وضعیت دام‏دارى‏ در عهد هخامنشی و ایران باستان

وضعیت طبقات مختلف عهد هخامنشی و ایران باستان

توجه به دام‏دارى‏

غیر از کشاورزى، تربیت حیوانات اهلى و استفاده از آنها از دیرباز در ایران مورد توجه بود. به گفته هرودت و پولیب در سرزمین ماد (قبل از هخامنشیان) اسبهاى پرخون، ظریف و خوش‏اندام و پرجست‏وخیز تربیت مى‏شدند و قرنها ایران یگانه مرکز نشوونماى اسبان و سوارکاران بوده است. علاوه‏براین در منابع مذهبى نیز حفظ و نگاهدارى حیوانات اهلى و مبارزه با حیوانات زیانبخش تأکید شده است!

در بهمن یشت باب ۲۲ فقره ۶۱ به ارزش اقتصادى گاو اشاره شده است: «نیروى ما از گاو، اطمینان دل به گاو است، تفاخر به دارایى منوط به گاو است، چیرگى مرهون گاو است، خوراک از گاو است، شیار که در نتیجه آن غذا از زمین بیرون مى‏آید بوسیله گاو انجام مى‏گیرد.» چنانکه دیدیم در اوستا به دامپرورى و گله‏دارى اهمیت خاصى داده شده و همه‏جا مردم را به نگاهدارى و پرورش دام تشویق مى‏کند. در فروردین یشت چنین آمده است:

«روانهاى چهارپایان اهلى را مى‏ستاییم، خزندگان را مى‏ستاییم، پرندگان را مى‏ستاییم، جانوران بیابانگرد را مى‏ستاییم، چرندگان را مى‏ستاییم، فروهرهاى این جانوران را مى‏ستاییم.»

در وندیداد، فرگرد سوم، قسمت ۱، فقره ۶ چنین مى‏خوانیم: «اى آفریننده جهان مادى پنجمین جایى که زمین به حداکثر شادمان است، کجاست؟ … آنجایى که گله و رمه بیشتر باشد و بیشترین مقدار کود ریخته شود.»

همچنین در اردیبهشت یشت، فقره هفتم مى‏خوانیم: «ناخوشیها فرار کنید، مرگ بگریز، دیوها بگریزید، پتیاره‏ها (یعنى نکبتها و زشتیها) فرار کنید، آموزگار دروغین کینه‏ور از آیین پاک بگریز، مرد ستمکار بگریز» در جلد دوم کتاب یشتها، صفحه ۳۰۵ چنین نوشته شده است: «… در کجا زمین بیش از همه‏جا شاد است؟ در آنجا که مرد پاکدینى خانه برپا کند و آن خانه از آتش و شیر و زن و فرزند و گله برخوردار باشد … و گاو و راستى و علوفه و سگ و آنچه از براى زندگى خوش باید در آنجا فراوان باشد. (فقره ۴). در کجا زمین بیش از همه‏جا شاد است؟ در آنجایى که بیش از همه‏جا گندم و گیاه و درختهاى میوه بکارند، در آنجایى که زمین خشک است، آب رسانند و در آنجایى که آبگیر است، خشک کنند …

زمین ناشاد است اگر مدت زمانى شیار نشده بایر بماند.»

علاوه‏براین در ونندیشت کشتن حشرات موذى ثواب شمرده شده است نظیر «وزغ، مار، کژدم، مگس، مورچه، موش. عقیده ایرانیان راجع به حشرات موذى در قدیم در همه‏جا شهرت داشته، هرودت نیز در کتاب اول فقره ۱۴۰ مى‏نویسد: مغها کشتن مورچه و مار را ثواب بزرگ مى‏دانند.»

در جاى دیگر تعلیم مى‏دهد: «کوشا و مبارز باش و نانى خور که از راه نیک و با کار و کوشش به دست کرده باشى و بهره‏اى از آن براى خدا و نیکوکاران کنار نه. به خواسته دیگران چشم مدوز تا مال خود از دست ندهى. هرکه از دسترنج دیگرى خورد چنان باشد که سر او را در کف گرفته مغز او مى‏خورد.» «۱۷۰» در یشتها که قسمتى از کتاب مقدس اوستاست در فقرات ۶ تا ۱۴ به مردم ایران تأکید شده است که در پناه کار و کوشش از انواع نعمتهاى مادى و شکوه و آرامش و غذاى فراوان و گوناگون و بوهاى خوش و بسترها و بالشهاى آراسته و خانه‏هاى خوب و زنان نیکو و انواع زینتها و اسبهاى تندرو و گردونه‏هاى خروشنده و زروسیم و لباسهاى فاخر و غیره برخوردار شوند.»

در همین کتاب در بخش زامیادیشت ضمن ستایش از فرکیانى گیتى را «پیر نشدنى، نمردنى، نگندیدنى و نپوسیدنى، جاودان زنده و جاودان بالنده» مى‏خواند.

استاد پورداود در بخش نخست از گاتها یعنى سرودهاى زرتشت، مى‏نویسد: «پندار نیک، گفتار نیک، و کردار نیک مایه رستگارى است؛ چنانکه پندار بد، گفتار بد، و کردار بد مایه تباهى است. دروغ سهمگین‏ترین دشمن مردمى است، باید از آن دورى جست و به راستى روى نمود. مزدا اهورا نیازمند قربانى و خون گاو و گوسفند نیست … هرآنکه زمین آبادان کند و به کشت و زرع پردازد و از چهارپایان سودمند نگهدارى کند خداوند را از خود خوشنود سازد … در این جهان، بد در برابر نیک، و زشت در برابر زیباست. زندگى جنگى است میان این دو …»

—————————————
کتاب تاریخ اجتماعى ایران

  امیدوارم از این مقاله استفاده کنید و نیاز به دانلود مقاله یا کتاب در این باره نداشته باشید

http://www.vatanfa.com/?s=وضعیت-دام‏دارى‏-در-عهد-هخامنشی-و-ایران-باستان