فلسفه پوشیدن لباس سیاه ایام عزاداری
- 5,345 بازدید
- 22 آوریل 2012
- ایران باستان, پوشاک و لباس باستان
شیعه در ایام عادى و روزهاى معمول زندگى از پوشیدن لباس سیاه پرهیز مىکند؛ اما در دهه اول محرم، آخر صفر، ایام شهادت امیرمؤمنان(علیه السّلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و نظایر آن، جامه مشکى مىپوشد و در و دیوار و کوى و برزن را سیاهپوش مىکند. فلسفه این سیاهپوشى چیست؟
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) را بر مسلمانان واجب کردهاند. (شورى (۴۲)، آیه :۲۳؛ هود (۱۱)، آیه ۲۹؛ میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۳۶٫)دوستى لوازمى دارد و محبّ صادق کسى است که شرط دوستى را – چنان که باید و شاید – به جاى آورد. یکى از مهمترین لوازم دوستى، همراهى و همدلى با دوستان در غمها و شادىها است. از این رو، احادیث بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهل بیت(علیه السّلام) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان تأکید ورزیدهاند.
حضرت على(علیه السّلام) مىفرماید: شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شرکت دارند؛ (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷٫)امام صادق(علیه السّلام) نیز فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا، یسوؤهم ما یسوءنا یسرّهم ما یسرُّنا…»؛ (طوسى، امالى، ص ۳۰۵٫)«شیعیان ما پارهاى از خود ما بوده و از زیادى گل ما خلق شدهاند، آنچه ما را بدحال یا خوشحال مىسازد، آنان را بدحال و خوشحال مىگرداند.»
این وظیفه عقلانى و شرعى ایجاب مىکند که در ایام عزادارى اهل بیت(علیه السّلام) حزن و اندوه خود را در گفتار (اشک و آه و ناله و زارى) (در این خصوص نگا: چشمه فیض.)رفتار (کم خوردن و کم آشامیدن) ص۱۵۷-۱۵۹) این روایت باید براى ما تأمل برانگیز باشد و حتى پوشاک (پوشیدن لباسى که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف حکایتگر اندوه و ناراحتى است) آشکار سازیم؛اما چرا لباس و پوشش سیاه؟
رنگ سیاه، از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هر یک از این خواص، در مورد یا مواردى خاص، به کار مىرود. رنگ سیاه از جهتى رنگ پوشش است؛ یعنى سبب استتار و اختفا مىگردد و براى چنین هدفى به کار گرفته مىشود؛ (یوسفى، دکتر غلامحسین، یادداشتهایى در زمینه فرهنگ و تاریخ، ص۲۷۲و۲۷۳٫)
از جهت دیگر، رنگ هیبت و تشخص است. به همین سبب، لباس رسمى شخصیتها سیاه یا سرمهاى سیر است. در نقلهاى تاریخى موارد فراوان مىتوان یافت که براى نشان دادن هیبت و تشخص فرد، گروه، حکومت یا مسألهاى از این رنگ استفاده شده است. است که گفت: پیغمبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) هنگام فتح مکه عمامه سیاه بر سرداشت و این لباس هیبت و لباس دولت است.» (ابن اثیر، الکامل، ج۹، ص۱۱۴)
یکى دیگر از خواص و آثار رنگ سیاه، آن است که این رنگ به صورت طبیعى، رنگى حزن آور و دلگیر و مناسب عزا و ماتم است. از همین رو، بسیارى از مردم جهان از این رنگ براى اظهار اندوه در مرگ دوستان و عزیزان خود سود مىجویند. البته انتخاب رنگ سیاه در ایام سوگوارى، علاوه بر نکته فوق، علتى منطقى – عاطفى نیز دارد. آنکه در ماتم عزیزان خویش جامه سیاه مىپوشد و در و دیوار را سیاهپوش مىکند، بااین عمل مىخواهد بگوید و بفهماند: عزیز از دست رفته، مایه روشنى چشم و فروغ دیدگانم بود و دفن پیکرش در دل خاک به سان افول ماه و خورشید در چاه مغرب، پهنه حیات و زندگى را در چشمم تیره و تار ساخته و زمین و زمان را در سیاهى و ظلمت فرو برده است.
