سکنه و جمعیت ایران باستان
- 8,654 بازدید
- 4 مارس 2012
- ایران باستان
سکنه و جمعیت ایران
قبل از آنکه احوال طبقات مختلف اجتماعى، یعنى وضع کشاورزان، پیشهوران، روشنفکران، فئودالها، و اشراف و روحانیان، و دیگر قشرهاى اجتماعى مورد مطالعه قرار گیرد، نخست سکنه و جمعیت ایران را، با توجه به مدارک و اسناد موجود، مورد تحقیق و بررسى قرار مىدهیم:
جمعیت ایران
طبق فرضیهاى، آریاییها در حدود هزاره دوم قبل از میلاد، در ایران مسکن گزیدند و در طول تاریخ، با اقوام و طوایف مختلف، نظیر اعراب و ترکها و غیره درآمیختند و نژاد کنونى ایران نتیجه آن آمیزشهاست.
در کشور ایران، علاوه بر کرد و لر و بختیارى، عناصر ترک و ترکمن و عرب و بلوچ و اقلیتهاى ارمنى، آسورى، گرجى، و غیره نیز زیست مىکنند.
طوایف ترک و ترکمان در آذربایجان و گرگان و خراسان و مازندران و فارس و بعضى نواحى دیگر سکنى دارند. از طوایف ترک مىتوان شاهسون، افشار، قشقایى، خلج، و شقاقى را نام برد. در خراسان در نواحى مرزى ایران و شوروى بعضى طوایف ترکمن (از جمله کوکلان و یموت) و نیز قبایلى از کرد و بلوچ سکنى دارند.
کردها و لرها و بختیاریها در کردستان و لرستان و چهارمحال سکنى دارند. کردها مشتمل بر مکرى، بلباس، کرباخ، کلهر، گوران و سنجابى هستند، و در خراسان و قزوین و آذربایجان غربى نیز بعضى طوایف کرد دیده مىشود. لرها به لر بزرگ و لر کوچک منقسم مىشوند، ایلات کهکیلویه و ممسنى و لک نیز احتمالا از الوار هستند. بختیاریها در چهارمحال و بروجرد و نواحى شوشتر و رامهرمز زندگى مىکنند و مشتمل بر هفت لنگ و چهار لنگ مىباشند، قبایل عرب مشتمل بر عشایر عرب خوزستان و بعضى ایلات فارس و خراسان است.
از لحاظ توزیع جمعیت ۷۰% سکنه ایران روستانشین هستند. تراکم نسبى کل جمعیت کشور ۵/ ۱۱ در کیلومتر مربع است. پرجمعیتترین نواحى ایران از لحاظ تراکم نسبى جمعیت، باریکههاى کنار دریاى خزر، تهران و شمال غربى دریاچه رضائیه و نواحى کموسعتى در اطراف مشهد و اطراف رود کارون است که در آنها تراکم جمعیت متجاوز از ۴۰ نفر در کیلومتر مربع مىباشد.
بیش از ۹۸% سکنه ایران مسلمان و از این عده ۹۳% شیعه (مذهب رسمى کشور) و بقیه سنى (اکثر کردها، بلوچها و ترکمنها) و اسماعیلى و غیره هستند. جامعه کوچک زردشتیها (بین ۰۰۰/ ۱۰- ۰۰۰/ ۱۵) نفر و اغلب در یزد و کرمان و تهران و اطراف آنجا سکنى دارند. اقلیتها یهودى (حدود ۰۰۰/ ۴۰)، ارمنى (حدود ۰۰۰/ ۱۲۰ و بیشتر در رضائیه، تبریز، تهران، فریدن، و جلفاى اصفهان) زندگى مىکنند. آسورى (بیشتر در ناحیه رضائیه)، پرتستان و کاتولیک رومى نیز وجود دارد (ارقام به استناد سرشمارى آبان سال ۱۳۳۵ ه. ش است.) «۱»
زبان رسمى ایران
زبان فارسى است که نه فقط در ایران بلکه از کوههاى زاگرس تا پامیر و سیر دریا گسترش دارد.
برطبق سرشمارى آبان ۱۳۳۵ ه. ش. جمع کل افراد بزرگتر از ۱۰ سال کشور ایران ۵۸۴/ ۶۹۰/ ۱۲ تن بوده است که از آن جمله ۴۸۴/ ۹۰۸/ ۱ (۰۴/ ۱۵%) نفر داراى حداقل سواد و بقیه (۸۵%) بیسواد بودهاند. از جمعیت با سواد مذکور فقط ۱۷% یعنى ۶۰۳/ ۳۲ تن داراى تحصیلات عالیه و ۸۶/ ۱۸% یعنى ۹۷۹/ ۳۵۹ نفر داراى تحصیلات متوسطه بودهاند. «۲»
دموگرافى
«یعنى علم تحقیق در جمعیتهاى انسانى … با اینکه قبل از قرن ۱۹ نیز سابقه داشته است ولى از آغاز قرن ۱۹ بسبب توسعه و تعمیم سرشمارى و آمارگیرى و دفاتر آمارى سجل احوال متزایدا توسعه یافت، ولى از حدود آمار کمّى جمعیت تجاوز نکرد. «کتله» دامنه آن را بسط داد و «برتیون» آن را بصورت علمى مستقل بنیان نهاد.
