سیر علوم در عهد هخامنشى
- 1,110 بازدید
- 23 فوریه 2012
- سیر علوم
سیر علوم در عهد هخامنشى
پس از حمله اسکندر و تجاوز اعراب به ایران، نه تنها بسیارى از یادگارهاى هنرى بلکه قسمت اعظم منابع علمى عهد کهن که در انحصار روحانیان و طبقات ممتاز بود دستخوش فنا و نیستى گردید. بطورى که از اسناد تاریخى برمىآید از دیرباز در تخت جمشید و «شیزگان» (نزدیک مراغه) و در هکمتانه یا همدان، مراکز علمى و دفاتر و اسناد فراوانى وجود داشته که فقط روحانیان و طبقات ممتاز مىتوانستند از آن بهرهمند شوند.
ابن الندیم در کتاب الفهرست، در مورد حمله اسکندر به استخر چنین مىنویسد:
«… از آنچه در خزینهها و دیوانهاى استخر بود رونوشتى برداشت و به زبان رومى و قبطى برگردانید و پسازآنکه از نسخهبرداریهاى مورد نیازش فراغت یافت، آنچه به خط فارسى که به آن «کشتج» مىگفتند آنجا بود در آتش انداخت. خواستههاى خود را از علم نجوم و طب و طبایع گرفته و با آن کتابها و سایر چیزهایى که از علوم و اموال و گنجینههاى علمى به دست آورده بود به مصر ارسال داشت.
بطور کلى قرائن و شواهد تاریخى نشان مىدهد که در دوره هخامنشى نهال علم در ایران بسیار ضعیف بود؛ تا جایى که به قول هرودت، کورش از پادشاه مصر مىخواهد که بهترین پزشک را براى معالجه چشمان او بفرستد. همچنین مدارک تاریخى نشان مىدهد که پیچخوردگى پاى داریوش به کمک دموکدس طبیب ایتالیایى معالجه شد و طبیب اردشیر دوم یک نفر یونانى به نام کتزیاس بود.
بدون شک اگر در ایران محدودیتهاى طبقاتى حکومت نمىکرد و مردم این سرزمین مانند یونانیان از دموکراسى نسبى بهرهمند بودند علوم و معارف در بین قشرهاى وسیعترى از مردم گسترش مىیافت و با نهب و غارت چند مرکز علمى یکباره سوابق علمى و فرهنگى این مملکت راه فنا و فراموشى نمىسپرد.
ژ. فیلیوزا خاورشناس فرانسوى طى مقالهاى که تحت عنوان «علم یونانى» در زمان هخامنشیان نوشته است، مىگوید:
از آثار و اشاراتى که از آن دوره به یادگار مانده نمىتوان بطور تحقیق به حدود اطلاعات علمى و فرهنگى مردم آن دوران پىبرد. بطورى که از مندرجات اوستا برمىآید «… پزشکان به سه دسته تقسیم مىشدند: ۱٫ آنها که با آهن سروکار داشتند: جراحان، ۲٫ آنها که با گیاهان به تداوى مىپرداختند: پزشکان، ۳٫ آنها که از راه گفتار مذهبى بیماریهاى عجیب را معالجه مىکردند.» نکتهاى که ذکر آن ضرورى است اینکه چنین طبقهبندى بر سنن بسیار کهن یعنى سنن دوران زندگى مشترک (هند و اروپاییان) استوار است. دلیل این امر وجود چنین طبقهبندى در میان یونانیان است.
در ایران باستان به شیوه قوانین حمورابى در بابل، به پزشکان پایمزد قابل ملاحظهاى پرداخت مىگردید. اساطیر اولیه مبناى پیدایش پزشکان و گیاهان و نوشابههاى دارویى را توجیه نموده است. از مقابله متون اوستا با متون وداى هند چنین برمىآید که براى عناصر آتش و باد و آب نقش مؤثرى در زندگى بشر و کاینات قائل بودند.
… در وندیداد فصل ۷ فقرات ۴۱ تا ۴۲، مزد پزشک و دامپزشک چنین تعیین شده است: «آتوربان (موبد) را درمان کنند براى یک آفرین نیک، خانخداى را درمان کنند به ارزش پستترین ستور، دهخداى ده را درمان کنند به ارزش یک ستور میانگین، شهربان شهر را درمان کنند به ارزش بهترین ستور، شهریار کشور را درمان کنند به ارزش یک گردونه چهار اسبه.» در فقره ۴۲ از مزد پزشکانى که زن شهریار، زن شهربان، زن دهخداى و زن خانخداى (کدبانو) را معالجه و مداوا کنند، سخنرفته و مزد معالجه آنان به ترتیب چنین تعیین شده است: «یک ماده شتر، یک مادیان، یک ماده گاو و یک ماده خر» و در فقره ۴۳ چنین نوشته شده است: «بزرگزاده را درمان کنند به ارزش بهترین ستور، بهترین ستور را درمان کنند به ارزش پستترین ستور، پستترین ستور را درمان کنند به ارزش پاره گوشت.» در این منابع از بیماریهاى مختلف نام برده شده است ولى از علائم امراض و داروهایى که به کار مىبردند سخنى به میان نیامده و بههمین علت تشخیص حدود اطلاعات علمى آنها در زمینه پزشکى غیر- ممکن است.
گزنفون مىنویسد که کورش: «پزشکان مجرب را گرد خود فراخواند و انواع معجونها و شربتها و دواها و عصارههاى مفید را در جایى فراهم ساخت، هریک از رعایا که رنجور مىشد، پزشکان خود را به مداواى مریض مأمور مىکرد و چون شفا مىیافت از طبیب معالج قدردانى مىنمود …» «»
مدارک مستدل دیگرى نیز در زمینه وجود تقویم و بررسى نظرى زمان در ایران باستان موجود است ولى در اینجا نیز از جزئیات مفاهیم و معرفت آن دوران اطلاعى در دست نیست.
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۴۹۹