تعلیمات اخلاقى-مادی و اجتماعی زرتشت‏

  • 1,945 بازدید
  • 23 فوریه 2012
  • زرتشت

تعلیمات اخلاقى زرتشت‏

ویل دورانت مى‏نویسد:

… باید گفت که جنبه اخلاقى دین زردشت عالى‏تر و شگفت‏انگیزتر از جنبه دینى و الهى آن است. این طرز تصور به زندگى روزانه آدمى شرافت و مفهومى مى‏بخشد … انسان مطابق تعلیمات زردشت همچون پیاده صحنه شطرنج نیست که در جنگ جهانگیر دایمى بدون اراده خود در حرکت باشد بلکه آزادى اراده دارد؛ چه اهورامزدا چنان خواسته است که انسانها شخصیتهاى مستقلى باشند و با فکر و اندیشه خود کار کنند و با کمال آزادى در طریق روشنى یا در طریق فروغ گام نهند؛ چه اهریمن خود دروغ مجسم و جاندار، و هردروغگو و فریبکار بنده و خدمتگزار وى به‏شمار مى‏رود. از این طرز تصور کلى، قانون اخلاقى مفصل و درعین‏حال ساده‏اى به وجود آمد که براین قاعده طلایى تکیه داشت که: «تنها کسى خوب است که آنچه را بر خود روا نمى‏دارد بر دیگران نیز روا ندارد» به گفته اوستا: انسان سه وظیفه دارد: یکى آنکه دشمن خود را دوست کند، دیگر آنکه آدم پلید را پاکیزه سازد و دیگر آنکه نادان را دانا گرداند. بزرگترین فضیلت تقوى است و بلافاصله پس از آن شرف و درستى در کردار و گفتار نیک است. …

نمونه‏اى از تعلیمات مادى و اجتماعى او

«اهورامزدا گفت اى زردشت اسپیتمان، تو نباید عهد و پیمان بشکنى، نه آن عهدى که تو با یک دروغ‏پرست بستى و نه آن عهدى که تو با یک راستى‏پرست بستى؛ چه معاهده با هردو درست است، خواه موحد و خواه مشرک.» (مهر یشت فقره ۲)

در آیین مزدیسنا قطع نظر از امتیازاتى که نام بردیم، اهمیت فراوانى به زندگى مادى انسان داده شده و به هیچ‏وجه سعادت و خوشى انسان در دنیا تعارضى با سعادت اخروى وى ندارد. کلیه مظاهر زیبا و مفید طبیعت در آسمان و زمین مورد تقدیس و احترام قرار گرفته و به مردم توصیه شده که براى نابود کردن بدیها و زشتیها کوشش کنند. در فقرات ۷ تا ۹ از

اردیبهشت یشت آمده است: «اى باد طرف شمال نابود شو، اى ناخوشیها فرار کنید، اى دیوها بگریزید، اى آشوب و غوغا نابود شو، اى تب فرار کن، اى مرد ستمکار نابود شو …»

در بهرام یشت کرده ۲۰، فقره ۶۱ نوشته شده: «نیرو براى حیوانات، درود به حیوانات، نوازش به حیوانات از براى خوراک و پوشاک، زراعت براى حیوانات؛ از براى معاش خودمان باید آنها را پرورش دهیم.»

در وندیداد، فرگرد ۵، فقره ۶۰ نوشته شده: «اهورامزدا اندک چیزى را براى اسراف نیافریده؛ دخترى که پنبه مى‏ریسد اگر ذره‏اى از آن تلف کند خطاست.»

«… هرکس چیزى خورد که از کار و کوشش خود به دست نیاورده باشد چنان نماید که سر دیگرى را در کف گرفته مغز آن را مى‏خورد.» در مینو خرد، پرسش ۱ آمده: «کسى که نسبت به دیگران مطابق وظیفه خود رفتار ننماید دزد وظیفه باید خوانده شود، زیرا از آن خدمت که باید انجام دهد کوتاهى مى‏ورزد.» در سروش یشت، هادخت، کرده ۱۴ مى‏گوید: «ما صلح و سلامتى را مى‏ستاییم که جنگ و ستیز را درهم شکند.» همچنین در یسنا ۱۲ و ۱۳ نوشته شده: «ما مى‏ستاییم آیین مزدیسنا را که طرفدار خلع‏سلاح و ضد جنگ و خونریزى است.» و نیز در اردیبهشت یشت ۱۵ گفته شده است: «درمیان نزاع‏جویان آنکه نزاع جوینده‏تر است برخواهد افتاد.»

