تشکیل دولت سلجوفیان
- 1,236 بازدید
- 19 مارس 2012
- ایران باستان
تشکیل دولت سلجویان
در پهنه پهناور دشتهائى از مصب دونا تا مغولستان، در قدیم عشایر کوچنشین ترک که همه دامدار بودند، زندگى مىکردند. ضمن سده دهم در میان عشایر کوچنشین منطقه دشتهاى آسیاى میانه، روند ازهمپاشیدگى جوامع عشایرى کوچنشین و روابط پدرسالارى، در حال پیشرفت بود. اشراف قبایل کوچنشین که در سایه افزایش شماره دامها و به دست آوردن غنائم جنگى فراوان ثروتمند شده بودند،
کمکم در سرزمینهاى پهناورى که به عنوان چراگاه از آنها بهره مىبردند مستقر، اینگونه زمینه فئودالیزه کردن کوچ- نشینان را فراهم و تودههاى کوچنشین را به اشراف کوچنشین وابسته کردند. این اشراف زیر پوشش روابط پدرسالارى تودههاى کوچنشین را استثمار فئودالى مىکردند. موضوع بردگى در میان کوچنشینان به عنوان وسیلهاى براى تولید به کار نمىرفت، اما حتى پس از فئودالیزه شدن کوچنشینى، نظام بردگى رواج داشت. اتحاد عشایر کوچنشین مبناى تشکیل یک دولت متحد از این کوچنشینان گردید. از اواسط سده دهم خانوادههاى بالا و پس از
آنها همه افراد این عشایر به دین اسلام درآمدند. در مرز بین سدههاى دهم و یازدهم کوشش اشراف فئودال شده ترک براى گسترش زمینهاى چراگاه و همراه با آن گرایش به منظور به چنگ آوردن غنائم جنگى و تصرف و استثمار مناطق کشاورزى، باعث شد که عدهاى از این عشایر تن به مهاجرت دردهند و زمینهاى تازه را به قلمرو خود بیفزایند.
دولت قرهخانیان در آسیاى میانه اینگونه پدید آمد. از میان این عشایر، ترکان غز که بعدها ترکمن نامیده شدند، در نیمه دوم سده دهم، اتحادیه عشایر سلجوقى را که رهبرشان سلجوق نام داشت تشکیل دادند و به دین اسلام درآمدند. در آغاز سلجوقیان به منطقه اترار کنار رود سیر دریا کوچ کردند و سپس به سوى جنوب رهسپار شدند. پس از چند بار کوچیدن سرانجام آنها به سال ۱۰۳۵ از سلطان مسعود غزنوى اجازه یافتند تا در زمینهاى شمال خراسان مسکن گزینند، به شرط اینکه سلطان غزنوى را در خدمات جنگىاش یارى کنند. در آن هنگام رهبران این قبیله نوههاى سلجوق، طغرل بیک و چغرى بیک بودند.
برخورد پیوسته سلجوقیان با کشاورزان ساکن محل و گرایش آنها به تصرف زمینهاى تازه و سرانجام تصرف نیشابور به سال ۱۰۳۸ سلطان مسعود را ناگزیر کرد تا علیه آنها اقدام کند. او بر آنها پیروز شد اما نتوانست از این پیروزى بهره ببرد. تضاد داخلى دولت غزنوى، مخالفت دهگانان ایرانى، ناخشنودى تودههاى مردم و حتى موافقت غلامان ترک با غزها سرانجام به آنجا کشید که به سال ۱۰۴۰ لشکریان مسعود که از لحاظ شماره بسیار و از لحاظ انضباط ناتوان بودند در جنگى نزدیک دانداناکان به وسیله سلجویان تارومار شدند و خود مسعود با دشوارى توانست جانش را نجات دهد.
