دولت صفوى در سده ۱۶- م.
- 1,082 بازدید
- 26 مارس 2012
- ایران باستان
دولت صفوى در سده ۱۶- م.
حکومت نوینى که صفویان بنیان نهادند (۱۵۰۲- ۱۷۳۶) به نام دولت صفوى یا قزلباش موسوم گردید. خاورشناسان نخستین اروپائى، دولت صفوى را حکومتى وابسته به ملیت ایرانى مىشناختند. این نظریه درست نیست، در دولت صفوى ضمن سده ۱۶ هیچ
یک از ایرانیان در دستگاه حکومت شرکت نداشتند. اما اینکه پادشاهان صفوى لقب «شاهنشاه» را براى خود برگزیدند به انگیزه ملیت ایرانىشان نبود: اختیار این لقب در زمان ساسانیان هم گویاى آن بود که این شاهان خود را فرمانرواى همه شاهان دیگر که وابسته به ملیتهاى گوناگونى بودند مىشناساندند، همتاى این اصطلاح در اروپاى قرون وسطى هم معمول بود، مثلا امپراطورى روم.
سازمان حکومت صفوى که با زور عشایر کوچنشین ترک پدید آمده بود، آمیختهاى از عشایر و ملتهاى ناجور و ناهمآهنگ بود. در این حکومت تا پیش از پایان سده ۱۶ نقش رهبرى سیاسى را اشراف نظامى- کوچنشین قزلباشان ترک و آذربایجانى ایفا مىکردند.
ارتش اصولا شامل چریکهاى وابسته به عشایر کوچنشین قزلباشان و غیره بودند، شماره ناچیزى از افراد ارتش را چریکهاى فئودالهاى ساکن محلى تشکیل مىدادند. عناصر ایرانى (دیوانسالاران کشورى و قشر روحانیان) در دستگاه حکومت نقش درجه دوم را داشتند، درباریان و ارتشیان به زبان آذربایجانى سخن مىگفتند؛ خود شاه اسماعیل اول به زبان آذربایجانى شعر مىگفت. اما در دبیرخانه بنابر سنت با زبان فارسى چیز مىنوشتند، در زمان سلجوقیان، خانهاى مغول و جانشینانشان هم همین رسم برقرار بود.
آئین شیعه امامى که کیش دستگاه حکومت بود بایستى اجبارا به وسیله کلیه مسلمانان تابع پذیرفته مىشد. سنىها و شیعیان افراطى یعنى پیروان صوفیگرى افراطى (ملحدان) زیر پیگرد قرار مىگرفتند. برعکس مسیحیان و یهودیان آزاد بودند و مىتوانستند به ایمان خود پابرجا باشند: شاه اسماعیل به اسقف بزرگ ارمنیان امتیاز داد و از میسیونرهاى کاتولیک پشتیبانى کرد، چون دشمن بزرگ صفویان فقط ترکان عثمانى سنى بودند. صفویان از وجود مسیحیان بهره مىبردند بهویژه با بازرگانان ارمنى و میسیونرهاى کاتولیک، از لحاظ انجام کارهاى تجارتى مثلا صدور ابریشم، روابط نیکوئى برقرار کردند ضمنا با دیپلماتهاى کشورهاى اروپائى هم تماسهائى گرفتند.
شیعهگرى که به عنوان کیش دولتى در ایران رواج یافت، سیماى اصلیش را که قبلا ایدئولوژى تودههاى مردم بود، از دست داد و به تکیهگاه فئودالیسم تبدیل گردید. رژیم دولتهاى صفوى رسما شاهنشاهى و شیعى مذهب بود (طبق افسانههائى که شایع شده بود نژاد صفویان به امام موسى کاظم امام هفتم مىرسید) و پادشاهان صفوى خود را جانشینان امام دوازدهم غایب، محمد مهدى، پیش از ظهور، مىشناساندند. شاه همچنین خود را شیخ یا مرشد فرقه صوفیان صفوى مىشمرد. قزلباشان (اشراف و رزمندگان معمولى) همانگونه خود را «درویش» و «صوفى» و مرید شاه که «شیخ درویشان» بود قلمداد مىکردند، اما عملا اینان هیچگاه به درویشان صوفى پیشین نمىمانستند، و پندارهاى
صوفیگرى و روشهاى «فقیرى» را از یاد برده بودند. تنها تعصب شیعهگرى را آنهم به عنوان پوشش ایدئولوژیک براى جنگ با دولتهاى سنى (ترکهاى عثمانى، خانهاى ازبک آسیاى میانه) نگاهداشتند، و دولت صفوى همانگونه مانند دولتهاى پیشین ایران، دولت اشرافى بود.
==================
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش