غزوه احد

غزوه احد

در سال سوم هجرى، قبیله قریش، براى آنکه از شکست بدر انتقام بگیرند، با قریب سه‏هزار تن از مکه به سوى مدینه حرکت کردند.

در این نبرد براى تحریک احساسات مردم، هند، زوجه ابو سفیان با ۱۵ زن دیگر با سپاهیان‏ همراهى کردند. این زنان دف‏کوبان قوم عرب را به خونخواهى کشتگان روز بدر تحریص مى‏کردند و بر مرگ آنان ندبه و زارى مى‏نمودند. چون خبر حرکت قریش به مسلمین رسید، سخت مضطرب شدند و بین آنان در چگونگى مقابله با دشمن اختلاف افتاد. جمعى معتقد بودند که باید در مدینه ماند و از شهر دفاع کرد و برخى مى‏گفتند که باید به جلو قریش شتافت و با آنان جنگید.

بالاخره حضرت با رأى اکثریت روى موافق نشان داد و پیشواى اسلام با ۷۰۰ تن، که فقط دو تن از ایشان سواره‏نظام بودند، در جنگ احد شرکت کردند. با اینکه در این نبرد حمزه. عم حضرت. رشادت فراوان بروز داد، نتیجه‏اى عاید مسلمین نشد. حمزه به قتل رسید. زن ابو سفیان دستور داد تا جگر حمزه را بیرون کشیدند و از شدت کینه و خشم آن را خورد و به همین جهت به هند جگرخواره (آکله الاکباد) ملقب گردید.

بعد از شکست احد، جمعى از مسلمین مرتد گشته به قریش پیوستند، و یهودیان به آتش اختلافات دامن مى‏زدند. در سال چهارم هجرت، مسلمین مطلع شدند که قریش بار دیگر به قصد حمله به مدینه حرکت کردند. مسلمین از این خبر سخت نگران شدند، چون عده آنها بسیار کم بود و وسایل جنگى کافى در اختیار نداشتند. در این موقع، مسلمین از نبوغ و کاردانى یکى از تازه‏مسلمانان ایرانى یعنى سلمان فارسى‏ «۳۳» به سود خود استفاده کردند و حضرت و کلیه‏

______________________________
(۳۳). سلمان فارسى. نخستین ایرانى که اسلام آورد، سلمان بود که یکى از گرامیترین اصحاب پیامبر به‏شمار مى‏رود و فرقه نصیریان سوریه نام او را در تثلیث عرفانى خود وارد کرده‏اند (علامت این مسلک حروف عین و میم و سین است که در آن، عین بجاى على است که مظهر عقل و اندیشه است و حروف میم، به جاى محمد، و حروف سین به جاى سلمان است که باب اللّه دانسته‏اند.)

پیش از آنکه اسلام وارد مرحله غزوات بشود، سلمان به مذهب اسلام درآمد، و چون در امر مهندسى نظام تبحر داشت، هنگام دفاع از مدینه خدمات مهمى براى پیامبر انجام داد.

ابن هشام شرح مشبعى، که بسیار جالب است، درباره تاریخ زندگى سلمان نوشته است. روح کنجکاو و سر پرشورش او را به کلیساهاى اصفهان کشاند و از خانه پرتجمل پدر خوشگذران خود گریزاند و بالنتیجه کیش مجوسى را، که مذهب پدر و مادرش بود، از دست داد. نخست آیین مسیح و سپس اسلام اختیار نمود.

سلمان یگانه شخصى است که از میان ایرانیان وارد جمع اصحاب پیامبر گردید. بسیارى از علماى بلندمرتبه اسلام نیز از روزهاى نخست، از نژاد ایرانى برخاستند، و عده‏اى از اسراى جنگ و اولادشان، مانند چهار فرزند «شیرین» که در حلولا اسیر شدند، بعد در عالم اسلام به مقام شامخى رسیدند.

