تشکیل دولت سلجوفیان‏

تشکیل دولت سلجویان‏

در پهنه پهناور دشت‏هائى از مصب دونا تا مغولستان، در قدیم عشایر کوچ‏نشین ترک که همه دامدار بودند، زندگى مى‏کردند. ضمن سده دهم در میان عشایر کوچ‏نشین منطقه دشتهاى آسیاى میانه، روند ازهم‏پاشیدگى جوامع عشایرى کوچ‏نشین و روابط پدرسالارى، در حال پیشرفت بود. اشراف قبایل کوچ‏نشین که در سایه افزایش شماره دامها و به دست آوردن غنائم جنگى فراوان ثروتمند شده بودند،

کم‏کم در سرزمین‏هاى پهناورى که به عنوان چراگاه از آنها بهره مى‏بردند مستقر، اینگونه زمینه فئودالیزه کردن کوچ- نشینان را فراهم و توده‏هاى کوچ‏نشین را به اشراف کوچ‏نشین وابسته کردند. این اشراف زیر پوشش روابط پدرسالارى توده‏هاى کوچ‏نشین را استثمار فئودالى مى‏کردند. موضوع بردگى در میان کوچ‏نشینان به عنوان وسیله‏اى براى تولید به کار نمى‏رفت، اما حتى پس از فئودالیزه شدن کوچ‏نشینى، نظام بردگى رواج داشت. اتحاد عشایر کوچ‏نشین مبناى تشکیل یک دولت متحد از این کوچ‏نشینان گردید. از اواسط سده دهم خانواده‏هاى بالا و پس از

آنها همه افراد این عشایر به دین اسلام درآمدند. در مرز بین سده‏هاى دهم و یازدهم کوشش اشراف فئودال شده ترک براى گسترش زمینهاى چراگاه و همراه با آن گرایش به منظور به چنگ آوردن غنائم جنگى و تصرف و استثمار مناطق کشاورزى، باعث شد که عده‏اى از این عشایر تن به مهاجرت دردهند و زمین‏هاى تازه را به قلمرو خود بیفزایند.

دولت قره‏خانیان در آسیاى میانه اینگونه پدید آمد. از میان این عشایر، ترکان غز که بعدها ترکمن نامیده شدند، در نیمه دوم سده دهم، اتحادیه عشایر سلجوقى را که رهبرشان سلجوق نام داشت تشکیل دادند و به دین اسلام درآمدند. در آغاز سلجوقیان به منطقه اترار کنار رود سیر دریا کوچ کردند و سپس به سوى جنوب رهسپار شدند. پس از چند بار کوچیدن سرانجام آنها به سال ۱۰۳۵ از سلطان مسعود غزنوى اجازه یافتند تا در زمین‏هاى شمال خراسان مسکن گزینند، به شرط اینکه سلطان غزنوى را در خدمات جنگى‏اش یارى کنند. در آن هنگام رهبران این قبیله نوه‏هاى سلجوق، طغرل بیک و چغرى بیک بودند.

برخورد پیوسته سلجوقیان با کشاورزان ساکن محل و گرایش آنها به تصرف زمین‏هاى تازه و سرانجام تصرف نیشابور به سال ۱۰۳۸ سلطان مسعود را ناگزیر کرد تا علیه آنها اقدام کند. او بر آنها پیروز شد اما نتوانست از این پیروزى بهره ببرد. تضاد داخلى دولت غزنوى، مخالفت دهگانان ایرانى، ناخشنودى توده‏هاى مردم و حتى موافقت غلامان ترک با غزها سرانجام به آنجا کشید که به سال ۱۰۴۰ لشکریان مسعود که از لحاظ شماره بسیار و از لحاظ انضباط ناتوان بودند در جنگى نزدیک دانداناکان به وسیله سلجویان تارومار شدند و خود مسعود با دشوارى توانست جانش را نجات دهد.

