فلسفه پوشیدن لباس سیاه ایام عزاداری

شیعه در ایام عادى و روزهاى معمول زندگى از پوشیدن لباس سیاه پرهیز مى‏کند؛ اما در دهه اول محرم، آخر صفر، ایام شهادت امیرمؤمنان(علیه السّلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و نظایر آن، جامه مشکى مى‏پوشد و در و دیوار و کوى و برزن را سیاه‏پوش مى‏کند. فلسفه این سیاه‏پوشى چیست؟

لباس عزاداری

قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) را بر مسلمانان واجب کرده‏اند. (شورى (۴۲)، آیه :۲۳؛ هود (۱۱)، آیه ۲۹؛ میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۳۶٫)دوستى لوازمى دارد و محبّ صادق کسى است که شرط دوستى را – چنان که باید و شاید – به جاى آورد. یکى از مهم‏ترین لوازم دوستى، همراهى و همدلى با دوستان در غم‏ها و شادى‏ها است. از این رو، احادیث بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهل بیت(علیه السّلام) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان تأکید ورزیده‏اند.

حضرت على(علیه السّلام) مى‏فرماید: شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شرکت دارند؛ (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷٫)امام صادق(علیه السّلام) نیز فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا، یسوؤهم ما یسوءنا یسرّهم ما یسرُّنا…»؛ (طوسى، امالى، ص ۳۰۵٫)«شیعیان ما پاره‏اى از خود ما بوده و از زیادى گل ما خلق شده‏اند، آنچه ما را بدحال یا خوشحال مى‏سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى‏گرداند.»

این وظیفه عقلانى و شرعى ایجاب مى‏کند که در ایام عزادارى اهل بیت(علیه السّلام) حزن و اندوه خود را در گفتار (اشک و آه و ناله و زارى) (در این خصوص نگا: چشمه فیض.)رفتار (کم خوردن و کم آشامیدن) ص‏۱۵۷-۱۵۹) این روایت باید براى ما تأمل برانگیز باشد و حتى پوشاک (پوشیدن لباسى که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف حکایتگر اندوه و ناراحتى است) آشکار سازیم؛اما چرا لباس و پوشش سیاه؟

رنگ سیاه، از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هر یک از این خواص، در مورد یا مواردى خاص، به کار مى‏رود. رنگ سیاه از جهتى رنگ پوشش است؛ یعنى سبب استتار و اختفا مى‏گردد و براى چنین هدفى به کار گرفته مى‏شود؛ (یوسفى، دکتر غلامحسین، یادداشت‏هایى در زمینه فرهنگ و تاریخ، ص‏۲۷۲و۲۷۳٫)

از جهت دیگر، رنگ هیبت و تشخص است. به همین سبب، لباس رسمى شخصیت‏ها سیاه یا سرمه‏اى سیر است. در نقل‏هاى تاریخى موارد فراوان مى‏توان یافت که براى نشان دادن هیبت و تشخص فرد، گروه، حکومت یا مسأله‏اى از این رنگ استفاده شده است. است که گفت: پیغمبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) هنگام فتح مکه عمامه سیاه بر سرداشت و این لباس هیبت و لباس دولت است.» (ابن اثیر، الکامل، ج‏۹، ص‏۱۱۴)

یکى دیگر از خواص و آثار رنگ سیاه، آن است که این رنگ به صورت طبیعى، رنگى حزن آور و دلگیر و مناسب عزا و ماتم است. از همین رو، بسیارى از مردم جهان از این رنگ براى اظهار اندوه در مرگ دوستان و عزیزان خود سود مى‏جویند. البته انتخاب رنگ سیاه در ایام سوگوارى، علاوه بر نکته فوق، علتى منطقى – عاطفى نیز دارد. آنکه در ماتم عزیزان خویش جامه سیاه مى‏پوشد و در و دیوار را سیاهپوش مى‏کند، بااین عمل مى‏خواهد بگوید و بفهماند: عزیز از دست رفته، مایه روشنى چشم و فروغ دیدگانم بود و دفن پیکرش در دل خاک به سان افول ماه و خورشید در چاه مغرب، پهنه حیات و زندگى را در چشمم تیره و تار ساخته و زمین و زمان را در سیاهى و ظلمت فرو برده است.

