سیر علوم در عهد هخامنشى‏

سیر علوم در عهد هخامنشى‏

پس از حمله اسکندر و تجاوز اعراب به ایران، نه تنها بسیارى از یادگارهاى هنرى بلکه قسمت اعظم منابع علمى عهد کهن که در انحصار روحانیان و طبقات ممتاز بود دستخوش فنا و نیستى گردید. بطورى که از اسناد تاریخى برمى‏آید از دیرباز در تخت جمشید و «شیزگان» (نزدیک مراغه) و در هکمتانه یا همدان، مراکز علمى و دفاتر و اسناد فراوانى وجود داشته که فقط روحانیان و طبقات ممتاز مى‏توانستند از آن بهره‏مند شوند.

ابن الندیم در کتاب الفهرست، در مورد حمله اسکندر به استخر چنین مى‏نویسد:

«… از آنچه در خزینه‏ها و دیوانهاى استخر بود رونوشتى برداشت و به زبان رومى و قبطى برگردانید و پس‏ازآنکه از نسخه‏برداریهاى مورد نیازش فراغت یافت، آنچه به خط فارسى که به آن «کشتج» مى‏گفتند آنجا بود در آتش انداخت. خواسته‏هاى خود را از علم نجوم و طب و طبایع گرفته و با آن کتابها و سایر چیزهایى که از علوم و اموال و گنجینه‏هاى علمى به دست آورده بود به مصر ارسال داشت.

بطور کلى قرائن و شواهد تاریخى نشان مى‏دهد که در دوره هخامنشى نهال علم در ایران بسیار ضعیف بود؛ تا جایى که به قول هرودت، کورش از پادشاه مصر مى‏خواهد که بهترین پزشک را براى معالجه چشمان او بفرستد. همچنین مدارک تاریخى نشان مى‏دهد که پیچ‏خوردگى پاى داریوش به کمک دموکدس طبیب ایتالیایى معالجه شد و طبیب اردشیر دوم یک نفر یونانى به نام کتزیاس بود.

بدون شک اگر در ایران محدودیتهاى طبقاتى حکومت نمى‏کرد و مردم این سرزمین مانند یونانیان از دموکراسى نسبى بهره‏مند بودند علوم و معارف در بین قشرهاى وسیعترى از مردم گسترش مى‏یافت و با نهب و غارت چند مرکز علمى یکباره سوابق علمى و فرهنگى این مملکت راه فنا و فراموشى نمى‏سپرد.

ژ. فیلیوزا  خاورشناس فرانسوى طى مقاله‏اى که تحت عنوان «علم یونانى» در زمان هخامنشیان نوشته است، مى‏گوید:

از آثار و اشاراتى که از آن دوره به یادگار مانده نمى‏توان بطور تحقیق به حدود اطلاعات علمى و فرهنگى مردم آن دوران پى‏برد. بطورى که از مندرجات اوستا برمى‏آید «… پزشکان به سه دسته تقسیم مى‏شدند: ۱٫ آنها که با آهن سروکار داشتند: جراحان، ۲٫ آنها که با گیاهان به تداوى مى‏پرداختند: پزشکان، ۳٫ آنها که از راه گفتار مذهبى بیماریهاى عجیب را معالجه مى‏کردند.» نکته‏اى که ذکر آن ضرورى است اینکه چنین طبقه‏بندى بر سنن بسیار کهن یعنى سنن دوران زندگى مشترک (هند و اروپاییان) استوار است. دلیل این امر وجود چنین طبقه‏بندى در میان یونانیان است.

در ایران باستان به شیوه قوانین حمورابى در بابل، به پزشکان پایمزد قابل ملاحظه‏اى پرداخت مى‏گردید. اساطیر اولیه مبناى پیدایش پزشکان و گیاهان و نوشابه‏هاى دارویى را توجیه نموده است. از مقابله متون اوستا با متون وداى هند چنین برمى‏آید که براى عناصر آتش و باد و آب نقش مؤثرى در زندگى بشر و کاینات قائل بودند.

… در وندیداد فصل ۷ فقرات ۴۱ تا ۴۲، مزد پزشک و دامپزشک چنین تعیین شده است: «آتوربان (موبد) را درمان کنند براى یک آفرین نیک، خانخداى را درمان کنند به ارزش پست‏ترین ستور، دهخداى ده را درمان کنند به ارزش یک ستور میانگین، شهربان شهر را درمان کنند به ارزش بهترین ستور، شهریار کشور را درمان کنند به ارزش یک گردونه چهار اسبه.» در فقره ۴۲ از مزد پزشکانى که زن شهریار، زن شهربان، زن دهخداى و زن خانخداى (کدبانو) را معالجه و مداوا کنند، سخن‏رفته و مزد معالجه آنان به ترتیب چنین تعیین شده است: «یک ماده شتر، یک مادیان، یک ماده گاو و یک ماده خر» و در فقره ۴۳ چنین نوشته شده است: «بزرگزاده را درمان کنند به ارزش بهترین ستور، بهترین ستور را درمان کنند به ارزش پست‏ترین ستور، پست‏ترین ستور را درمان کنند به ارزش پاره گوشت.» در این منابع از بیماریهاى مختلف نام برده شده است ولى از علائم امراض و داروهایى که به کار مى‏بردند سخنى به میان نیامده و به‏همین علت تشخیص حدود اطلاعات علمى آنها در زمینه پزشکى غیر- ممکن است.

گزنفون مى‏نویسد که کورش: «پزشکان مجرب را گرد خود فراخواند و انواع معجونها و شربتها و دواها و عصاره‏هاى مفید را در جایى فراهم ساخت، هریک از رعایا که رنجور مى‏شد، پزشکان خود را به مداواى مریض مأمور مى‏کرد و چون شفا مى‏یافت از طبیب معالج قدردانى مى‏نمود …» «»

مدارک مستدل دیگرى نیز در زمینه وجود تقویم و بررسى نظرى زمان در ایران باستان موجود است ولى در اینجا نیز از جزئیات مفاهیم و معرفت آن دوران اطلاعى در دست نیست.

 تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۴۹۹

http://www.vatanfa.com/?s=سیر-علوم-در-عهد-هخامنشى‏