پارچه بافى در عهد باستان
- 1,659 بازدید
- 24 فوریه 2012
- سیر علوم
پارچه بافى در عهد باستان
«… پیدایش دوکهاى نخریسى سنگى و سفالى در بسیارى از تپههاى ماقبل تاریخ نقاط مختلف ایران نمایشگر آگاهى مردم به فن ریسندگى و بافندگى است. یک میله مسى در «تپه حصار» دامغان مربوط به حدود سه هزار سال پیش از میلاد پیدا شده که کاوشگران آن تپه، آن را میله مخصوص ریسندگى دانستهاند که با آن نخهاى نازک را مىتابیدند. آریاها نیز که در خلال هزاره دوم پیش از میلاد به این سرزمین آمدند و متوطن شدند خود از هنر پارچهبافى و قالىبافى اطلاع داشتند و کثرت دامهایشان بالطبع مواد اولیه کافى و خوب را براى این منظور فراهم ساخته بود.
در دوره هخامنشیان در رشته قالىبافى و پارچهبافى ایرانیان پیشرفت کردند. به قول گزنفون «پارسیها در لباس و تجمل و شکوه از مادیها پیروى کرده و قالیهاى آنها را به کار مىبردند.» «» کاوش باستانشناسان شوروى در تپه پازیریک نشان داد که بافندگى و قالىبافى در عهد هخامنشى رو به پیشرفت بود. و این فن در دوره پانصد ساله حکومت اشکانى همچنان به حیات خود ادامه مىداد. «پلین» تاریخنویس رومى مىنویسد: «قالیچههاى ایران از رنگهاى مختلف به بهاى گزاف فروخته مىشد و زینتبخش کاخهاى روم بوده است.» «»
اسناد و مدارک فراوان تاریخى نشان مىدهد که در ایران از دوره مادیها به بعد صنعت نساجى وجود داشته است. گزنفون در کتاب تربیت کورش مىنویسد: «پارسیها در لباس و تجمل و شکوه از مادیها پیروى کردهاند.»
لباس پارسیها و سربازان در حجاریهاى تخت جمشید و شواهد فراوانى که مورخان یونانى در اختیار ما گذاشتهاند، حکایت از توجه طبقات مرفه به لباس، در دوره هخامنشیان دارد. هرودت در قرن پنجم ق. م. از علاقه و توجه مادیها به انواع لباس و تزیینات سخن مىگوید: «آریان» مورخ قرن دوم مىنویسد: «بستر کورش از زر ناب است، به اضافه تابوتى زرین دارد. آرامگاه پوشیده از پارچههاى گرانبهاى ساخت بابل و قالیهاى ظریف ارغوانى است. شنل شاهنشاه و البسه دیگر رنگارنگ و ساخت ماد بوده است.»
گفتههاى پلوتارک و گزنفون و دیگران جملگى از لباسهاى مجلل و زیباى سلاطین هخامنشى حکایت مىکند. متأسفانه از لباس و پوشاک طبقات متوسط و محروم جامعه ایرانى در آن دوران اطلاعى نداریم.
مواد اولیه صنعت نساجى غیر از الیاف کتان و پنبه، پشم گوسفند و شتر و موى بز بود. بعضى از مورخین با توجه به قطعه فرشى که اخیرا در پازیریک به دست آمده است، حدس مىزنند که قالى براى نخستینبار در ایران و بین النهرین بافته شده است.
از صنایع چوبى در دوره هخامنشى اطلاع زیادى در دست نیست. بنا به گفته مورخان، علاوه بر کشتى و سورتمه و ارابه و منجنیق و قلعهکوب، که قسمت اعظم آن از چوب بود، سقف ساختمان کاخهاى هخامنشى و در و پنجره قصور و عمارات نیز از چوب بود.
درها روى پاشنههاى سنگى حرکت مىکرد و بطورى که از ترجمه لوحههاى گلى شماره ۲۰ و ۲۴ و ۲۶ تخت جمشید برمىآید در آن دوره کارهاى هنرى روى چوب، نظیر منبتکارى معمول بوده است.
از عاج و استخوان و شاخ حیوانات اشیایى از قبیل دگمه، جعبه، گیلاس مشروبخورى و غیره مىساختند. پروفسور پوپ در کتاب شاهکارهاى هنر ایران مىنویسد: «حکاکى روى عاج ازجمله صنایع این عهد بوده و استوانهاى از عاج که روى آن حکاکى شده به دست آمده است که بسیار زیباست.»
«در مورد صنایع فلزکارى، استخراج معادن و ذوب فلزات، ایران در دوره هخامنشى و قبل از آن از نظر تکنولوژى کشورى پیشرفته بود و کیفیت این کالاها در ایران نسبت به کالاهاى مشابه ساخت کشورهاى دیگر مرغوبتر بوده است. تئودور ورتیم «۲۶۲» معتقد است، مس را اهالى سیلک قبل از مصریان ساختهاند.» «۲۶۳» بطور کلى باید قبول کرد که هنر و صنعت دوران هخامنشى از نفوذ تمدنهاى مصر، بابل، آشور، کلده، اورارتو، ماد، عیلام، یونان متأثر بوده و قسمت زیادى از کارهاى هنرى و صنعتى تحت نفوذ این تمدنها قرار گرفته است ولى
چیزى که همه متفق القولند این است که ایرانیان تقلید صرف نکردهاند، بلکه بنا به ذوق و سلیقه ایرانى خود، تغییراتى در اصل داده و اغلب زیباتر و ظریفتر ساختهاند.
درباره میزان تولیدات صنعتى و معدنى و تعداد کارگرانى که در صنعت به کار اشتغال داشتند، اطلاعات کافى نداریم. «اگر در جامعهاى طبقه صنعتگر را یک طبقه مشخص در کادر طبقات اجتماعى شناخته باشند تا حدودى مىتوان احتمال داد که اولا تعداد افراد وابسته به این طبقه قابل ملاحظه بوده و در نتیجه تولیدات صنعتى نقش بىاهمیتى در اقتصاد آن جامعه نداشته است.» «»
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۵۱۳