حالیه دو نوع دموگرافى «۳» تشخیص مىدهند. دموگرافى کمى که، با استفاده از سرشماریها و آمارهاى سجل احوالى و پرسشنامههاى خاص، به بحث در پدیدههاى جمعیتى (رقم جمعیت، ساختمان جمعیت برحسب سن و جنس و غیره، نسبتهاى درصد ازدواج و ولادت و مرگ) مىپردازد؛ و دموگرافى کیفى، که در آن از دخالت عوامل، زیستشناسى، و اقتصادى و اجتماعى و فکرى در تغییرات کمى جمعیت بحث مىشود.» «۴»
اطلاعاتى در پیرامون جمعیت ایران
«احتمالا اطلاع از تعداد نفوس، و شاید از ترکیب و طبقات مختلف آن، از ایام قدیم از جهاتى و تا حدودى مورد توجه بوده است. رواج نوعى نظام اجبارى در عهد ساسانیان، که برحسب روایات شاهنامه در ذکر پادشاهى اردشیر بابکان، منتهى به ثبت نام تمام جوانان در دیوان سپاه مىشد، اقدامات بعضى از شاهنشاهان ساسانى در تجدید مساحت اراضى، براى تقویم مالیاتها که از عامه مردم (بجز طبقات ممتاز) وصول مىشد، جملگى مستلزم فرض وجود دفاتر ثبت و اطلاع از تعداد سربازان و مؤدیان مالیات است، و ظاهرا همین دفاتر و سوابق در اوایل عهد اسلام، در دست
دهقانان، ملاک عمل در اخذ خراج بوده است. در عهد استیلاى مغول، غازان خان مقرر کرد «بیتکچیان» به ولایات روند و صورتى از اموال همه دهات بردارند و این اقدام حاکى از توجه به احصاء جمعیت است. روایات بعضى سیاحان، مثل «بنیامین تودلائى»، «شاردن» و دیگران، که راجع به تعداد بعضى طبقات از تجار، کسبه، یهود، ارامنه ارقام و اعدادى به دست دادهاند، نشان مىدهد که در آن اوان بعضى دفاتر ضبط و ثبت وجود داشته است.
در عهد ناصر الدین شاه قاجار، گاه بعضى شهرها سرشمارى شده است. مثلا بموجب یک سرشمارى قم، که در ۱۲۸۴ ه. ق. صورت گرفت، جمعیت آن شهر ۳۸۲/ ۱۵ نفر بود، و در ۱۲۹۱ ه. ق مطابق یک سرشمارى دیگر، بالغ بر ۰۰۰/ ۱۴ شد. همچنین حاج نجم الملک، به فرمان ناصر الدین شاه با ۸ تن از شاگردان خود، شهر تهران را در مدت دو ماه سرشمارى کرد، و برطبق این سرشمارى سکنه تهران، به استثناى سکنه عمارات خاصه سلطنتى ۷۳۶/ ۱۵۵ تن بوده است …
در این سرشمارى، سکنه هر محله (با تفکیک اجارهنشین از صاحبان منازل شخصى) جداگانه تعیین شدهاند، و سکنه تهران از جهت جنس، سن، مذهب، و غیره- در مواردى وضع زنان از لحاظ سن، وضع اجتماعى (زنان محترم، زنان تجار، کسبه، کنیز سیاه، دایه، خدمتکار و غیره) مشخص شده است و عدد خانهها و بعضى ابنیه و تأسیسات تعیین شده است.
شاردن جمعیت ایران زمان صفویه را قریب ۴۰ میلیون نفر تخمین کرده است، در سالنامه ایران گردآورى صنیع الدوله، جمعیت ایران در عصر ناصرى ۲۳ کرور و ۶۰ هزار نفر تخمین شده است …
پس از تصویب قانون سجل احوال در ۱۳۰۴ ه. ش. کار سرشمارى به مرحله جدیدى قدم نهاد. کاملترین سرشمارى عمومى در سال ۱۳۳۵ به عمل آمد که برطبق آن جمعیت ایران در آن تاریخ ۷۰۴/ ۹۵۴/ ۱۸ نفر بوده است. (در هر کیلومتر مربع ۱۲ نفر) جمعیت ایران از سال ۱۳۱۸ به بعد مرتبا افزایش مىیابد اولین قانون مربوط به «سجل احوال» در ۱۴ خرداد ماه ۱۳۰۴ به تصویب مجلس رسید. شناسنامه یا سجل احوال سندى است که در آن تولد، ازدواج، طلاق و فوت و شماره اولاد زن و شوهر را ثبت مىکنند. در سال ۱۳۳۷ وظایف اداره آمار و ثبت احوال از یکدیگر تفکیک گردید.» «۱»
تاریخ اجتماعى ایران، ج۳، ص: ۴
درود: جناب عالی مطالب تون در مورد آریایی ها کاملا غلط هستش-ایرانیان از ابتدا در این سرزمین زندگی میکرده اند و اگر مهاجرتی بوده از ایران به اطراف بوده-مهاجرت اریاییان از شمال به جنوب داخل ایران بوده نه از شمال کشور ایران- و کرد و لر و عرب لقب هست نه نژاد