جنگ بدر و فتوحات مسلمین

جنگ بدر

پس از آنکه بنیان دعوت محمدى تا حدى استحکام پذیرفت، وى در صدد اشاعه آیین خود در بین کفار قریش برآمد، و براى انجام نقشه خود، مرتبا عده‏اى را براى جاسوسى و کشف اطلاع از وضع عمومى دشمنان میان قریش مى‏فرستاد.

در سال دوم، حضرت ۹ تن از یاران خود را به یکى از منازل نزدیک مکه به همین نیت مأمور کرد، و ایشان بر یکى از کاروانهاى قریش حمله بردند و پس از غارت اموال آنها با دو تن اسیر و مقدارى غنایم به مدینه بازگشتند. هریک از جنگهایى را که حضرت بدینسان با کفار قریش انجام داد، غزوه یا جنگ مقدس مى‏گویند، و مجموع این مبارزات، که براى اشاعه اسلام و کسب ثروت صورت مى‏گرفت، به عنوان غزوات خوانده مى‏شود، و غازى به کسى اطلاق مى‏شد که در راه مبارزه با کفر به جنگ برخیزد.

______________________________
(۳۰). اسلام در ایران، پیشین، ص ۲۶ به بعد (به اختصار).

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۲، ص: ۲۰

در سال دوم هجرى، مأمورین مخصوص حضرت به او اطلاع دادند که قافله مهمى از قریش از شام به سوى بدر (بدر نام چاه آبى است) مى‏آید و ریاست آن با ابو سفیان است. حضرت بیدرنگ مسلمین را به دستبرد و غارت آن قوافل ترغیب کرد و مسلمین هم با علاقه فراوان اطاعت کردند.

ابو سفیان از این جریان سخت نگران گردید و از زعماى مکه مدد خواست. قریش مکه با ۹۵۰ نفر و صد اسب به محل بدر روى آوردند. مسلمین با آنکه فقط ۳۱۳ تن بودند، به همراهى حضرت به مقابله با آنان شتافتند و با شهامت و دلاورى حضرت امیر و سایر مسلمانان، دشمنان شکست سختى خوردند. در نتیجه مقام و موقعیت مسلمانان در جزیره العرب بیش از پیش بالا رفت.

در جنگ بدر، هفتاد نفر از سران قریش کشته و هفتاد تن اسیر شدند. کشتگان را در چاهى انداختند. در سر تقسیم غنایم، میان اصحاب رسول اختلاف افتاد. حضرت با اعلام سوره ۸ «انفال»، آیه یکم، به اختلافات پایان داد. غنایم را گردآورى کردند و حضرت آنها را بطور متساوى بین سربازان تقسیم کرد. پس از جنگ بدر، دو تن از منافقین و مخالفان پیغمبر، که بر ضد او شعر گفته بودند، به دست پیغمبر کشته شدند و جمعى از یهودیان، که از قبول آیین جدید سر باز مى‏زدند، در طى جنگى مغلوب و اموالشان به غنیمت مسلمانان درآمد و از خرد و بزرگ به سرحد شام تبعید شدند. و در سال سوم هجرت، حضرت دستور داد هرکه را از رجال یهود بیابند بکشند. «۳۱»

در نتیجه جنگ بدر، موقعیت طبقاتى پیروان حضرت تغییر یافت. گذشته از غنایمى که در طى جنگها به کف مى‏آوردند، از هریک از اسیران مبلغ معتنابهى به نام فدیه مى‏گرفتند و به آنها آزادى مى‏بخشیدند. چون هریک از مسلمین از این جنگها سود شایان مى‏بردند، علاقه‏شان به جنگهاى مذهبى فزونى مى‏گرفت؛ چه آنها معتقد بودند که در طى غزوات به یکى از دو سعادت نایل خواهند شد: اگر کشته شوند به بهشت خواهند رفت و اگر بر دشمن چیره شوند، غنیمت کلانى نصیب آنها خواهد شد. براساس این فکر، هدف مسلمانان جنگ بود. اگر در موردى حضرت با جنگ روى موافق نشان نمى‏داد، مسلمانان سخت آشفته و عصبانى مى‏شدند و گاه از حضرت دورى مى‏گزیدند؛ تا جایى که گاه پیشواى اسلام ناچار مى‏شد بار دیگر با آنان بیعت کند.