پیش از اقامت سلجوقیان در ایران، قبیله دیگرى از غزها به ایران هجوم بردند و چند بخش روستائىنشین را که در قلمرو دودمان راواندىها در آذربایجان قرار داشت غارت کردند (۱۰۲۱ و سالهاى بعد). سلجوقیان بیدرنگ خراسان، خوارزم (۱۰۴۳) و پس از آن در سالهاى ۴۰- ۵۰ سده یازدهم سرتاسر ایران را به تصرف درآوردند و به سال ۱۰۵۸ راواندىهاى آذربایجان را هم مطیع کردند. دولت بویه به کلى از میان رفت، اما غزنویان فقط توانستند افغانستان کنونى و متصرفات شمال غربى هند را براى خود نگاهدارند. به سال ۱۰۵۵ طغرل بیک وارد بغداد شد خلیفه القائم (۱۰۳۱- ۱۰۷۵) را وادار کرد تا به او لقب سلطان و «پادشاه شرق و غرب» را بدهد.
سلجوقیان هم مانند دودمان بویه خود را اسما قائممقام خلیفه مىشناساندند، اما عملا خلافت قدرت موهومى بیش نبود. طغرل بیک قرارگاه خود را در اصفهان قرار داد.
برادرزاده و جانشین طغرل بیک یعنى الب ارسلان (۱۰۶۳- ۱۰۷۲) به سوى باختر پیشروى کرد پس از آنکه به سال ۱۰۷۱ ارتش بیزانتین در جنگى نزدیک مانازکرت ارمنستان شکست
خورد، سلجوقیان در فاصله سالهاى ۱۰۷۱ و ۱۰۸۱ تمام ارمنستان، خاور گرجستان، متصرفات بیزانتین در آسیاى صغیر، سوریه و فلسطین را تصرف کردند. پسر و جانشین الب ارسلان به نام سلطان ملکشاه (۱۰۷۲- ۱۰۹۲) به سال ۱۰۸۹، قرهخانیان را در ماور النهر به اطاعت خود درآورد.
در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقیان به اوج قدرت سیاسى رسیدند. اما دولت این دودمان هم یکپارچه نبود؛ اعضاى این دودمان هرکدام منطقهاى را در تیول خود گرفتند، و چند تن از آنها گاهگاهى عملا مانند سلطان مستقلى در قلمروشان فرمانروائى مىکردند، اینگونه حکومتهاى سلاجقه کرمان (۱۰۴۱- ۱۱۸۷)، سلاجقه سوریه (۱۰۷۸- ۱۱۱۷) و سلاجقه روم (آسیاى صغیر، ۱۰۷۷- ۱۳۰۷)، پدید آمدند. پس از پایان تصرف زمینها به وسیله اشراف کوچنشین- نظامى ترک، هریک از رهبران جنگى زمینهاى پهناورى را بگونه اقطاع مالک شدند، اینها نیازى به قدرت مرکزى سلطان نداشتند و بنابراین تلاش گریز از مرکز در این استانها به اوج خود رسید. سلطانها براى پیکار با چنین گرایشى، خود را به اشراف بلندپایه ایرانى و قشر روحانیان مسلمان یعنى گروههاى طبقه فئودال، که خواهان وجود قدرت مرکزى نیرومند بودند، متکى کردند- برجستهترین ایدئولوگهاى اینگونه فئودالهاى هواخواه جدى سیاست تمرکز دولت، وزیر ایرانى سلطان الب ارسلان و ملکشاه ابو على الحسن الطوسى، ملقب به نظام الملک (۱۰۱۷- ۱۰۹۱) بود، او ضمن رسالهاى به نام «سیاستنامه» پندارهاى سیاسیش را عرضه داشت. اما در شرایط رشد روزافزون سیستم «تیول لشکرى» و پراکندگى سیستم فئودالى قدیم، سیاست تمرکز سلطان به ناکامى محکوم شد و نتوانست از تلاشى حکومت جلو گیرد.
===================
نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز
نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى
تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م
موضوع: تاریخ عمومى
زبان: فارسى
تعداد جلد: ۱
ناشر: انتشارات پویش