«تعالیم زردشت بدانگونه با علوم و صنایع امروزى موافق است که باید گفت براى دنیاى متمدن کنونى یکى از بهترین ادیان است.»

سموئیل لنگ، به نقل دینشاه‏

«زردشت پیروان خود را از تقلید و متابعت کورکورانه بازمى‏دارد و تعلیم مى‏دهد که آنچه را مى‏شنوند با عقل سلیم و منش پاک و روشن بسنجند آنگاه بپذیرند.»

یسنا ۳۰، قطعه ۲ به نقل دینشاه‏

«راه جهان یکى است و آن راه راستى است.»

اوستا به نقل دینشاه‏

اى زردشت سپتمان، پاکى و راستى از آغاز آفرینش نیکوترین چیزهاست. آیین مزدا آیین راستى است. هرکس مى‏تواند با اندیشه و گفتار و کردار نیک فروغمند گردد.

وندیداد، فرگرد ۱۰، فقره ۱۸، به نقل از کتاب اخلاق ایرانیان، دینشاه‏

«برطبق تعلیمات زرتشت خداوند با راستى یکسانست.»

فیثاغورس، به نقل دینشاه‏

«دروغ باید تباه گردد، دروغ باید سرنگون گردد، دروغ باید نابود گردد. در جهان مادى باید راستى بر دروغ چیره شود.»

اردیبهشت یشت به نقل دینشاه‏

«راه یکى است و آن، راه راستى است. آن، راهى است که از آغاز راه پیروان اولیه بود. پس تو همواره در راه راستى باش و هرگز از این شاهراه منحرف مشو، خواه در مواقع سختى و خواه در هنگام راحت. این را نیز بدان و آگاه باش گاوان و اسبان خاک گردند، زر و

سیم به خاک پیوندد و تن نیز مشتى خاک شود، اما آنکس نمیرد و به خاک نپیوندد و تباهى نپذیرد که راستى و درستى را بستاید و بدان رفتار کند.»

اراداى ویرافنامه، به نقل دینشاه‏

«و هومن» از اشو زرتشت پرسید: اى سپیتمان زرتشت، آمال و آرزوى تو چیست و از براى چه مى‏کوشى؟

زرتشت پاسخ داد یگانه آرزوى من بخشش راستى و درستى است، کوشش و کار من براى راستى و درستى است، آرزویى که من دارم انتشار راستى و درستى است.»

دینکرد، باب ۱۰۱، به نقل دینشاه‏

«به استعانت راستى و به دوستى راستى هرکس مى‏تواند در دو جهان رستگار گردد.»

یسنا، به نقل دینشاه‏

«براى فرستادن پیغام، مرد راستگو برگزین، هنگامى که در انجمن مى‏نشینى نزدیک دروغگو جا مگیر.»

پندنامه آذرباد، ۶۰ به نقل دینشاه‏

«از اغنیا بینوا کسى است که به آنچه دارد خورسند نباشد و از بینوایان آنکس غنى است که به هرچه دارد سازگار و خورسند باشد.»

مینوخرد، به نقل دینشاه‏

«گوهر نیک و بد هرکس با خوردن مى آشکار شود. منش پاک و خصلت هرکس آنگاه ظاهر شود که خواهش نفسانى و هوا و هوس با خشم و غضب او را به هیجان آرد و او بتواند با صفات نیک، خود را نگاه دارد.»

مینوخرد، به نقل دینشاه‏

«کسى که از اندک دانش برخوردار است و دیگران را آموزد نزد خدا پسندیده‏تر است از آنکه داراى علم بسیار باشد و از دیگران دریغ کند.»

شکندگمانیک ویچار، دینشاه‏

«همه اندیشه و گفتار و کردار نیک نتیجه دانش و شناسایى است و همه اندیشه و گفتار و کردار زشت، ثمره نادانى.»

وسپ هومتو، به نقل دینشاه‏

«کاهلى را از خود دور دار وگرنه او تو را از نیکى دور دارد.» مینو خرد، به نقل دینشاه از این سه نیکوترین چیز هرگز دورى مجوى: پندار و گفتار و کردار نیک و از این سه، همواره دورى گزین: اندیشه و گفتار و کردار زشت.