این مطلب شواهد گوناگون دارد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) هشت روز پس از رحلت حضرت رسول( صلّی الله علیه و آله و سلّم )، بر مزار آن حضرت فریاد برآورد: «اى پدر، تو رفتى و با رفتن تو دنیا روشنىهاى خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشىاش را از ما دریغ کرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود[ولى اکنون با رفتن تو] روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شبهاى بس تاریک دارد… و حزن و اندوه، همواره، ملازم ما است…» (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴-۱۸۰٫)
فردوسى نیز، با اشاره به قتل سیامک توسط دیوان، مىگوید:
چو آگه شد از مرگ فرزند، شاه
از اندوه گیتى بر او شد سیاه
بنابراین، سیاه پوشى به دلیل رمز و رازى که در این رنگ نهفته است، رسمى طبیعى و سنتى منطقى براى نشان دادن حزن و اندوه بوده، ملل و اقوام گوناگون در ایام عزا از آن بهره جستهاند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: فرهنگ البسه مسلمانان، دُزى، ترجمه دکتر حسینعلى هررى، ص۳۴۲-۳۴۹٫
سابقه سیاهپوشى
شواهد فراوانى در متون کهن ایرانى وجود دارد که سیاهپوشى را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسى که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایران است، از مواردى که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقى کرده، آکنده مىنماید. وقتى رستم به دست برادرش، شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، با این بیت روبهرو مىشویم:
به یک سال در سیستان سوگ بود
همه جامههاشان سیاه و کبود
در عصر ساسانیان، هنگامى که بهرام گور در گذشت، ولیعهدش یزدگرد سیاه پوشید:
چهل روز سوگ پدر داشت راه
بپوشید لشگر کبود و سیاه
وقتى فریدون در گذشت نیز بازماندگان و سپاهش جامه سیاه پوشیدند:
منوچهر یک هفته با درد بود
دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
سپاهش همه کرده جامه سیاه
توان گشته شاه و غریوان سپاه
این سیاهپوشى تا اکنون در ایران رایج است. (نگا: یاقوت حموى، معجم البلدان، ج۳، ص ۴۵۲؛ میر سید ظهیرالدین مرعشى، تاریخ گیلان و دیلمستان، ص ۲۲۳٫)
در اساطیر یونان باستان آمده است: زمانى که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور شدیداً اندوهگین شد، به نشانه عزا سیاهترین جامههایش را پوشید. این امر نشان مىدهدکه قدمت رسم سیاهپوشى در یونان به عصر هومر باز مىگردد. در میان عبرانیان (یهودیان قدیم) نیز رسم آن بود که در عزاى بستگان سرها را مىتراشیدند و بر آن خاکستر مىپاشیدند و لباس تیره مىپوشیدند. (باستانى، پطرس، دائره المعارف، ج ۶، ص ۷۱۰ – ۷۱۲٫)
بستانى، در دائره المعارف خود، رنگ سیاه را مناسبترین رنگ عزا در تمدن اروپاى قرنهاى اخیر گزارش کرده، مىنویسد: «طول دوران عزادارى، بر حسب درجه نزدیکى به میّت، از یک هفته تا یک سال طول مىکشد و بیوه زنان دست کم تا یک سال عزا مىگیرند و در این مدت لباسهاى آنان سیاهرنگ و خالى از هر گونه نقش و نگار و زیور آلات است.» (همان.)
در کتابهاى تاریخى گزارش شده است که عرب، در مواقع مصیبت، جامه خویش به رنگ سیاه مىکرد. (اخبار الدوله العباسیه، تحقیق دکتر عبدالعزیز دورى و دکتر عبدالجبار مطلّبى، ص ۲۴۷٫)در عصر پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) پس از پایان جنگ بدر که ۷۰ تن از مشرکان و قریش به دست مسلمانان بر خاک هلاکت افتادند، زنهاى مکه در سوگ کشتگان خویش جامه سیاه پوشیدند. (ابن هشام، السیره النبویه، ج ۳، ص ۱۰ و ۱۱٫)
شعر لُبید، درباره سیاهپوشى زنان نوحهگر، مورد استشهاد بسیار از کتب لغت است:
یخشمن حرّ اوجه صِحاح
فى السُّلُب السّودِ و فى الاَمْساح (ابوالحسنى، على، سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص ۷۶و۷۷٫)
آن زنان در حالى که لباسهاى سیاه عزا و پلاس مویین بر تن کرده بودند، گونههاى خویش را با ناخن مىخراشیدند.
پس شواهد تاریخى و ادبى نشان مىدهد، رنگ سیاه از دیر باز در میان بسیارى از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است. این امر به ایران یا دوران اسلام اختصاص ندارد و اعراب پیش از اسلام، ایرانیان و یونانیان باستان در عزا جامه سیاه یا کبود مىپوشیدند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور. همان ص ۵۳-۹۳٫
سیاهپوشى در میان اهل بیت(علیه السّلام)
گزارشهاى مستند تاریخى حکایتگر این حقیقت است که پیامبر اسلام( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و ائمه اطهار(علیه السّلام) نیز بر این سنت منطقى و رسم طبیعى مُهر تأیید گذاشته و خود در عزاى عزیزانشان سیاه پوشیدهاند. به روایت ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، امام حسن(علیه السّلام) در سوگ امیرمؤمنان على(علیه السّلام) جامه سیاه پوشید و با همین جامه براى مردم خطبه خواند. (ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱۶، ص ۲۲٫)براساس حدیثى که اکثر محدثان نقل کردهاند، زنان بنى هاشم در سوگ اباعبدالله الحسین(علیه السّلام) جامه سیاه پوشیدند: «لما قتل الحسین بن على(علیه السّلام) لبس نساء بنى هاشم السواد و المسوح و کن لاتشتکین من حر و لا برد و کان على بن الحسین(علیه السّلام) یعمل لهن الطعام للمأتم»؛ (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۹۰٫)«وقتى امام حسین بن على(علیه السّلام) به شهادت رسید، زنان بنى هاشم لباسهاى سیاه و جامههاى خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمىکردند و پدرم على بن الحسین(علیه السّلام) به علت اشتغال آنان به مراسم عزادارى، برایشان غذا درست مىکرد.»