به عقیده براون: «قول کسانى که مضمون سخنشان این است که پس از استیلاى عرب بر ایران، دو سه قرن ایرانیان فاقد زندگى علمى و معنوى بوده‏اند، بهیچوجه درست نیست … بالعکس، آن دو سه قرن دوره‏اى است بسیار جالب توجه و مهم، و از این جهت عدیم النظیر است که امتزاج ادوار قدیم و جدید است، دوره تحول آداب، تطور مراسم و سیر عقاید و افکار است، ولى به هیچوجه دوره رکود و سکون یا مرگ نیست. راست است که ایران از جهت سیاسى چندى از موجودیت مستقل ملى خود بهره‏مند نگشت و در امپراتورى بزرگ اسلام، که از جبل طارق تا رود سیحون امتداد داشت، غرق شد، لکن در رشته علم و معرفت بزودى سیادت و تفوق خود را ثابت کرد. و باید دانست که ملت ایران با آن لیاقت و مهارت و ظرافت و لطافت روح درخور برترى بوده است. اگر از علومى که عموما به اسم عرب معروف است، اعم از تفسیر و حدیث و الهیات و فلسفه و طب و لغت و تاریخ و تراجم احوال، و حتى صرف‏ونحو زبان عربى. آنچه را ایرانیان در این مباحث نوشته‏اند، مجزا کنید، مهمترین قسمت آن علوم از میان مى‏رود. تازیان حتى پیشتر، تشکیلات دولتى خود را به تقلید ایرانیان ترتیب داده‏اند.»

تلخیص از تاریخ ادبى ایران، پیشین ص ۳۰۱

فرید وجدى، از فضلاى مصر در دایره المعارف خود ضمن بحث از مراجع عهد صحابه و فقهاى بزرگ-

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۲، ص: ۲۳

مسلمین تحت تعلیمات سلمان در حدود ۱۴ روز دور مدینه خندقى پدید آوردند، و با این تدبیر سدى در برابر قریش به وجود آمد.

چون قواى خصم قادر به عبور نشدند و از تیر و سنگهاى پرتابى هم نتیجه‏اى نگرفتند، طرفین تصمیم به جنگ تن‏به‏تن گرفتند و چند تن از دو گروه براى شرکت در این نبرد، قدم به میدان گذاشتند. از طرف مسلمین، على بن ابیطالب قدم شجاعت پیش نهاد و خصم خود را کشت و ابو سفیان و اتباع او را وادار به بازگشت نمود. در سال ششم هجرى، رسما بین مسلمین و کفار عهدنامه‏اى منعقد شد که مدت ۱۰ سال بین طرفین جنگى روى ندهد و هیچ‏یک از دو طرف مزاحم دیگرى نشوند. این پیمان را جمعى از اصحاب حضرت و عده‏اى از رؤساى قریش امضا کردند.

از سال چهارم تا هشتم هجرى، بین مسلمین و قوم یهود چند جنگ دیگر درگرفت که در غالب آنها پیروزى نصیب مسلمین گردید و غنایم و اسراى بسیار به دست آنها افتاد.

در جریان غزوه احد، «مالک بن سنان پدر ابو سعید گفت: یا رسول اللّه به خدا سوگند که ما در میان احد الحسنینیم که آن ظفر است یا شهادت، و هردو صورت مطلوب و مرغوب ماست.» «۳۴»

پطروشفسکى راجع به پیمان عدم تعرض ده‏ساله چنین اظهارنظر مى‏کند:

«محمد (ص) و سران صحابه این پیمان را یک موفقیت سیاسى مى‏شمردند، زیرا نخستین‏بار بود که بزرگان قریش محمد را همچون طرف متساوى الحقوق شناخته بودند. ولى توده مسلمانان عادى که از حکومت بزرگان و ثروتمندان مکه تنفر داشتند و آرزوى ورود مظفرانه به مکه را در سر مى‏پرورانیدند، فوق العاده ناراحت بودند. این نخستین موردى بود که در جامعه مسلمانان اختلاف بروز کرد؛ سران جماعت گرایشى به طرف صلح با بزرگان مکه نشان مى‏دادند و قشرهاى پایین مى‏کوشیدند بزرگان مزبور را سرنگون سازند.

