فرهنگ و ایدئولوژى ایران در سدههاى ۱۳- ۱۵
- 847 بازدید
- 25 مارس 2012
- ایران باستان
فرهنگ و ایدئولوژى ایران در سدههاى ۱۳- ۱۵
استیلاى مغولان موقتا زندگى فرهنگى ایرانیان را به راه نیستى کشاند. حکومت ایلخانیان مغول که از زمان هلاکو خان آغاز شده بود، به ادبیات و شعر فارسى توجه نداشت، چون مغولان زبان فارسى را به خوبى نمىفهمیدند، اما ایلخانیان با علاقه دانشمندان را به خدمت گرفتند: این دانشمندان شامل پزشکان، ریاضىدانان که از آنان براى اداره کار- هاى مالى حکومت و ساختمان بهره مىبردند
، کیهانشناسان که از آنها براى ستارهشناسى در دربار استفاده مىکردند، تاریخنگاران به منظور نوشتن تاریخ ستایشانگیز از اشغالگران مغول و خوب جلوه دادن اعمال چنگیز خان و نوادههایش، بودند. در زمان هلاکو خان ریاضىدان و کیهانشناس نامدار نصیر الدین طوسى رصدخانه بزرگى را در مراغه بنیان نهاد و کتابخانهایرا با ۲۰ هزار کتاب دایر کرد؛ در اینجا همراه با دانشمندان محلى، ستارهشناسان هندى و چینى هم کار مىکردند. در مرز سدههاى ۱۳- ۱۴ تأسیسات وزیر رشید الدین قابل ذکر است در تبریز محلهاى به نام رشیدیه وجود داشت که متعلق به نامبرده بود، او در تبریز کتابخانهایرا بنیاد نهاد که ۶۰ هزار کتاب داشت، ضمنا چند مدرسه که در هریک ۶ الى ۷ هزار دانشجو درس مىخواندند بنیان گذاشت، در این شهر بیمارستانى شامل مؤسسات علمى ساخت، در این بیمارستان ۵۰ جراح، چشمپزشک و متخصصان رشتههاى دیگر پزشکى کار مىکردند. در میان اینان پزشکان سوریهاى، مصرى، هندى و چینى هم دیده مىشدند. بیمارستان دیگرى در همدان بنیان گذاشت. غازان خان هم به فرهنگ ایرانى آشنا بود و به چند زبان تسلط داشت بیمارستانى بزرگ و چند مدرسه در تبریز بنا کرد.
معمارى ایرانى در این دوره نمونههاى هنرى فراوانى را ارائه داده است. ظاهرا در سده ۱۳ مقبره بدون تاریخى که منصوب به علویان است ساخته شده- این مقبره گنبد علویان نام دارد. در سده ۱۳- آغاز سده ۱۴ مقبرههاى چند پهلوى گنبدى شکلى به گونه مقبرههاى مغولى در مراغه، سلماس، اصفهان (مقبره امامزاده جعفر) و شهرهاى دیگر ساخته شدهاند. در مرز سدههاى ۱۳- ۱۴ ساختمانهاى مهمى در تبریز و حومه آن بنا گردیدند، از آنجمله، مقبره غازان که داراى گنبدى بسیار بلند و با سنگ مرمر تزئین شده بود، و همچنین مسجد وزیر، تاج الدین علیشاه گیلانى بودند. «۱» برخى از ساختمانهاى مهمى
که در آغاز سده ۱۴ ساخته شدند، به شرح زیراند مسجد- مقبره هشت پهلو و گنبددار الجایتو خان در سلطانیه؛ مسجدى در ورامین با سردر نوکتیز و گنبد که با کاشىهاى لعابى رنگارنگى پوشیده شده است. کندهکاریهاى عالى محراب الجایتو خان در مسجد جامع قدیمى اصفهان بسیار جالب است.
در سده ۱۵ یک مسجد عظیم در مشهد ساخته شد، این مسجد به نام گوهرشاد، زن سلطان شاهرخ بنا گردیده است؛ مدرسه سلطان حسین در هرات نیز در همان زمان ساخته شد.
ضمن ساختمان مسجدها، مقبرهها، کاخها تزئینات کندهکارى و گچبریهاى ظریف و زیبا به منظور روکشى ساختمانها به کار رفته است، بیشتر این تزئینات روى سردرها، گنبدها و دیوارها انجام مىگرفت ضمنا کاشىکاریها و موزائیکهاى زیبا ازجمله تزئیناتى بود که براى روکشى ساختمان به کار مىرفت.
نمونههاى عالى هنر مینیاتور ایران در آنزمان به چشم مىخورد. بسیارى از دست نوشتههاى زیبا که با مینیاتورهاى بسیار عالى مزین شدهاند از آنزمان به دست آمده است.
