سیاست خارجى شاه عباس اول. ایران در زمان جانشینان شاه عباس‏

سیاست خارجى شاه عباس اول. ایران در زمان جانشینان شاه عباس‏

شاه عباس که خود را براى جنگ با ترکها آماده مى‏کرد، کوشش داشت با کشورهاى اروپائى، که با ترکها دشمنى داشتند، روابط سیاسى برقرار کند، به سال ۱۶۰۰ او یک هیئت نمایندگى سیاسى به سرکردگى حسینعلى بیک، همراه با انتونى شرلى انگلیسى به مسکو، پراگ، و نزد امپراطور آلمان، به روم پیش پاپ و به اسپانیا فرستاد. به سال ۱۶۰۲ سفیر امپراطورى آلمان و فرستاده پادشاه اسپانى و پرتقال به ایران وارد و به حضور شاه رسیدند.

به سال ۱۶۰۳ شاه عباس جنگ تازه‏اى را علیه ترکها آغاز کرد؛ در این جنگ براى نخستین‏بار پس از صد سال ارتش ایران به تعرض علیه ترکها پرداخت و تاکتیک دفاعى به ترکان تحمیل شد. به سال ۱۶۰۳ شاه صفوى بر ترکان چیره شد و ارتش شاه تبریز، جلفا، نخجوان و ایروان را به تصرف درآورد. در فاصله سالهاى ۱۶۰۳ و ۱۶۰۷ ارتش ایران، آذربایجان، ارمنستان خاورى، گرجستان خاورى و لرستان (تمام سرزمینهائى را که ترکان در فاصله سالهاى ۱۵۷۸ و ۱۵۹۰ اشغال کرده بودند) را تصرف کرد. در این هنگام ساکنان شهرهاى باکو و دربند علیه اشغال‏گران ترک قیام و شهرهایشان را به ارتش شاه تسلیم کردند. در جنگ با ترکها، سردار ایرانى اللّه‏وردى خان که ارمنى‏نژاد بود شهرت فراوانى کسب کرد. بنابر پیمانى که به سال ۱۶۱۲ در استانبول بسته شد، ترکها از استانهاى تصرف شده به وسیله ایرانیان چشم پوشیدند؛ و مرز میان قلمرو ترک و ایران همان مرزهاى سال ۱۵۷۸ تعیین گردید، اما ایران ملزم شد به عنوان تاوان جنگ هرسال ۲۰۰ خروار ابریشم خام (تقریبا ۶۰ هزار کیلوگرم) به دولت ترک تحویل دهد. به سال ۱۶۱۶ دولت عثمانى دوباره جنگ را آغاز کرد، ارتش ترک همراه ارتش خان کریمه دوباره به ناحیه شرقى ماوراء قفقاز هجوم برد. اما ترکها در نزدیکى سراب به سال ۱۶۱۸ از شاه عباس شکست خوردند، در این سال پیمان صلح سراب بسته شد و ضمن آن شرایط پیمان ۱۶۱۲ تأئید گردید، ضمنا مقدار ابریشمى که دولت ایران سالیانه به دولت عثمانى بایستى تحویل مى‏داد به ۱۰۰ خروار کاهش یافت. صلح سراب و برقرارى روابط صلح‏آمیز با ازبک‏ها به شاه عباس اول امکان داد تا علیه سلطان مغول کبیر یعنى جهانگیر لشکرکشى کند، به سال ۱۶۲۲ قندهار را از چنگ خان مغول بیرون آورد.

شاه برآن شد با پرتقالیها برآویزد و آنها را از هرمز بیرون کند. بندر هرمز واقع در جزیره‏اى در خلیج فارس از پیش مرکز تجمع کالاهاى تجارتى براى عبور از راههاى‏

کاروان‏رو داخل ایران یا صدور از راه دریائى به‏شمار مى‏رفت این کالاها معمولا از هندوستان، چین، عربستان و کشورهاى اروپاى باخترى به آن جزیره وارد و به مقصدهایشان صادر مى‏شدند. بیدرنگ پس از کشف راههاى دریائى پیرامون افریقا و هندوستان به وسیله واسکودگاما به سال ۱۴۹۸، پرتقالیها با ناوگان جنگى نیرومند چند نقطه را در کناره‏هاى افریقا و حتى نقاطى را در باختر هندوستان (گوا و غیره) اشغال کردند. به سال ۱۵۰۷ پرتقالیها هرمز را گرفتند و بعدا آنرا از دست دادند، اما به سال ۱۵۱۵ دوباره آنرا تصرف کردند، این‏بار آنرا استوار نگاهداشتند. هرمز از لحاظ صدور ابریشم به اروپاى باخترى، براى ایران بسیار اهمیت داشت. ایران برآن بود، ابریشم را از راه خاک عثمانى که با او دشمنى مى‏ورزید، صادر نکند، چون مبالغ زیادى بابت عوارض ترانزیت از طریق راههاى دریائى هرمز، دریافت مى‏کرد. مذاکرات درباره شرایط صدور ابریشم از راه هرمز با پادشاه اسپانیا و پرتقال، به نتیجه‏اى نرسید. در این هنگام دولت شاه تا اندازه‏اى به کمپانى انگلیسى هند شرقى گرایش یافت، چون این کمپانى بدون واسطه ابریشم ایران را مى‏خرید، بنابراین سود بیشترى را نصیب ایران مى‏کرد. به سال ۱۶۲۰ کمپانى هند شرقى ناوگانش را به منظور تصرف هرمز در اختیار شاه عباس گذاشت. بیگلربگى فارس امامقلى خان پسر سردار نامدار اللّه‏وردیخان فرماندهى ارتش شاه را به عهده داشت. در پى عملیات مشترک ارتش شاه و ناوگان کمپانى هند شرقى، هرمز تصرف شد و پرتقالیها بیرون رانده شدند. شاه عباس که ناوگان نیرومندى براى دفاع از هرمز در اختیار نداشت و از سوئى نمى‏خواست بندر جزیره‏اى هرمز پایگاهى براى ناوگان کمپانى هند شرقى باشد، ناگزیر بندر تجارتى را به ساحل قاره‏اى تنگه منتقل کرد و لنگرگاه تازه‏اى به نام بندر عباس بنا نهاد.