وندیداد، فرگرد ۱۸ و ۲۵ به نقل دینشاه‏

در حدود ۶ قرن قبل از میلاد مسیح آریاییان ایران به کشف و تکامل فعالیتهاى کشاورزى توفیق یافتند و با به کار بردن افزارهاى جدید توانستند زائد بر احتیاج روزمره تولید کنند و مقدار معتنابهى از محصولات و فراورده‏هاى خود را ذخیره نمایند. با پیشرفت کشاورزى و گله‏دارى، اصل مالکیت فردى، که سابق براین معنى و مفهومى نداشت، به وجود آمد.

در نتیجه پیشرفت کشاورزى و توسعه گله‏دارى بسیارى از آریاییان از زندگى خانه‏بدوشى دست کشیدند و در حول‏وحوش مزارع و مراتع خود سکنى گزیدند درحالى‏که جمعى دیگر از آنان به زندگى خانه‏بدوشى ادامه دادند و گاه‏وبیگاه از راه جنگ و ستیز به تاراج زندگى ده‏نشینان پرداختند. در نتیجه این جنگ و تعارض، خدایان آریایى به دوگروه «دوا» ها و «اهورا» ها تقسیم شدند و از اینجا جدایى آریاییان به دو بخش آغاز مى‏شود. به نظر اقبال لاهورى دانشمند پاکستانى تجزیه و جدایى آریاییان‏

… رفته‏رفته به استقلال آریاییان ایرانى و ظهور نظام دینى زرتشت پیغمبر بزرگى که در عصر سولون و طالس مى‏زیست، انجامید.

در پرتو ناچیز خاورشناسى کنونى، ایرانیان باستان را مى‏بینیم که به هنگام ظهور زرتشت به دو جناح پخش شده‏اند. پیروان نیروهاى خوب خودى و هواداران نیروهاى بد بیگانه.

زرتشت نیز پا در میدان این پیکار مى‏نهد و با شور اخلاقى خود، پرستش دیوان بیگانه را منسوخ مى‏کند، و شعائر دشوار کاهنان مغ را از رواج مى‏اندازد.

در نظام فکرى زرتشت سه موضوع یعنى خدا، انسان و طبیعت مورد توجه قرارگرفته است و زرتشت کلیه ارواح و نیروهاى نیک را در اهورامزدا و کلیه ارواح بد و زیانبخش را در اهریمن متجلى ساخت.

چون زرتشت درگذشت، درمیان پیروان او فرقه‏هایى پدید آمدند، یکى از آنها فرقه زندیکان بود. «هاگ»، «۲۳۰» زندیکان را نسبت به تعالیم زرتشت منحرف و مرتد خوانده است، اما به نظر من، رأى زندیکان اصیلتر و سازگارتر از رأى مخالفان آنان است. این فرقه اعلام کرد که ارواح دوگانه از یکدیگر استقلال دارند، ولى فرقه مخالف یعنى فرقه مغان از یگانگى ارواح دوگانه دم زد. وحدت- گرایان به راههاى گوناگون با زندیکان معارضه کردند اما در برابر رأى استوار زندیکان به تزلزل افتادند

به نظر اقبال: «… زرتشت توانست درباره ذات نهایى هستى، رأى فلسفى ژرفى به میان گذارده ظاهرا در فلسفه دوره بعد رخنه کند. فلسفه باستان یونان از رأى او بهره برد و «گنوستیک» هاى عارف‏مشرب مسیحى از نفوذ او برکنار نماندند و حتى آن نفوذ را به برخى از نظامهاى فلسفى مغرب‏زمین رسانیدند. زرتشت به عنوان یک حکیم درخور حرمت عظیم است، زیرا نه تنها با روح فلسفى به کثرت جهان عینى نگریست بلکه کوشید که ثنویت را در وحدتى والاتر فرونشاند … ستیزه اساسى ارواح دوگانه، نیروهاى جهان را دستخوش تضاد و تصادم مى‏کند و طبیعت را صحنه و پیکار دائم نیروهاى خیر و شر مى‏گرداند … از دیده زرتشت …

انسان موظف است که جانب روشنایى را بگیرد، زیرا روشنایى بر حق است و سرانجام روح تاریکى را فرومى‏پوشاند و نابود مى‏کند. بدین شیوه، فلسفه عمومى پیام‏آور ایرانى مانند فلسفه‏

عمومى افلاطون به فلسفه اخلاقى کشانده مى‏شود …»

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۴۹۴

http://www.vatanfa.com/?s=تعلیمات-اخلاقى-مادی-و-اجتماعی-زرتشت‏