این مطلب شواهد گوناگون دارد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) هشت روز پس از رحلت حضرت رسول( صلّی الله علیه و آله و سلّم )، بر مزار آن حضرت فریاد برآورد: «اى پدر، تو رفتى و با رفتن تو دنیا روشنى‏هاى خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشى‏اش را از ما دریغ کرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود[ولى اکنون با رفتن تو] روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شب‏هاى بس تاریک دارد… و حزن و اندوه، همواره، ملازم ما است…» (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴-۱۸۰٫)

فردوسى نیز، با اشاره به قتل سیامک توسط دیوان، مى‏گوید:

چو آگه شد از مرگ فرزند، شاه

از اندوه گیتى بر او شد سیاه‏

بنابراین، سیاه پوشى به دلیل رمز و رازى که در این رنگ نهفته است، رسمى طبیعى و سنتى منطقى براى نشان دادن حزن و اندوه بوده، ملل و اقوام گوناگون در ایام عزا از آن بهره جسته‏اند.

برای آگاهی بیشتر ر.ک: فرهنگ البسه مسلمانان، دُزى، ترجمه دکتر حسینعلى هررى، ص‏۳۴۲-۳۴۹٫

 

سابقه سیاه‏پوشى‏

شواهد فراوانى در متون کهن ایرانى وجود دارد که سیاهپوشى را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسى که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایران است، از مواردى که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقى کرده، آکنده مى‏نماید. وقتى رستم به دست برادرش، شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، با این بیت روبه‏رو مى‏شویم:

به یک سال در سیستان سوگ بود

همه جامه‏هاشان سیاه و کبود

در عصر ساسانیان، هنگامى که بهرام گور در گذشت، ولیعهدش یزدگرد سیاه پوشید:

چهل روز سوگ پدر داشت راه

‏ بپوشید لشگر کبود و سیاه‏

وقتى فریدون در گذشت نیز بازماندگان و سپاهش جامه سیاه پوشیدند:

منوچهر یک هفته با درد بود

دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود

سپاهش همه کرده جامه سیاه

توان گشته شاه و غریوان سپاه‏

این سیاهپوشى تا اکنون در ایران رایج است. (نگا: یاقوت حموى، معجم البلدان، ج‏۳، ص ۴۵۲؛ میر سید ظهیرالدین مرعشى، تاریخ گیلان و دیلمستان، ص ۲۲۳٫)

در اساطیر یونان باستان آمده است: زمانى که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور شدیداً اندوهگین شد، به نشانه عزا سیاه‏ترین جامه‏هایش را پوشید. این امر نشان مى‏دهدکه قدمت رسم سیاهپوشى در یونان به عصر هومر باز مى‏گردد. در میان عبرانیان (یهودیان قدیم) نیز رسم آن بود که در عزاى بستگان سرها را مى‏تراشیدند و بر آن خاکستر مى‏پاشیدند و لباس تیره مى‏پوشیدند. (باستانى، پطرس، دائره المعارف، ج ۶، ص ۷۱۰ – ۷۱۲٫)

بستانى، در دائره المعارف خود، رنگ سیاه را مناسب‏ترین رنگ عزا در تمدن اروپاى قرن‏هاى اخیر گزارش کرده، مى‏نویسد: «طول دوران عزادارى، بر حسب درجه نزدیکى به میّت، از یک هفته تا یک سال طول مى‏کشد و بیوه زنان دست کم تا یک سال عزا مى‏گیرند و در این مدت لباس‏هاى آنان سیاه‏رنگ و خالى از هر گونه نقش و نگار و زیور آلات است.» (همان.)

در کتاب‏هاى تاریخى گزارش شده است که عرب، در مواقع مصیبت، جامه خویش به رنگ سیاه مى‏کرد. (اخبار الدوله العباسیه، تحقیق دکتر عبدالعزیز دورى و دکتر عبدالجبار مطلّبى، ص ۲۴۷٫)در عصر پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) پس از پایان جنگ بدر که ۷۰ تن از مشرکان و قریش به دست مسلمانان بر خاک هلاکت افتادند، زن‏هاى مکه در سوگ کشتگان خویش جامه سیاه پوشیدند. (ابن هشام، السیره النبویه، ج ۳، ص ۱۰ و ۱۱٫)

شعر لُبید، درباره سیاه‏پوشى زنان نوحه‏گر، مورد استشهاد بسیار از کتب لغت است:

یخشمن حرّ اوجه صِحاح

فى السُّلُب السّودِ و فى الاَمْساح (ابوالحسنى، على، سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص ۷۶و۷۷٫)

آن زنان در حالى که لباس‏هاى سیاه عزا و پلاس مویین بر تن کرده بودند، گونه‏هاى خویش را با ناخن مى‏خراشیدند.

