تصرف ایران به دست مغولان
- 1,378 بازدید
- 21 مارس 2012
- ایران باستان
۹٫ ایران زیر چیرگى خانهاى مغول
تصرف ایران به دست مغولان
تشکیل امپراطورى مغول به وسیله چنگیز خان پىآمدهاى مهمى در زمینه بینالمللى دربرداشت. لشکریان مغول در سده ۱۳، چین شمالى (امپراطورى تزین)، چین جنوبى (امپراطورى سون)، تبت، ترکستان خاورى، آسیاى میانه، ایران، عراق عرب، ماوراء قفقاز، قفقاز شمالى، اروپاى خاورى و کنارههاى ولگا و روسیه را تصرف کردند. استیلاى مغولان در کشورهاى نامبرده انگیزه سقوط اقتصادى این کشورها بهویژه ایران و کشورهاى همسایهاش گردید، و همراه آن تغییراتى را در راههاى تجارتى آسیا- اروپا پدید آورد، این مسئله یکى از مهمترین انگیزههاى عمومى عقبماندگى کشورهاى آسیائى نسبت به کشورهاى باخترى گردید. در پى این رویداد روند عادى پیشرفت شکل فئودالى مالکیت زمین و وابستگى روزافزون دهقانان استثمارشونده به فئودالها در فاصله سدههاى ۱۳- ۱۵، بهکلى دگرگون شد.
اتحاد سیاسى مغولان در زمان چنگیز خان (۱۲۰۶) پس از پایان یافتن ستیز داخلى انجام یافت، اما این انگیزه گذرا بود فقط در اثر گرایش اشراف کوچنشین- نظامى به فئودالیزه شدن از راه به دست آوردن غنائم جنگى و سرزمینهاى تازه، نهتنها این اتحاد از میان نرفت
بلکه هرچه بیشتر استوار شد، چنگیز خان به اشراف کوچنشین مغول وانمود کرد که از راه تصرف زمینهاى خارجى ممکن است غنائم جنگى سرشارى را بارها بیش از آنچه که در نتیجه جنگهاى داخلى به دست مىآید، تصرف کرد، این اقدام به اشراف فئودال امکان مىداد، که در پى اشغال کشورهاى ثروتمند خارجى، امکان استثمار بیشترى را از کشت- کاران کشورهاى مغلوب داشته باشند و چهبسا اشغال چراگاههاى غنى خارجى دامداران مغول را از ثروت و نعمت سرشارى برخوردار مىکرد. چنگیز خان بخوبى مىفهمید که فقط انجام سیاست استیلاگرانه خارجى مىتوانست اعتماد اشراف کوچنشین را بخود جلب و آنها را از خیانت و شورش و ستیز داخلى در قلمرو حکومتش بازدارد و اینگونه از متلاشى شدن دولتش جلو گیرد. براى این منظور بایستى طرح تجاوز گسترده و نامحدودى را در خارج از مرزهاى مغول تهیه مىدید. علاوه بر این طرح تجاوز به خارج از مرزهاى قلمرو مغول وسیلهاى براى خاموش کردن و از میان بردن تضاد طبقاتى داخلى میان اشراف و تودههاى کوچنشین وابسته، بهشمار مىآمد.
انگیزه اجتماعى پیروزى لشکریان چنگیز خان (گذشته از استعداد سازماندهى جنگى و پرورش کادرهاى فرماندهى در آموزشگاههاى صحرائى) ناچیز بودن تضاد طبقاتى در جامعه مغولان بود. اینگونه به آسانى مىتوانستند ارتشهاى کشورهاى همسایه را درهم کوبند- تضادهاى داخلى کشورهاى مورد تجاوز باعث خرد شدن پیشرفت فئودالى رژیم هایشان شده بود. علاوه بر این دولت مغول کلیه نیروهاى جنگى کوچنشینان آسیاى مرکزى را باهم متحد کرد (نخستینبار پس از شکست خاقان ترک در سده ششم). این اتحادیه نهتنها شامل مغولها بود بلکه عشایر ترک، منچورى، تونگوسى و تانگوسى را دربر داشت.
چریکهاى سوار کوچنشینان آسیائى همیشه از لحاظ ارزش جنگى و چالاکى بر دیگران برترى چشمگیرى داشتند؛ ارزش این ویژگیها بهویژه هنگامیکه زیر رهبرى فرمانده شایستهاى متمرکز شدند، به اوج رسید، این فرماندهى با اجراى طرحهاى جنگى دقیق و ایجاد انضباط آهنین در میان رزمندگان ارزش جنگى یکانهاى پیکارگر را دهچندان کرد.