کمپانى هند شرقى به ازاى کمکى که به شاه کرد؛ امتیازهائى گرفت، قسمتى از این امتیازها حق دریافت سهمى از درآمد گمرک بندر عباس و گماشتن نمایندگان بازرگانى در آن بندر بود.

اما انگلیسها انتظارى بیش از این چیزها را داشتند، آنها مى‏خواستند، در مالکیت هرمز با دولت ایران شریک شوند و حق انحصارى صدور ابریشم از ایران به اروپاى باخترى را به دست آورند و ضمنا حقوق برون‏مرزى براى رعایاى انگلیسى در ایران به دست آورند. از آنجاکه نتوانستند این امتیازات را بگیرند روابط انگلیس‏ها با ایران به تیرگى گرائید. دیرى نپائید عمال تجارتى هلندى در بندر عباس پیدا شدند و با انگلستان به رقابت پرداختند.

به سال ۱۶۲۳ شاه عباس اول دوباره جنگ با ترکها را آغاز کرد، بغداد و کلیه سر- زمین عراق عرب ازجمله شهرهاى مقدس شیعیان از قبیل نجف، کربلا و حتى جازیر (بین النهرین علیا) به تصرف ارتش شاه درآمد، این جنگ با کامیابیهاى متناوب ادامه یافت‏

و به سال ۱۶۳۹ پس از مرگ شاه عباس اول پایان یافت.

در زمان شاه عباس اول دولت صفوى به منتهاى قدرت رسید. شاه عباس از شخصیت‏هاى ممتاز دولتى و نظامى به‏شمار مى‏رفت، او علاقه بسیارى به تکنیک و فرهنگ مادى کشورهاى اروپائى داشت، دانشمندان و هنرمندان را تشویق مى‏کرد. درعین‏حال مردى بیرحم و خودکامه بود، یکى از کارهاى زشت او کشتن پسر بزرگش صفى میرزا بود که نزد مردم محبوبیت فراوان داشت ضمنا فرمان داد دو تن از پسران کوچکترش را هم کور کنند.

نوه و جانشین شاه عباس اول شاه صفى (۱۶۲۹- ۱۶۴۲)، جوانى بیمارگونه، هوسباز و بیرحم بود، او بیشتر نزدیکان شاه عباس را از خود راند، به پرارزش‏ترین سرداران پدربزرگش، امامقلى خان بدگمان شد و فرمان کشتن او را داد. وضع سیاست خارجى ایران در زمان او به ناپایدارى گرائید. هجوم ازبکان از سر گرفته شد، اگرچه این هجوم دفع گردید، اما قندهار به‏وسیله ارتش مغول کبیر، شاهجهان تصرف گردید. ارتش سلطان مراد چهارم ترک (۱۶۲۳- ۱۶۴۰) تعرض را آغاز کرد لشکریان ترک چند شهر از جمله تبریز و همدان را گرفتند و ویران کردند، به سال ۱۶۳۸ بغداد به دست ترکان افتاد.

جنگ با انعقاد پیمان قصر شیرین پایان یافت (۱۶۳۹)، به‏موجب این پیمان در مرزهاى ایران و ترک تجدیدنظر شد و برمبناى قرارداد سال ۱۶۱۲ این مرزها تعیین گردید. از این زمان به بعد تا سال بیستم سده ۱۸ میان ترک و ایران صلح برقرار بود.

پس از شاه صفى پسرش شاه عباس دوم که مردى صلح‏خواه و آرام بود به سلطنت رسید (۱۶۴۲- ۱۶۶۶). در زمان او اقتصاد ایران به پیشرفت چشم‏گیرى نائل آمد، روابط بازرگانى و سیاسى ایران با اروپاى غربى افزایش یافت. هلندیها در بازرگانى ایران نخستین نقش را به‏عهده داشتند، اینها حق صدور ابریشم را بدون گمرک از دولت ایران به دست آوردند.