پس شواهد تاریخى و ادبى نشان مى‏دهد، رنگ سیاه از دیر باز در میان بسیارى از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است. این امر به ایران یا دوران اسلام اختصاص ندارد و اعراب پیش از اسلام، ایرانیان و یونانیان باستان در عزا جامه سیاه یا کبود مى‏پوشیدند.

برای آگاهی بیشتر ر.ک: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور. همان ص ۵۳-۹۳٫

 

سیاهپوشى در میان اهل بیت(علیه السّلام)

گزارش‏هاى مستند تاریخى حکایتگر این حقیقت است که پیامبر اسلام( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و ائمه اطهار(علیه السّلام) نیز بر این سنت منطقى و رسم طبیعى مُهر تأیید گذاشته و خود در عزاى عزیزانشان سیاه پوشیده‏اند. به روایت ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، امام حسن(علیه السّلام) در سوگ امیرمؤمنان على(علیه السّلام) جامه سیاه پوشید و با همین جامه براى مردم خطبه خواند. (ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱۶، ص ۲۲٫)براساس حدیثى که اکثر محدثان نقل کرده‏اند، زنان بنى هاشم در سوگ اباعبدالله الحسین(علیه السّلام) جامه سیاه پوشیدند: «لما قتل الحسین بن على(علیه السّلام) لبس نساء بنى هاشم السواد و المسوح و کن لاتشتکین من حر و لا برد و کان على بن الحسین(علیه السّلام) یعمل لهن الطعام للمأتم»؛ (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۹۰٫)«وقتى امام حسین بن على(علیه السّلام) به شهادت رسید، زنان بنى هاشم لباس‏هاى سیاه و جامه‏هاى خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمى‏کردند و پدرم على بن الحسین(علیه السّلام) به علت اشتغال آنان به مراسم عزادارى، برایشان غذا درست مى‏کرد.»

مرحوم کلینى چنان نقل مى‏کند که سلیمان بن راشد از پدرش نقل کرد: امام سجاد(علیه السّلام) را دیدم که جبّه‏اى جلو باز و سیاه رنگ و طیلسانى کبود رنگ پوشیده بود.

این شیوه از سوى دیگر ائمه(علیه السّلام) و بزرگانى چون ام‏سلمه، مختار ثقفى و سیف بن عمیره نخعى کوفى جریان داشته و در عصر غیبت تا کنون تداوم یافته است. (سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص ۱۲۹-۱۵۵٫)

 

فلسفه سیاه‏پوشى عباسیان‏

عباسیان که در طول قیام داعیه خونخواهى شهداى اهل بیت(علیه السّلام) داشته‏اند و وقتى به قدرت رسیدند، دولت خود را دولت آل محمد( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و ادامه خلافت على بن ابى طالب(علیه السّلام) خواندند، لباس سیاه را براى نشان دادن تداوم ماتم و اندوه‏شان در فقدان عزت پیامبر و مصائب اهل بیت(علیه السّلام) انتخاب کردند. (ر.ک: ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۱۷۲؛ حسن، ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج‏۱، ص ۴۰۸ و ج ۲، ص ۴۴۷-۴۴۸٫)

براساس منابع تاریخى، پس از قتل فجیع زید و یحیى، آتش خشم مردم علیه رژیم اموى زبانه کشید و در خراسان بزرگ آن روز، شهرى باقى نماند که مردمش، لباس سیاه نپوشیده باشند. قیام ابومسلم و ظهور سیاه جامگان عباسى نیز دقیقاً در همین دوره حساس تاریخى صورت گرفت. بنى عباس که در بحبوحه قیام زید و یحیى خود و پیروان خویش را از معرکه و جنگ بابنى امیه و خطرات ناشى از آن برکنار داشته بودند، اوضاع و شرایط را جهت بهره‏بردارى مناسب دیدند و به بهانه خونخواهى شهداى مظلوم کربلا و زید و یحیى، پرچم سیاه و سیاهپوشى را ابزار اعلام عزاى شهداى اهل بیت(علیه السّلام) ساختند و با این ترفند دوستداران اهل بیت(علیه السّلام) را پیرامون خود گرد آوردند؛ و براى آنکه این تبلیغ ظاهرى را در اذهان مردم زنده نگه دارند، پس از به قدرت رسیدن، سیاهى پرچم و لباس را شعار همیشگى خویش ساختند.