در غزوات مسلمین علیه کفار، قتل و غارت و به اسارت و بردگى بردن زن و فرزند مخالفان، امرى مباح بود؛ چنانکه در سال ششم هجرت پس از آنکه زید بن حارثه با پانصد کس مأمور جنگ با طایفه جذام شدند، هزار شتر و پنجهزار گوسفند و صد زن و ده بچه اسیر گرفتند. بعد معلوم شد که بین بنى جذام و حضرت پیمان‏نامه‏اى منعقد شده است. ناچار اموال و اسیران را به قوم مسترد داشتند. در شعبان همان‏

______________________________
(۳۱). دکتر على اکبر فیاض، تاریخ اسلام، ص ۹۸٫

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۲، ص: ۲۱

سال، على با صد نفر بر سر قبیله بنى سعد حمله برد، چون افراد قبیله گریخته بودند، پانصد شتر و ده‏هزار گوسفند غنیمت مسلمانان شد. «۳۲»

پیشواى اسلام، براى گسترش دین خود، چنانکه گفتیم، سیاست عاقلانه‏اى به کار بست و براى آنکه پیروان خود را به جهاد برانگیزد، به آنان گفت: «لنا احدى الحسنین» یعنى ما به یکى از دو سعادت خواهیم رسید. اگر کشته شویم به بهشت مى‏رویم و اگر پیروزى یابیم به غنیمت مى‏رسیم.

فتوحات مسلمین‏

در عرف فقهاى اسلامى، سرزمینى را که سپاه اسلام با اجازه امام به قهر و غلبه به اختیار درآورد، «مفتوحه عنوه»، و آن را که به صلح بگشاید، خواه مردم آن به طوع و میل اسلام بپذیرند و یا ولى اسلام با آنان با شرط پرداخت جزیه و خراج صلح کند، «مفتوحه صلحا» گویند.

پس از جنگ بدر، شماره پیروان اسلام به سرعت فزونى گرفت. عده‏اى از روى ایمان و عقیده و جمعى به امید کسب غنیمت، و برخى براى حفظ مال و جان خود، به آیین جدید روى آوردند. قبل از آنکه از جنگ احد سخن گوییم، ببینیم مقررات اسلام در مورد انفال و غنایم جنگى از چه قرار است:

انفال و غنایم جنگى‏

در سوره ۸، انفال، آیه یکم، از مقررات مربوط به انفال، یعنى غنایمى که بدون جنگ از دشمنان به دست مسلمانان آید؛ نظیر زمینهاى خراب بى‏مالک، معادن، بیشه‏ها، فراز کوهها، کف رودها، ارث کسى که وارث ندارد، قطایع ملوک، خلاصه منابعى که بیرنج حاصل شود، گفتگو شده است.

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ، قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.» (چون امت از تو حکم انفال را سؤال کنند، جواب ده که انفال مخصوص خدا و رسول است. در این صورت شما مؤمنان باید از خدا بترسید و به صلح و مسالمت و اتحاد بین خودتان بپردازید و خدا و رسول را اطاعت کنید، اگر اهل ایمانید.)

و در سوره انفال، آیه ۴۱ از غنایم جنگى صحبت شده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ.» (اى مؤمنین بدانید که هرچه به شما غنیمت و فایده رسد، خمس آن خاص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه سفرماندگان است …) و نیز در سوره ۵۹، حشر، آیه ۶ چنین مى‏فرماید:

«و آنچه را که خدا از مال آنها (یعنى یهودیان بنى نضیر) به رسم غنیمت بازداد، متعلق به رسول است که شما سپاهیان اسلام بر آن هیچ اسب و استرى نتاختید، و لیکن خدا رسولانش را بر هرکه خواهد مسلط مى‏گرداند؛ و خدا بر هرچیز تواناست.»

 تاریخ اجتماعى ایران    ج‏۲    ۱۹     جنگ بدر ….. ص : ۱۹

http://www.vatanfa.com/?s=جنگ-بدر-و-فتوحات-مسلمین