پیش از اقامت سلجوقیان در ایران، قبیله دیگرى از غزها به ایران هجوم بردند و چند بخش روستائى‏نشین را که در قلمرو دودمان راواندى‏ها در آذربایجان قرار داشت غارت کردند (۱۰۲۱ و سالهاى بعد). سلجوقیان بیدرنگ خراسان، خوارزم (۱۰۴۳) و پس از آن در سالهاى ۴۰- ۵۰ سده یازدهم سرتاسر ایران را به تصرف درآوردند و به سال ۱۰۵۸ راواندى‏هاى آذربایجان را هم مطیع کردند. دولت بویه به کلى از میان رفت، اما غزنویان فقط توانستند افغانستان کنونى و متصرفات شمال غربى هند را براى خود نگاهدارند. به سال ۱۰۵۵ طغرل بیک وارد بغداد شد خلیفه القائم (۱۰۳۱- ۱۰۷۵) را وادار کرد تا به او لقب سلطان و «پادشاه شرق و غرب» را بدهد.

سلجوقیان هم مانند دودمان بویه خود را اسما قائم‏مقام خلیفه مى‏شناساندند، اما عملا خلافت قدرت موهومى بیش نبود. طغرل بیک قرارگاه خود را در اصفهان قرار داد.

برادرزاده و جانشین طغرل بیک یعنى الب ارسلان (۱۰۶۳- ۱۰۷۲) به سوى باختر پیشروى کرد پس از آنکه به سال ۱۰۷۱ ارتش بیزانتین در جنگى نزدیک مانازکرت ارمنستان شکست‏

خورد، سلجوقیان در فاصله سالهاى ۱۰۷۱ و ۱۰۸۱ تمام ارمنستان، خاور گرجستان، متصرفات بیزانتین در آسیاى صغیر، سوریه و فلسطین را تصرف کردند. پسر و جانشین الب ارسلان به نام سلطان ملکشاه (۱۰۷۲- ۱۰۹۲) به سال ۱۰۸۹، قره‏خانیان را در ماور النهر به اطاعت خود درآورد.

در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقیان به اوج قدرت سیاسى رسیدند. اما دولت این دودمان هم یک‏پارچه نبود؛ اعضاى این دودمان هرکدام منطقه‏اى را در تیول خود گرفتند، و چند تن از آنها گاهگاهى عملا مانند سلطان مستقلى در قلمروشان فرمانروائى مى‏کردند، اینگونه حکومت‏هاى سلاجقه کرمان (۱۰۴۱- ۱۱۸۷)، سلاجقه سوریه (۱۰۷۸- ۱۱۱۷) و سلاجقه روم (آسیاى صغیر، ۱۰۷۷- ۱۳۰۷)، پدید آمدند. پس از پایان تصرف زمین‏ها به وسیله اشراف کوچ‏نشین- نظامى ترک، هریک از رهبران جنگى زمین‏هاى پهناورى را بگونه اقطاع مالک شدند، اینها نیازى به قدرت مرکزى سلطان نداشتند و بنابراین تلاش گریز از مرکز در این استانها به اوج خود رسید. سلطانها براى پیکار با چنین گرایشى، خود را به اشراف بلندپایه ایرانى و قشر روحانیان مسلمان یعنى گروههاى طبقه فئودال، که خواهان وجود قدرت مرکزى نیرومند بودند، متکى کردند- برجسته‏ترین ایدئولوگ‏هاى این‏گونه فئودالهاى هواخواه جدى سیاست تمرکز دولت، وزیر ایرانى سلطان الب ارسلان و ملکشاه ابو على الحسن الطوسى، ملقب به نظام الملک (۱۰۱۷- ۱۰۹۱) بود، او ضمن رساله‏اى به نام «سیاست‏نامه» پندارهاى سیاسیش را عرضه داشت. اما در شرایط رشد روزافزون سیستم «تیول لشکرى» و پراکندگى سیستم فئودالى قدیم، سیاست تمرکز سلطان به ناکامى محکوم شد و نتوانست از تلاشى حکومت جلو گیرد.

 ===================

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=تشکیل-دولت-سلجوفیان‏