مرحوم کلینى چنان نقل مىکند که سلیمان بن راشد از پدرش نقل کرد: امام سجاد(علیه السّلام) را دیدم که جبّهاى جلو باز و سیاه رنگ و طیلسانى کبود رنگ پوشیده بود.
این شیوه از سوى دیگر ائمه(علیه السّلام) و بزرگانى چون امسلمه، مختار ثقفى و سیف بن عمیره نخعى کوفى جریان داشته و در عصر غیبت تا کنون تداوم یافته است. (سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص ۱۲۹-۱۵۵٫)
فلسفه سیاهپوشى عباسیان
عباسیان که در طول قیام داعیه خونخواهى شهداى اهل بیت(علیه السّلام) داشتهاند و وقتى به قدرت رسیدند، دولت خود را دولت آل محمد( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و ادامه خلافت على بن ابى طالب(علیه السّلام) خواندند، لباس سیاه را براى نشان دادن تداوم ماتم و اندوهشان در فقدان عزت پیامبر و مصائب اهل بیت(علیه السّلام) انتخاب کردند. (ر.ک: ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۱۷۲؛ حسن، ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج۱، ص ۴۰۸ و ج ۲، ص ۴۴۷-۴۴۸٫)
براساس منابع تاریخى، پس از قتل فجیع زید و یحیى، آتش خشم مردم علیه رژیم اموى زبانه کشید و در خراسان بزرگ آن روز، شهرى باقى نماند که مردمش، لباس سیاه نپوشیده باشند. قیام ابومسلم و ظهور سیاه جامگان عباسى نیز دقیقاً در همین دوره حساس تاریخى صورت گرفت. بنى عباس که در بحبوحه قیام زید و یحیى خود و پیروان خویش را از معرکه و جنگ بابنى امیه و خطرات ناشى از آن برکنار داشته بودند، اوضاع و شرایط را جهت بهرهبردارى مناسب دیدند و به بهانه خونخواهى شهداى مظلوم کربلا و زید و یحیى، پرچم سیاه و سیاهپوشى را ابزار اعلام عزاى شهداى اهل بیت(علیه السّلام) ساختند و با این ترفند دوستداران اهل بیت(علیه السّلام) را پیرامون خود گرد آوردند؛ و براى آنکه این تبلیغ ظاهرى را در اذهان مردم زنده نگه دارند، پس از به قدرت رسیدن، سیاهى پرچم و لباس را شعار همیشگى خویش ساختند.
به دلیل همین فریبندگى ظاهرى بود که امام صادق(علیه السّلام) و دیگر ائمه(علیه السّلام) به رنگ و لباس سیاه خرده مىگرفتند؛ یعنى مخالفت امام در این موارد، به سیاهپوشى رسمى و خاصى که از سوى بنى عباس تحمیل شده و نماد بستگى و اطاعت از حکومت ستمگران به شمار مىآمد، ناظر است نه سیاهپوشى در عزا و ماتم؛ به ویژه مصائب اهل بیت(علیه السّلام). (نگا: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص۱۹۵-۲۰۰٫)
سخن پایانى
آنچه به اجمال و اختصار گذشت، نشان مىدهد:
اولاً، سیاهپوشى سنت منطقى بشر در طول تاریخ بوده و در ایران باستان، یونان و اعراب رواج داشته است.
ثانیاً، سیاهپوشى بر مصائب اهل بیت(علیه السّلام) تداوم همان سیره انسانى است.
ثالثاً، سیاهپوشى از سوى عباسیان یا اعراب پس از اسلام به ایران منتقل نشده، از دیرباز در فرهنگ و تمدن ملت ایران ریشه داشته است.
به هر روى، لباس سیاه نشانه عشق و دوستى به ساحت امامان پاک و اعلان جانبدارى از سرور آزادگان در جبهه ستیز حق و باطل و اظهار تیره شدن آفاق حیات معنوى است. آنکه در عزاى امامان نور(علیه السّلام)، خصوصاً سالار شهیدان، جامه سیاه مىپوشد، جسمى تیره ولى جانى روشن دارد، در ظاهر سیاه است ولى در باطن سپید.و چه خوش گفته است شیخ محمود شبسترى در گلشن راز: سیاهى گر بدانى نور ذات است به تاریکى درون، آب حیات است . چه مىگویم که هست این نکته باریک شب روشن میان روز تاریک
منبع: نرم افزار معمای هستی
ali bood