جامعه فئودالى ایران در سده ۱۶

روابط فئودالى در ایران سده ۱۶

جامعه فئودالى ایران در سده ۱۶ چندان فرقى با جامعه‏هاى سده‏هاى ۱۴- ۱۵ نداشت. نقش رهبرى سیاسى را مانند پیش اشراف نظامى عشایر کوچ‏نشین ایفا مى‏کردند؛ هم‏اکنون این نقش به دست عشایر قزلباش یا کرد افتاده بود. سران عشایر کوچ‏نشین یا شاخه‏هاى آنها زمین‏هاى معینى را در اختیار گرفتند (اولکا). والیان ایالات (بیگلربگى‏ها) و حاکمان شهرستان‏ها از میان اشراف این عشایر برگزیده مى‏شدند؛ و بنابراین غالبا این اولکاها و حتى قشونها (چریکهاى عشایرى مأمور خدمت در این زمین‏ها) پس از تصویب شاه بگونه موروثى به این والیان یا حاکمان واگذار مى‏شدند.

گذشته از یورت‏ها (زمین‏هاى عشایر کوچ‏نشین در سده ۱۶) املاک ارضى فئودالى و خصوصى، مانند سابق و به این شرح وجود داشتند: زمین‏هاى دولتى (دیوانى)، املاک خانواده سلطنتى (خاصه)، املاک وقف، ملک‏هاى خصوصى، سیورغال‏ها. اما نسبت بین آنها تغییر کرد. زمین‏هاى خاصه، یورت‏ها و تا اندازه‏اى زمین‏هاى دیوانى افزایش یافتند.

اما زمین‏هاى املاک خصوصى و سیورغال‏ها کاهش یافتند. صفویان سیورغالهاى پیشین را نگاهداشتند اما از واگذارى سیورغالهاى تازه خوددارى کردند، چون سیورغالها از حقوق کامل مالکیت به اضافه حق وراثت برخوردار و از پرداخت هرگونه مالیات ارضى معاف بودند و از لحاظ قضائى و ادارى مصونیت کامل داشتند البته همه این امتیازات به زیان دولت مرکزى تمام مى‏شد.

صفویان ترجیح مى‏دادند به‏جاى حقوق و پاداش مستخدمان و اشراف به آنها تیول واگذار کنند، این رسم در آغاز سده ۱۵ معمول شد اما در زمان صفویان بگونه گسترده‏اى رواج یافت. ضمن سده ۱۶، درآمد فئودالى- مالیاتى زمینى به عنوان مواجب یا پاداش هنگام عزیمت به مأموریت، به مأموران بلندپایه واگذار مى‏شد، این تیول بسته به موقعیت ممکن بود مادام العمر یا بگونه موقت باشد اما موروثى نبود، ضمنا مصونیت ادارى و قضائى هم نداشت. به‏طورکلى بیشتر زمین‏هاى زراعتى به هر شکلى به تصرف اشراف نظامى قزلباش‏ها درمى‏آمدند. امیران و بیک‏هاى قزلباش نه‏تنها رهبرى عشایر

و فرماندهى چریک‏ها را به عهده داشتند بلکه به عنوان مالک بزرگ زمین، دهقانان قلمرو خود را مورد استثمار فئودالى قرار مى‏دادند.

وضع افراد ایلیاتى کوچ‏نشین که در چارچوب سازمان عشیره‏اى، هسته ارتش را تشکیل مى‏دادند بارها بهتر از دهقانان ساکن روستاها یعنى رعایا بود. رعیت‏ها مانند پیش ناچار بودند در قید مالکان فئودال به زمین وابسته باشند. اینان که روى زمین‏هاى خاصه یا دیوانى، یا زمین‏هاى متعلق به مأموران بلندپایه دولت کار مى‏کردند مورد استثمار بیرحمانه ترى قرار مى‏گرفتند، چون مالکان تازه به‏دوران‏رسیده در اندوختن ثروت شتاب داشتند و درباره رفاه نسبى دهقانان اصلا دلسوزى نمى‏کردند، اگرچه رعیت‏هاى روستائى قانونا آزاد شناخته مى‏شدند. این دهقانان مانند پیش، درآمد معمولى را از لحاظ محصول و مالیات (ازجمله مالیات ارضى که به مالوجهات شهرت داشت) یا درآمد مالیاتى (روى زمین‏هاى تیول و سیورغال) به مالک مى‏پرداختند. روش انجام وظایف اجبارى مانند سابق برقرار بود: این وظایف، انجام بیگارى یا کار اجبارى براى دولت، تهیه آذوقه و علیق ارتش، پذیرائى و منزل دادن به مأموران و غیره بودند. در شهرها طبق قانون مغولان از بازرگانان و پیشه‏وران مالیاتى به نام تامگا مى‏گرفتند. درباره سنگینى این نوع مالیات، یادداشت یک بازرگان گمنام ونیزى که درباره شهر تبریز نوشته (۱۵۱۴- م.) به‏جا مانده است.

او مى‏نویسد اندازه این مالیات براى مسلمانان ۵% و براى نامسلمانان ۱۰% بهاى کالاى مورد معامله بود.

 ================

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=جامعه-فئودالى-ایران-در-سده-۱۶