جهانگردان اروپائى آنزمان از رونق شهرها و امنیت راههاى تجارتى ایران یاد کرده‏اند.

عمال بازرگانى فرانسوى در اصفهان و بندر عباس به فعالیت مى‏پرداختند. روابط تجارتى ایران و روس هم استوار شد، اینگونه در شماخى یک کاروانسراى «شاهى» براى بازرگانان روسى ایجاد گردید، در این محل، کالاهائى از قبیل قلع، مس، چرم و پوست سمور مورد دادوستد قرار مى‏گرفت. اما در آن هنگام نخستین برخورد جدى میان دولتین ایران و روس پیش آمد. در اثر تاراج کاروان بازرگانان شیروانى، دولت شاه، قزاقهاى تاراجگر را به این کار متهم کرد، به سال ۱۶۵۳ بیگلربگى شاه با چریکهاى زیر فرمانش به کشورهاى ماوراء قفقاز و مرز دژ روسى یعنى شهرک سونژن حمله کرد. بازرگانان روسى در ایران و بازرگانان ایرانى در خاک روسیه بازداشت شدند. به سال ۱۶۶۲ این اختلاف برطرف شد.

استانهاى کناره دریاى خزر به سال ۱۶۶۷ در معرض حمله قزاقهاى دشت رازین قرار

گرفتند. اما دولت ایران دریافت که هجوم «قزاقهاى کافر» بدون اطلاع تزار روس الکسى میخائیلویچ انجام یافته است. ارتش شاه عباس دوم به سال ۱۶۴۹ قندهار را به زور پس گرفت و کوشش‏هاى مغول کبیر براى بازپس‏ستاندن این استان بى‏نتیجه ماند. در زمان شاه عباس دوم پیگرد سنیان از سوى دولت قطع گردید.

قیام مردمى گیلان به سال ۱۶۲۹ در نتیجه تحمیل مالیات‏هاى سنگین بر مردم آن استان بود: گیلان تا پیش از پایان سده ۱۶ نیمه مستقل به‏شمار مى‏آمد و پس از آن تبدیل به ملک شخصى شاه شد، شاه عباس تخفیف‏هائى را که از لحاظ مالیاتى براى استانهاى مرکزى ایران قائل شده بود، به مردم گیلان نداد؛ در گیلان همانگونه مانند پیش میزان مالیات‏ها سنگین بودند. در آوریل ۱۶۲۹ براى نخستین‏بار فئودالهاى محلى پدید آمدند، اینان پس از مرگ شاه عباس اول، موقع را براى بازسازى استقلال پیشین گیلان مناسب دیدند.

آنها یکى از نوادگان مطرود شاه عباس اول را که وابسته به دودمان خانهاى بیه‏پس گیلان به نام کلینجار سلطان بود، پیدا کردند، او را فرمانرواى گیلان شناساندند و ملقب به «عادلشاه» کردند. «توده‏هاى بینوا و مردم محروم و بى‏نام و نشان» پیرامون او گرد آمدند و متحد شدند. شماره خیزندگان به سى هزار تن رسید. دیرى نپائید که قیام دهقانان بگونه مستقل آغاز شد و عادلشاه و امیران زیردستش دیگر نقش فعالى در این جنبش نداشتند.

وزیر شاه در گیلان بیه‏پس برآن شد «ارتش بدبخت چرکین‏جامگان» را قلع و قمع کند، اما خودش به‏سختى شکست خورد. پس از این رویداد وزیر، کلانتر شهر و قسمت مهمى از اشراف گریختند. «ارتش چرکین‏جامگان» رشت، فومن، لاهیجان و شهرهاى دیگر را تصرف کردند. سرتاسر این استان به دست قیام‏کنندگان افتاد.

در رشت خیزندگان انبارها و خزائن دولتى را تصرف کردند، ۲۰۰ خروار (۶۰ هزار کیلو) ابریشم خام را که به‏وسیله مأموران شاه به‏عنوان مالیات از دهقانان گرفته شده بود، از انبارها بیرون ریختند و آنها را به رعایا و مالیات‏دهندگان و محرومان بخشیدند.

دولت شاه سرکوبى این قیام را به سارو خان طالشى سپرد. نامبرده چریکهائى را از امیرنشین‏هاى مجاور و اشراف گیلان که به شاه صفى وفادار بودند، گردآورد، از عدم تشکل و عملیات بدون سازمان خیزندگان بهره برد و به سال ۱۶۲۹ در نبردى نزدیک کوچصفهان آنها را شکست داد. عادلشاه اسیر گردید و در اصفهان زیر شکنجه قرار گرفت.

قیام سرکوب شد، اما دسته‏هاى پراکنده‏اى از دهقانان در جنگلهاى انبوه گیلان پنهان شدند و گاهگاهى به نبردهاى پارتیزانى علیه قدرت شاه مى‏پرداختند.

 ==========

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=سیاست-خارجى-شاه-عباس-اول.-ایران-در-زمان-جانشینان-شاه-عباس‏