جامعه فئودالى ایران در سده ۱۶
- 1,285 بازدید
- 26 مارس 2012
- ایران باستان
روابط فئودالى در ایران سده ۱۶
جامعه فئودالى ایران در سده ۱۶ چندان فرقى با جامعههاى سدههاى ۱۴- ۱۵ نداشت. نقش رهبرى سیاسى را مانند پیش اشراف نظامى عشایر کوچنشین ایفا مىکردند؛ هماکنون این نقش به دست عشایر قزلباش یا کرد افتاده بود. سران عشایر کوچنشین یا شاخههاى آنها زمینهاى معینى را در اختیار گرفتند (اولکا). والیان ایالات (بیگلربگىها) و حاکمان شهرستانها از میان اشراف این عشایر برگزیده مىشدند؛ و بنابراین غالبا این اولکاها و حتى قشونها (چریکهاى عشایرى مأمور خدمت در این زمینها) پس از تصویب شاه بگونه موروثى به این والیان یا حاکمان واگذار مىشدند.
گذشته از یورتها (زمینهاى عشایر کوچنشین در سده ۱۶) املاک ارضى فئودالى و خصوصى، مانند سابق و به این شرح وجود داشتند: زمینهاى دولتى (دیوانى)، املاک خانواده سلطنتى (خاصه)، املاک وقف، ملکهاى خصوصى، سیورغالها. اما نسبت بین آنها تغییر کرد. زمینهاى خاصه، یورتها و تا اندازهاى زمینهاى دیوانى افزایش یافتند.
اما زمینهاى املاک خصوصى و سیورغالها کاهش یافتند. صفویان سیورغالهاى پیشین را نگاهداشتند اما از واگذارى سیورغالهاى تازه خوددارى کردند، چون سیورغالها از حقوق کامل مالکیت به اضافه حق وراثت برخوردار و از پرداخت هرگونه مالیات ارضى معاف بودند و از لحاظ قضائى و ادارى مصونیت کامل داشتند البته همه این امتیازات به زیان دولت مرکزى تمام مىشد.
صفویان ترجیح مىدادند بهجاى حقوق و پاداش مستخدمان و اشراف به آنها تیول واگذار کنند، این رسم در آغاز سده ۱۵ معمول شد اما در زمان صفویان بگونه گستردهاى رواج یافت. ضمن سده ۱۶، درآمد فئودالى- مالیاتى زمینى به عنوان مواجب یا پاداش هنگام عزیمت به مأموریت، به مأموران بلندپایه واگذار مىشد، این تیول بسته به موقعیت ممکن بود مادام العمر یا بگونه موقت باشد اما موروثى نبود، ضمنا مصونیت ادارى و قضائى هم نداشت. بهطورکلى بیشتر زمینهاى زراعتى به هر شکلى به تصرف اشراف نظامى قزلباشها درمىآمدند. امیران و بیکهاى قزلباش نهتنها رهبرى عشایر
و فرماندهى چریکها را به عهده داشتند بلکه به عنوان مالک بزرگ زمین، دهقانان قلمرو خود را مورد استثمار فئودالى قرار مىدادند.
وضع افراد ایلیاتى کوچنشین که در چارچوب سازمان عشیرهاى، هسته ارتش را تشکیل مىدادند بارها بهتر از دهقانان ساکن روستاها یعنى رعایا بود. رعیتها مانند پیش ناچار بودند در قید مالکان فئودال به زمین وابسته باشند. اینان که روى زمینهاى خاصه یا دیوانى، یا زمینهاى متعلق به مأموران بلندپایه دولت کار مىکردند مورد استثمار بیرحمانه ترى قرار مىگرفتند، چون مالکان تازه بهدورانرسیده در اندوختن ثروت شتاب داشتند و درباره رفاه نسبى دهقانان اصلا دلسوزى نمىکردند، اگرچه رعیتهاى روستائى قانونا آزاد شناخته مىشدند. این دهقانان مانند پیش، درآمد معمولى را از لحاظ محصول و مالیات (ازجمله مالیات ارضى که به مالوجهات شهرت داشت) یا درآمد مالیاتى (روى زمینهاى تیول و سیورغال) به مالک مىپرداختند. روش انجام وظایف اجبارى مانند سابق برقرار بود: این وظایف، انجام بیگارى یا کار اجبارى براى دولت، تهیه آذوقه و علیق ارتش، پذیرائى و منزل دادن به مأموران و غیره بودند. در شهرها طبق قانون مغولان از بازرگانان و پیشهوران مالیاتى به نام تامگا مىگرفتند. درباره سنگینى این نوع مالیات، یادداشت یک بازرگان گمنام ونیزى که درباره شهر تبریز نوشته (۱۵۱۴- م.) بهجا مانده است.
او مىنویسد اندازه این مالیات براى مسلمانان ۵% و براى نامسلمانان ۱۰% بهاى کالاى مورد معامله بود.
================
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش