادشاه بود. ص ۱۳۳٫
۲۰٫ همان، ص ۳۷۳٫
۲۱٫ همان، ص ۳۷۳٫
۲۲٫ بیانی، شیرین، پیشین، ص ۱۰٫
۲۳٫ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، انتشارات فردوس، چاپ ۱۲، ۱۳۷۱، ج۱، ص ۶٫

http://www.vatanfa.com/?s=ساختار-سیاسی-و-حکومتی-ایران-را-در-دوره-ساسانی