مینیاتورهاى سدههاى ۱۳- ۱۴ مایه چینى دارند و به نظر مىرسید که این سبکها به وسیله مغولها به ایران منتقل شدهاند. مینیاتورهاى ایرانى این دوره از لحاظ نمایش فرم لباسهاى مغولى و ایرانى از اهمیت بسیارى برخوردارند. در سده ۱۵ آموزشگاهى براى تعلیم هنر مینیاتور در هرات تشکیل شد، استاد بزرگ این هنر بهزاد (تقریبا به سال ۱۴۵۵ متولد و پس از سالهاى ۱۵۳۵/ ۳۶ درگذشته است) بود. هنر دیرین ایران یعنى خوشنویسى نیز پیشرفت قابل ملاحظهاى کرد.
در این دوره سرودن اشعار کلاسیک به زبان فارسى نیز رایج شد. شاعر نابغه ایرانى سعدى (۱۱۸۲- ۱۲۹۲) استاد نظم و نثر فارسى و نویسنده معروفترین داستانهاى اخلاقى در جهان، به خلق آثار منظوم و نثر به نام گلستان و بوستان و همچنین مجموعه غزلهائى در مرثیه تصرف بغداد به وسیله هلاکو خان و غیره، همت گماشت.
یکى از بزرگترین شاعران ایرانى حافظ (شمس الدین محمد ۱۳۲۰- ۱۳۹۰) بود.
او هم مانند سعدى در شیراز مىزیست. دیوان (مجموعه اشعار) حافظ اثرى هنرى ممتاز و در نوع خود بىهمتاست.
از شاعر بلندپایه، ابن یمین (به سال ۱۳۶۸ درگذشت) که در جنبش سربداران شرکت داشت اشعار مردمى و ضد فئودالى باقیمانده است، عبید زاکانى (به سال ۱۳۷۰ درگذشت) ضمن هجونامهاش بگونهاى خشمگینانه، تباهکارىها، سالوسىها و مفتخوریهاى اشراف را فاش ساخته است. تاریخنگارى ایران در سدههاى ۱۳- ۱۴ از پیشرفت قابل ملاحظهاى برخوردار بود.
از آثار نوشتهایکه بنا به دستور خانهاى اشغالگر مغول نوشته شده و اهمیت فراوانى دارد اثر سهجلدى فارسى جوینى (۱۲۲۶- ۱۲۸۳) جیرهخوار فئودالهاى مغول خراسان است، این اثر شامل تاریخ زندگى چنگیز خان و جانشینانش، و حتى تاریخ خوارزمشاهیان و اسماعیلیان الموت است. مهمترین مورخ ایران در آنزمان رشید الدین فضل الله همدانى (۱۲۴۷- ۱۳۱۱) است. او که پزشک، لغتدان و اسلامشناس بود در حدود ۱۳۱۱ به یارى گروهى از همکارانش به نوشتن اثر عظیمى به زبان فارسى درباره تاریخ اقدام کرد نام این اثر را «جامع التواریخ» گذاشت.
نامههاى خصوصى رشید الدین به پسرانش که والیان استانها بودند و همچنین مکاتبات او با بلندپایگان دولتى و اشراف روحانى از اهمیت ویژهاى برخوردارند. از این نامهها اطلاعات گرانبهائى درباره سیستم مالیاتى، وضع دهقانان، وضع بازرگانى، ساختمان کانالهاى آبیارى و غیره به دست مىآیند.
رشید الدین- ایدئولوگ یکى از گروههاى طبقه فئودالها- درعینحال که از دولتمردان نامدار بود با قشر روحانیان مسلمان روابط نزدیک داشت؛ او از هواخواهان قدرت مرکزى نیرومند در حکومت ایلخانان بود و بنابراین با گرایشهاى پراکندگى فئودالى مخالفت مىورزید، اینگونه تکیهگاه استوارى براى اشراف کوچنشین ترک- مغول بهشمار مىرفت. هم جوینى و هم رشید الدین باوجوداینکه هردو رسما در تألیفاتشان مغولان را ستودهاند، درباره جنبههاى تاریک و منفى فرمانروایان مغولى کاملا خاموش نبودهاند- نمونههائى از ویرانى شهرها و استانها، کشتارهاى دستهجمعى، تاراجگریهاى همگانى، اجراى سیاستهاى مالیاتى غارتگرانه و زورگوئىهاى مغولان را ذکر کردهاند.
موضوعهاى جالبى درباره تاریخ سیاسى و اجتماعى- اقتصادى ایران ضمن سدههاى ۱۳- ۱۵ در آثار معروف تاریخنگاران و جغرافىدانان نامدار این دوره وصاف، حمد الله قزوینى، حافظ ابرو، میر خوند و دیگران نوشته شدهاند.
در این دوره، تاریخنگارى به زبان فارسى تقریبا جاى تاریخنگارى عربى را گرفته است.