حیثیت محمد (ص) پس از پیمان «حدیبیّه» بیش از پیش بالا گرفت. قبایل گوناگون‏

______________________________
– صدر اسلام پس از خلفاى راشدین سلمان فارسى را ذکر مى‏کنند.

سید بحر العلوم در رجال خود از فضل بن شاذان حکایت کند: «ما نشأ فى الاسلام رجل من کافه الناس افقه من سلمان الفارسى.» و در کتاب معالم العلماء ابن شهرآشوب آمده است که «پس از جمع قرآن که بوسیله على (ع) انجام یافته، نخستین کسى که در اسلام تصنیف کرده سلمان فارسى بوده است.

و در فردوس الاخبار تألیف حافظ دیلمى نقل است که پیامبر خطاب به سلمان فرمود: «انت منا اهل- البیت و قد اتاک العلم الاول و العلم الآخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر … سلمان از طرف خلیفه دوم بر مداین حکومت مى‏کرد و تمام حقوق خود را صدقه مى‏داد و بین فقرا تقسیم مى‏کرد و خود کار مى‏کرد. زنبیل مى‏بافت و از حاصل کار خود امرار معاش مى‏کرد. گویى سلمان بیت المال را که از راه جنگ و چپاول و غارت دیگر ملل به دست آمده بود، مالى مطبوع و گوارا تلقى نمى‏کرد. روابط سلمان با حضرت به حدى صمیمانه بود که بعضى از معاصرین مى‏گفتند که قرآن «وحى» نیست بلکه حاصل اندیشه‏ها و افکار سلمان است که به پیشواى اسلام تلقین مى‏شود. مؤید این شایعه آیه ۱۰۵ از سوره نحل است: «یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ.» مى‏گویند او را تعلیم مى‏دهد بشرى از عجم در حالى که قرآن زبان عربى آشکارى است.

(۳۴). میرخواند، روضه الصفا، ج ۲، ص ۲۸۲٫

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۲، ص: ۲۴

عربى، بویژه آنهایى که با مکه خصومت مى‏ورزیدند، حکومت سیاسى محمد (ص) را بر خویش پذیرفتند. پیامبر، نه همیشه بلکه در ضمن انعقاد پیمان با ایشان، اسلام آوردن آنان را طلب مى‏کرد.

برخى از قریشیان، که پیشتر در شمار دشمنان اسلام بودند، به اردوگاه پیامبر مى‏آمدند و اسلام مى‏آوردند. از آنجمله خالد بن ولید و عمرو بن عاص بودند که بعدها هردو از سرداران نامى خلافت اسلام گشتند. این هردو تن، به دین بى‏اعتنا بودند ولى مى‏دیدند که اسلام به صورت نیروى سیاسى مؤثرى درآمده که الحاق بدان بسیار نافع به نظر مى‏رسد … نه اینکه بناگاه به وحدت خداوند و رسالت رسول وى محمد (ص) ایمان آورده باشند، بلکه بدان‏سبب که اسلام به نظر ایشان، نیرویى سیاسى آمد که سرزمین عربستان را به یارى آن مى‏توان متحد ساخت. شخص ابو سفیان از دشمنى با محمد سرباز زد و حتى دختر خویش را به زنى به وى داد. این عمل در آن زمان نشان مى‏داد که وى حاضر به انعقاد پیمان اتحاد سیاسى است.

بازرگانان مکه درک مى‏کردند که این نیرو را مى‏توان به نفع خود مورد استفاده قرار داد.

و ممکن است ابو سفیان و تنى چند از بزرگان مکه هم در آن زمان، امکان فتح سرزمینهاى غیر- عربى را پس از حصول اتحاد عربستان در نظر گرفته بودند؛ سرزمینهایى که طرق بازرگانى کاروانى و بحرى کرانه‏هاى دریاى متوسط (مدیترانه) و آسیا از آن عبور مى‏کرد.

فتح سرزمینهاى دیگران در خروج و نجات از بحران اقتصادى به عربستان کمک مى‏کرد. اما اینکه چنین فتوحاتى را در تحت لواى اسلام بهتر مى‏توان عملى کرد، این نکته هم در آن زمان قابل پیش‏بینى بود.» «۳۵»

 تاریخ اجتماعى ایران    ج‏۲    ۲۱     غزوه احد ….. ص : ۲۱

http://www.vatanfa.com/?s=غزوه-احد