به دلیل همین فریبندگى ظاهرى بود که امام صادق(علیه السّلام) و دیگر ائمه(علیه السّلام) به رنگ و لباس سیاه خرده مى‏گرفتند؛ یعنى مخالفت امام در این موارد، به سیاهپوشى رسمى و خاصى که از سوى بنى عباس تحمیل شده و نماد بستگى و اطاعت از حکومت ستمگران به شمار مى‏آمد، ناظر است نه سیاهپوشى در عزا و ماتم؛ به ویژه مصائب اهل بیت(علیه السّلام). (نگا: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص‏۱۹۵-۲۰۰٫)

 

سخن پایانى‏

آنچه به اجمال و اختصار گذشت، نشان مى‏دهد:

اولاً، سیاهپوشى سنت منطقى بشر در طول تاریخ بوده و در ایران باستان، یونان و اعراب رواج داشته است.

ثانیاً، سیاهپوشى بر مصائب اهل بیت(علیه السّلام) تداوم همان سیره انسانى است.

ثالثاً، سیاهپوشى از سوى عباسیان یا اعراب پس از اسلام به ایران منتقل نشده، از دیرباز در فرهنگ و تمدن ملت ایران ریشه داشته است.

به هر روى، لباس سیاه نشانه عشق و دوستى به ساحت امامان پاک و اعلان جانبدارى از سرور آزادگان در جبهه ستیز حق و باطل و اظهار تیره شدن آفاق حیات معنوى است. آنکه در عزاى امامان نور(علیه السّلام)، خصوصاً سالار شهیدان، جامه سیاه مى‏پوشد، جسمى تیره ولى جانى روشن دارد، در ظاهر سیاه است ولى در باطن سپید.و چه خوش گفته است شیخ محمود شبسترى در گلشن راز: سیاهى گر بدانى نور ذات است به تاریکى درون، آب حیات است‏ . چه مى‏گویم که هست این نکته باریک شب روشن میان روز تاریک ‏

منبع: نرم افزار معمای هستی

http://www.vatanfa.com/?s=فلسفه-پوشیدن-لباس-سیاه-ایام-عزاداری
afsane گفته:

ali bood

ناشناس گفته:

مناظره دوم با موضوع فرهنگی و اجتماعی در صدا وسیما و در مقابل دیدگان مردم ایران اسلامی برگزار گردید .

اما در این مناظره چیزی که ت مورد توجه مردم ایران ،بویژه جامعه فرهنگی و هنری بود. نحوه پوشش ظاهری کاندیداها و نامزدها بود. روز مناظره مصادف بود با ایام شهادت امام موسی کاظم (ع) و ایام ارتحال امام (ره)و سالگرد قیام پانزده خرداد .

لازم به توضیح است در فرهنگ عاشورایی و ملی ومذهبی ایران اسلامی مردم در ایام شهادت ائمه و برای ادای احترام به آن بزرگواران طبق فرهنگ کهن ایران اسلامی برای رعایت ایام عزاداری مردم از پیر و جوان در حد توان برای همدردی با ائمه اطهار ملبس به رنگ عزا میشوند.

این وظیفه عقلانى و شرعى ایجاب مى‏کند که در ایام عزادارى اهل بیت(علیه السّلام) حزن و اندوه خود را در گفتار و پوشش ظاهری نشان دهیم.

ولی در این مناظره تنها چندنفر از نامزدها به رعایت اهمیت این موضوع پرداخته بودند. اگر در تصاویر خوب دقت نمائید بعضی از نامزدها در پوششان هیچ نشانی از عزا یا رعایت ایام ذکر شده دیده نمیشود حتی بعضی ازدوستان با لباس پولو خوریشان در جلسه حضور پیدا کرده بودند گویی در مجلس جشن وسرور حضور یافته بودند.