در سدههاى ۱۳- ۱۵ نفوذ صوفیگرى در اشعار و همچنین در زندگى اجتماعى مردم ایران بهویژه چشمگیر بوده است. این پدیده در اثر هراس بىاندازه مردم از استیلاگران مغول، بیدادگرى و بیرحمى قوم استیلاگر بود، اینگونه بیشتر مردم ناگزیر به جستجوى راه گریزى براى رهائى از این ستم بودند، قهرا از دنیا و نعمات آن دل مىکندید و به ریاضتکشى و زندگى تخیلى گرایش مىیافتند. نفوذ صوفیگرى بگونه محسوس در اشعار سعدى و حافظ به چشم مىخورند، بزرگترین شاعران صوفىگراى فارسىزبان جلال الدین
رومى (۱۲۰۷- ۱۲۷۳) بود.
در اشعار رومى عرفان افراطى و وحدت وجود با تبلیغ آزادمنشانه انساندوستى، آزاداندیشى و اعتراض علیه ستم انسان بر انسان، درهم آمیختهاند.
پندار صوفیگرى در اشعار بسیارى از شعراى این زمان بیان شده است. گاهگاهى صوفیگرى به منزله پوششى براى آزاداندیشى مذهبى یا فلسفى به کار رفته است، چون فلسفه وحدت وجود ممکن است بگونهاى پندار الحاد را بهپوشاند.
در رابطه با بیان مختصر ایدئولوژى صوفیگرى، در این دوره هم مانند پیش صوفیگرى با فلسفه عرفانى کشدارش هم «مؤمنان»، هم «ملحدان»، هم سنیان و هم شیعیان را با داشتن ایدئولوژیهاى گوناگون به سوى خود مىکشاند. بهطورکلى عناصر ایدئولوژى صوفیگرى که فراگرفتن آن براى صوفیان ضرورت داشت، استقبال از بینوائى و تنگدستى و امید به نعمات تخیلى از راه ریاضت زندگى، زیر نظر مربى یا شیخ درویشان (مرشد) بود، چون گویا فقط مرشد مىتوانست با خدا ارتباط داشته باشد.
در میان خطمشىهاى گوناگون فرقههاى صوفیه مىتوان بهطورکلى دو جهت را مشخص کرد- یکى جهت «اعتدال» (قائل شدن به توحید) و دیگرى جهت «افراط» (قائل بودن به وحدت وجود).
از آنجا که صوفیگرى داراى ایدئولوژى واحدى نبود، نمىتوان درباره پایگاه اجتماعى این فرقه اظهارنظر کرد محیطهاى اجتماعىایکه پیروان روندهاى گوناگون صوفیگرى از آنجاها برمىخاستند، متفاوت بودند، بنابراین فرقههاى گوناگون دراویش در زمانهاى مختلف، مىتوانستند گرایشهاى قشرهاى گوناگونى را منعکس کنند. گاهگاهى، اعتراض شدید تودههاى مردم علیه ستم فئودالى، زیر پوشش نوعى از ایدئولوژى صوفى- گرى خودنمائى مىکرد، در این هنگام درویشها نقش فعالى در جنبش مردمى ایفا مىکردند.
اما درعینحال، بگونهاى محسوس گرایش صوفیگرى در جهت منافع طبقه فئودال به چشم مىخورد، در این هنگام ایدئولوگهاى تز بینوائى یکباره تغییر ماهیت مىدادند و تبلیغ مىکردند که مثلا صوفى هم مىتواند ثروتمند باشد. فقط از نظر روحى نبایستى به ثروت علاقه داشته باشد، و خود را صاحب مال بهپندارد، درویش ثروتمند چیزى جز امانت- دار اموالش نیست و باید آنها را در راه خدا صرف کند. پنداشته مىشد که چنین درویش ثروتمندى فقط باید مقدار ناچیزى از ثروتش را براى مصرف زندگى خودش خرج کند و باقى را براى منظورهاى مذهبى و نیکوکارى به مصرف رساند؛ اما هیچکس کار او را بازرسى نمىکرد و اصلا قوانین اخلاقى و سنتهاى صوفیگرى بگونهاى بود که براى مرشدها هیچگونه محدودیتى قائل نمىشد. بسیارى از درویشان در میان فئودالها حامیانى داشتند،
و اینان هدایاى بسیارى از قبیل زمین و اموال دیگر به آنها پیشکش مىکردند بگونهایکه خود درویشها بعدها به فئودالهاى بزرگى تبدیل مىشدند.
کیش رسمى حکومتهاى ایران در سدههاى ۱۴- ۱۵ در تمام مناطق بهغیر از گیلان و مازندران سنى بود اکثریت جمعیت ایران نیز سنى بهشمار مىآمدند. در بیشتر شهرها بهغیر از چندتائى از قبیل قم، کاشان، سبزوار و غیره، شماره سنیان بر شیعیان برترى داشت. اما با در نظر گرفتن اینکه از نیمه سده نهم تا آغاز سده ۱۶، بسیارى از جنبشهاى مردمى در ایران زیر پوسته ایدئولوژیهاى گوناگون شیعه انجام گرفت، مىتوان پنداشت که بیشتر ساکنان روستاها بگونه سرى از آئین شیعه پیروى مىکردند، اما با بهکار بردن اصل «تقیه» آئین خود را سنى مىنمایاندند.
===========
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش