پیکار علیه خلفاى بنى امیه در ایران‏

پیکار علیه خلفاى بنى امیه در ایران‏

پایگاه اجتماعى خلفاى بنى امیه بسیار محدود بود، اینان به تمام اشراف اتکاء نداشتند و فقط با پشتیبانى قسمتى از این اشراف که در سوریه و مصر مقیم بودند، بر سرتاسر قلمرو اسلام فرمان مى‏راندند. به این علت امویان باعث ناخشنودى قشرهاى گوناگون جامعه مسلمانان گردیدند. علاوه بر این بدویان و دهقانان عرب و غیر عرب که از نتایج روند فئودالى خلفا ناخشنود بودند، به‏پا خاستند،

عوامل این جنبش علویان که از احراز مقام خلافت کنار زده شده بودند (اینان از نواده‏هاى پسرعمو و داماد محبوب محمد یعنى على بودند)، عباسیان (نواده‏هاى عموى پیغمبر- عباس) و هواخواهانشان که بسیارى از آنها که از همرزمان پیامبر به‏شمار مى‏آمدند، و همچنین دانشمندان ساکن مدینه و مکه، بودند. اینان امویان را متهم مى‏کردند که از اصول دین اسلام منحرف شده و در حقیقت نظم اسلامى را به یک حکومت اشرافى تبدیل کرده‏اند. فئودالهاى غیر عرب نیز ناخشنود بودند- دهگانان ایرانى و غیره در زمان بنى امیه از بسیارى از امتیازات مالکیت زمین محروم شدند. ایرانیان مسلمان هم از این وضع رضایت نداشتند. موالى (ایرانیان مسلمان) که به آنها وعده برابرى حقوق همه مسلمانان داده شده بود از امتیازهاى اعراب برخوردار نبودند. پس از مرگ معاویه (۶۶۱- ۶۸۰) که خلیفه‏اى فعال و پرتوان بود، این ناخشنودیها شدت گرفت و یک رشته قیامهائى در میان سازمانهاى گوناگون اجتماعى و زیر پوشش ایدئولوژى‏هاى مختلف رویداد.

این جنبش‏هاى مخالف ضمن قرون وسطى در کشورهاى اروپاى غربى هم با شکل منظم‏ترى گسترش یافت. در سالهاى ۵۰ سده هفتم به‏طورکلى تقسیم‏بندى جوامع مسلمان در سه جهت آغاز شد. گروهى هواخواه «ایمان» رسمى اسلام شدند، اینان را سنى یا بگونه‏ایکه خودشان مى‏گفتند «اهل سنت و جماعت»، نام مى‏بردند، گروه دیگر شیعه و سرانجام گروه سوم خوارج بودند. شیعه‏ها و خوارج از لحاظ سیاسى و مذهبى موضع ضد بنى امیه را داشتند.

اگر سنى‏ها از لحاظ تئورى هواخواه خلافت و امامت انتخابى بودند (عملا در زمان بنى امیه خلافت موروثى بود)، شیعه‏هاى علوى عقیده داشتند که مقام خلافت و امامت را بایستى نوادگان على، داماد پیغمبر، به دست گیرند. و از آنجا خلافت و امامت سه خلیفه نخستین یعنى ابو بکر، عمر و عثمان و دودمان بنى امیه را که از نوادگان پیامبر نبودند، ناحق مى‏انگاشتند.

اگرچه رهبران شیعه، خاندان على و هواخواهان دیگرشان از مالکان بزرگ زمین به‏شمار مى‏آمدند، باوجود این فقط توانستند در قسمتى از توده‏هاى مردم نفوذ کنند.

خوارج خواهان روند دموکراتیک در اسلام بودند. آنها نه‏تنها هواخواه برابرى حقوق مسلمانان غیر عرب با اعراب بودند، بلکه کوشش داشتند پندار برابرى اجتماعى را در کلیه قشرهاى مسلمان برقرار کنند. آنها مى‏گفتند حق شرکت در انتخاب خلیفه- امام بایستى به همه مسلمانان صرف‏نظر از نژادشان واگذار شود، حتى غلامان سیاه‏پوست شایسته که مؤمن به دین اسلام باشند، مى‏توانند از این حق برخوردار باشند، و نظر سنى‏ها، را که این حق را ویژه قبیله قریش مى‏دانستند، رد مى‏کردند. خوارج براى مقام خلافت- امامت جنبه‏هاى تقدس قائل نبودند و فقط خلفا را نماینده و مدافع جامعه مى‏دانستند و عقیده داشتند، جامعه حق دارد اگر حاجاتش برآورده نشود آنها را برکنار یا تعویض کند.