اما در این بین افرادی که رعایت ایام عزاداری را نموده بودند تنهی چهره ای که از نظر ظاهری و پوشش اسلامی دارای ترکیب بندی فرهنگی وهنری و اسلامی قابل توجهی بودند فقط جناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی بودند.

گرچه چند نفر دیگر رعایت اصول و ارزشهای اسلامی را همسو با ایام عزاداری را کرده بودند ولی یا بسیار سهل انگارانه برخورد کرده ویا بسیار افراطی وغیر هنری برخورد کرده بودند.

سوالی که در اینجا ذهنیت ما را مورد توجه قرار میدهد موضوع بحث ومناظره کاندیداها بود که از نظر ظاهری با موضوع جلسه بسیار تفاوتها بود. آیا با این بی دقتی ها میتوان در اداره جامعه و تصمیم گیریهای فرهنگی و هنری ایران اسلامی موفق عمل کرد یا در آنجا نیز به مسائل فرهنگی و هنری نیز به توجهی خواهند کرد؟

اگر این افراد به مسئله فرهنگی واجتماعی با دقت توجه دارند چرا خود رعایت این اصول را نداشتند؟

ما قضاوت را به اختیار مردم ایران اسلامی می گذاریم .

لازم میدانیم به این موضوع اشاره نماییم که ما از این بحث هیچ نظر سوء یا توهین آمیزی را نداشتیم.

فقط قصدمان توجه مردم به موضوع بحث مناظره با پوشش فرهنگی وهنری نامزدهای حاضر بود.

اما ما جامعه فرهنگی و هنری در این جلسه از نظر پوشش هنری بهترین ت نمره رکیب پوششی را متناسب با ایام عزاداری به ترکیب پوششی آقای دکتر ولایتی میدهیم.

محمد فرزند ایران گفته:

آقای قالیباف و رضایی از اقای ولایتی مشکی تر پوشیده بودند.لطفا اطلاعات غلط ندید

ستاره (***مهسا***) گفته:

چه ربطی داره اصلا مگه به لباسه ؟؟؟خوب حرف ناشناس اینه که چون مناظره فرهنگی بوده باید متناسب با فرهنگ ملت ایران لباس میپوشیدن وچون شهادت بوده باید مشکی تن میکردن خوب من با مشکی بودن لباسا موافقم وبهتر بود همه شون لباس مشکی میپوشیدن ولی اینکه چه لباسی بپوشن به نظرم درست نیست دراین باره نظر بدیم توی اون جلسه همه لباسایی رو پوشیده بودن که همیشه حالا چه توی سمت هایی که داشتن یا غیره جلوی دوربین تنشون بوده واز این لحاظ هیچ کدوم تغییری نکرده بودن ولی اینکه بعضیا با لباس پلو خوریشون اومده بودن جلو دوربین این قضاوت ناعادلانه ست چون واقعا هیچ تغییری در لباس هیچ کدوم از اونها حالا که نامزد ریاست جمهوری شده بودن اتفاق نیفتاده بود من خودم یکی از کسایی هستم که خبرهای سیاسی داخلی رو دنبال میکنم وطبیعتا باطرز لباس پوشیدن همشون اشناهستم وهیچ گونه تغییری در لباس پوشیدن هیچ کدومشون مشاهده نکردم الکی ویک طرفه قضاوت نکنیم بهتره

Hamed گفته:

کاملا اطلاعات این پست غلط و کذب محض است….پوشیدن لباس مشکی در فرهنگ شیعه دوازده امامی آل علی اصلا توصیه نشده…و این فرهنگی است که شیعیان ۴ امامی فرقه زیدیه آن را درون تمامی مسلمانان متاسفانه رواج دادند و این رنگ را جزء یکی از فرهنگ های تمامی شیعیان کرده اند….حدیث داریم از امام حسین (صلوات الله علیه و آله) که میفرمایند پوشیدن لباس مشکی حرام است…میتوانید با مراجعه به کتب رسمی و اصیل شیعه این را در یابید تا مطمعن شوید…کتبی مانند اصول کافی را در این مورد حتما مطالعه کنید…یا علی ❤