تصرف آسیاى میانه و ایران به انگیزه ناتوانى دولت خوارزمشاه و تضاد سخت داخلى دستگاه آن دولت به آسانى انجام پذیرفت، محمد خوارزمشاه که به وفادارى استانداران زیردستش اعتماد نداشت، طرح جنگى بسیار خطرناکى را به مرحله اجرا درآورد: بجاى آنکه همه چریکهاى استانها را گردآورى و زیر فرماندهى خودش متمرکز کند، آنها را از هم پراکنده و به شکل پادگانهاى مجزا در شهرهاى دور و نزدیک مستقر کرد. این پادگانها که از حمایت ساکنان شهرى محل برخوردار بودند، غالبا دلیرانه در برابر هجوم مغولان پایدارى مىکردند. اما هرکدام جداجدا به وسیله تجاوزگران مغول نابود مىشدند.
در پائیز ۱۲۱۹ و بهار ۱۲۲۰ سرتاسر آسیاى میانه به وسیله مغولها اشغال شد (بهغیر از خوارزم، که به سال ۱۲۲۱ تصرف گردید). در تابستان ۱۲۲۰ ارتش چنگیز خان از آمودریا گذشت و در سالهاى ۱۲۲۰- ۱۲۲۲٫ سرتاسر خاک خراسان به دست لشکریان مغول ویران شد، شهرهاى مرو، بلخ، هرات، طوس، نیشابور تصرف و هرکدام کموبیش ویران گردیدند. چنگیز خان به سال ۱۲۲۰ ضمن تعقیب محمد خوارزمشاه فرارى با یک یکان ۳۰ هزار نفرى زیر فرماندهى سرداران جبه و سوبوتاى، قسمت شمالى ایران یعنى شهرهاى رى، همدان، ساوه، قزوین، مراغه، اردبیل و غیره را ویران کرد و به کشتار دستهجمعى ساکنان این شهرها پرداخت، کشورهاى قفقاز شرقى را تاراج و به سال ۱۲۲۳ از گذرگاه دربند گذشت، کیپاچکها و شاهزادهنشین جنوب روسیه را که به آنها کمک کرده بود روى رودخانه کالکه درهم شکست و سپس از طریق دشتهاى قزاقستان به مغولستان بازگشت.
محمد خوارزمشاه که سخت دچار هراس شده بود، در جزیرهاى غیر مسکونى واقع در کناره جنوبى دریاى خزر پنهان شد و در دسامبر ۱۲۲۰ همانجا درگذشت. پسرش جلال الدین (۱۲۲۱- ۱۲۳۱) در خراسان با مغولان دلیرانه جنگید، اما در مرز هندوستان از آنها شکست خورد و در پایان سال ۱۲۲۱ به هندوستان گریخت. در آن هنگام لشکریان مغول دوباره بسیارى از شهرهاى شمالى ایران را ویران کردند، ساکنانیکه ضمن هجوم نخستین جان سالم بهدر برده بودند، هماکنون کشته شدند یا به بردگى مغولان درآمدند (۱۲۲۴). در همان سال ۱۲۲۴ جلال الدین خوارزمشاه از هندوستان برگشت و در آذربایجان جاىگزید و نبرد با مغولان را از سر گرفت. به سال ۱۲۲۸ در نزدیکى اصفهان آنها را شکست داد اما نتوانست از این پیروزى بهره ببرد. جلال الدین رزمندهاى بسیار دلیر و بااراده بود، اما از سیاست بهرهاى نداشت. او نیروى خود را صرف نبردهاى بیهوده با گرجیان و ارمنیان و سلجوقیان آسیاى صغیر کرد و به چریکهاى شهرى که ممکن بود به هنگام از کمک آنها برخوردار شود اهمیت نداد. به سال ۱۲۳۱ جلال الدین که داراى نیروى چندانى نبود سرانجام به دست مغولان شکست خورد، و در حین فرار به سوى کوه- هاى کردستان کشته شد. فعالترین رزمندگان علیه استیلاگران مغول بینوایان شهرى بودند؛ در مرو، هرات، همدان، اینها علیه مغولان قیام کردند، در آن هنگام اشراف ایرانى، فئودال هاى کوچنشین ترک، غالبا به آسانى طوق اطاعت مغولان را به گردن مىنهادند.
آذربایجان به سال ۱۲۳۱ به مغولان تسلیم گردید؛ بنابراین تبریز براى سومینبار از تاوان دادن معاف شد. اصفهان به سال ۱۲۳۷ به وسیله استیلاگران اشغال و ویران گردید. در پایان سالهاى ۳۰ سده ۱۳ تقریبا سرتاسر ایران و ماوراء قفقاز به تصرف مغولان درآمد. فقط سرزمینهاى اسماعیلیان که در کوههاى البرز و کوهستان واقع بودند و همچنین
قلمرو خلیفه بغداد- عراق عرب و خوزستان- از هجوم مغولان مصون ماندند.
==============
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش
قلعه گردکوه دامغان اخرین مکانی بود که توسط مغولان فتح شد.۲۰سال پس از حضور مغوللان اخرین بازماندگان اسماعیلیه همچنان درانجا به مقاومت پرداختند