خوارج معتقد بودند که اگر مسلمانى از ایمان خود دست بردارد مرتکب «گناه کبیره» شده و کافر به‏شمار مى‏آید. اینها از این عقیده دینى نتیجه سیاسى مى‏گرفتند، عقیده داشتند خلیفه غیرقانونى مقررات قرآن را نقض مى‏کند و بنابراین خلفاى بنى امیه که از انجام اصول دین روى برتافته بودند «کافر» و «مرتد» شناخته مى‏شدند. بنابراین نه‏تنها باید از فرامین خلیفه سرپیچى کرد بلکه واجب است با انجام جهاد مقدس «امام دروغین و هواخواهان کافرش را» از میان برد. در آغاز خوارج فقط عرب بودند اما دیرى نپائید که ایرانیان هم به گروه آنان پیوستند. یکى از ویژگیهاى خوارج شرکت فعال زنانشان در قیام بود، اینان هم در صف مردان نبرد مى‏کردند.

پس از نخستین ناکامى قیام شیعیان که سومین امام آنها یعنى حسین فرزند على در کربلا

شهید شد؛ (۹ محرم سال ۶۱ هجرى- ۹ اکتبر ۶۸۰ میلادى)، شیعیان دوباره به سرکردگى مختار بن ابى عبید در کوفه قیام کردند و تقریبا دو سال این شهر را به دست داشتند (۶۸۵- ۶۸۷). قیام عظیم خوارج از قسمت جنوبى عراق و خوزستان آغاز و سپس سرزمین‏هاى پهناورى از بین النهرین شمالى تا کرمان را فراگرفت، این قیام از سال ۶۸۴ تا ۶۹۷ میلادى طول کشید. سرانجام به وسیله حجاج سردار خونخوار عبد الملک که بوالیگرى عراق، ایران و ماوراء النهر منصوب شده بود، سرکوب گردید.

حجاج یکى از ددمنش‏ترین و تبه‏کارترین عوامل اجراى سیاست‏هاى بنى امیه بود.

تنها در شهر کوفه یازده هزار تن را کشت، در مدت ۲۰ سال فرمانروائیش ۱۳۰ هزار تن را نابود کرد و در روز مرگش ۵۰ هزار تن مرد و ۳۰ هزار تن زن در زندانهایش به‏سر مى‏بردند.

زندانیان او نه‏تنها شرکت‏کنندگان در قیام بلکه متخلفین مالیات هم بودند. بگونه‏ایکه منابع تاریخى اشاره مى‏کنند، در زمان فرمانروائیش قانون تحمیل خراج بر مسلمانان غیر عرب مقرر و به وسیله او اجرا شد، حجاج به مقدار زیادى از کار برده‏وار دهقانان براى حفر قنات‏هاى آبیارى و ساختمان دژ و کاخهاى دولتى، بهره مى‏برد. بنا به دستور او مردان اهل ذمه بایستى پلاک سربى به گردنشان آویزان مى‏کردند، این پلاک سربى نشانه آن بود که جزیه‏شان را پرداخته‏اند، کسانیکه در پرداخت جزیه تأخیر مى‏کردند آنها را سخت شکنجه مى‏داد. در زمان آخرین خلفاى بنى امیه میزان مالیات بگونه هراس‏انگیزى بالا رفت و این مالیات‏ها با بیرحمى روزافزون از رعایا گرفته مى‏شد. ناخشنودى توده‏هاى وسیع مردم با قیامهاى تازه‏اى شکل گرفت، یکى از این قیام‏ها به سال ۶۴۴ از سوى شیعه‏ها و به سرکردگى زید بن على در کوفه، درگرفت. قیام‏کنندگان زید را پنجمین امام شیعه مى‏شناختند و آنها را زیدى مى‏نامیدند. قیام عظیم خوارج که زیر رهبرى ضحاک بن قیص انجام گرفت، از بین النهرین آغاز و در سالهاى ۶۴۴- ۶۴۷ سرتاسر خوزستان و فارس را فراگرفت، در این قیام تقریبا ۱۲۰ هزار تن شرکت داشتند.

 =========================

نام کتاب: تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز

نویسنده: ا. آ. گرانتوسکى و دیگران / ترجمه: کیخسرو کشاورزى‏

تاریخ وفات مؤلف: قرن ۲۰ م‏

موضوع: تاریخ عمومى‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: ۱

ناشر: انتشارات پویش‏

http://www.vatanfa.com/?s=پیکار-علیه-خلفاى-بنى-امیه-در-ایران‏