مغها یا روحانیان در دوران هخامنشی و رابطه روحانیان با فرهنگ
- 1,765 بازدید
- 19 فوریه 2012
- وضعیت طبقات مختلف
وضعیت طبقات مختلف عهد هخامنشی و ایران باستان
۲٫ مغها یا روحانیان
این طبقه که همان کاهنان و مجریان مقررات مذهبى بودند مقام و موقعیت مهمى نداشتند، شغل آنها موروثى بود، در اجراى مراسم قربانى، تعبیر خواب و تعیین ایام سعد و نحس شرکت مىکردند، گاه در فعالیتهاى پزشکى و مداواى بیماران نیز دست در کار بودند. تا ظهور حکومت ساسانیان که مذهب زردشت رسمیت یافت روحانیان در امور مملکتى نفوذى نداشتند ولى با مردم کمابیش در تماس بودند….
«همه قربانیها مىبایست با حضور مغان انجام گیرد … ایشان بعضى از مزایاى سیاسى و دینى را دارا بودند. اعمال مغان در زمان هخامنشیان که طبق همه قوانین و شواهد، روحانیت را از مادها به میراث بردهاند، بسیار مهم بود. مغان همراه سپاه مىرفتند تا قربانیها را اجرا کنند، آنان خواب را تعبیر مىکردند و در تاجگذارى شاه جدید که تشریفات آن در معبد پازارگاد انجام مىشد شرکت مىنمودند. همچنین ایشان مسؤول تربیت جوانان و نگهبان مقابر شاهى مانند آرامگاه کورش بودند. درباره اصل آنان که با پارسیان فرق داشتند اطلاعات اندکى در دست است. آنان گروهى مجزا را تشکیل مىدادند و ازدواج با محارم نزدیک را تجویز مىکردند. در فلسفه عالم هستى به دو اصل خدا و اهرمن قائل بودند. در برابر پارسیان که مردگان خود را دفن مىکردند، مغان اجساد را در معرض سباع یا طیور طعمهخوار مى- گذاشتند تا آنها را پاره کنند. مىدانیم که در آرامگاه کورش جسد حنوط شده شاه بزرگ را در تختى زرین خوابانیده بودند … همچنین تهیه «هوم» که مشروبى سکرآور بود، به عهده مغان محول بود … هرودت مىگوید که پارسیان نه معبد داشتند و نه قربانگاه و نه مجسمههاى خدایان؛ و از نظر یونانیان او راست گفته است، پارسیان معابدى داراى مذبح نداشتند …
معهذا ایشان معابدى داشتند و ما سه تاى آنها را که متعلق به عهد هخامنشى است، مىشناسیم …
در اینجا مغ، آتش مقدس را نگهبانى مىکرد. تشریفات دینى را در هواى آزاد انجام مىدادند … همه نقوش برجسته بر فراز مقابر هخامنشى، شاه را، درحالىکه برابر قربانگاهى که در آتش مقدس مشتعل است، نشان مىدهد.» «۱۴۶»
به عقیده محققان شوروى در عهد هخامنشى «روحانیان و کاهنان در جامعه از لحاظ سیاسى و اقتصادى نیروى بزرگى شمرده مىشدند و داریوش بمنظور جلب مساعدت ایشان اقدامات فراوان براى حفظ مبانى رفاه و آسایش کاهنان به عمل آورد و املاک و عواید معابد را از ورشکستگى محفوظ مىداشت.» «۱۴۷»
نویسندگان پیشواى دین زرتشتى را مغ مىخواندند.
______________________________
(۱۴۵). کورشنامه، پیشین، ص ۳۰۱٫
(۱۴۶). ایران از آغاز تا اسلام، پیشین، ص ۱۴۸ تا ۱۵۳ (به اختصار).
(۱۴۷). ایران از دوران باستان تا پایان سده هجدهم، پیشین، ص ۳۳٫
====================================================================
رابطه روحانیان با فرهنگ
… «سیسرون» خطیب رومى که در یک قرن پیش از میلاد مىزیسته، مىنویسد: «مغان نزد ایرنیان از فرزانگان و دانشمندان بهشمارند، کسى پیش از آموختن تعالیم مغان به پادشاهى ایران نمىرسد.» نیکولاوس «۱۴۸» (از شهر دمشق) نوشته: «کورش دادگرى و راستى را از مغان آموخت. همچنین حکم و قضاء در محاکمات با مغان بوده است … در منابع خودمان هم همین مشاغل از براى آنان معین شده است. «موبد»، اسمى که امروزه هم به پیشوایان زرتشتى داده مىشود، همان کلمه «مغ» است. غالبا در شاهنامه آمده که کار نویسندگى و پیشگویى و تعبیر خواب و اخترشناسى و پند و اندرز با موبدان است و بسا هم طرف شور پادشاهند …
افلاطون فیلسوف معروف یونانى که در سال ۴۲۷ تولد یافت و در ۳۴۷ پیش از مسیح درگذشت، زرتشت را مؤسس آیین مغ دانسته است. این آیین به عقیده او بهترین طرز ستایش پروردگاران و داراى افکار عالى است. «۱۴۹»
مغ- مجسمه کوچک نقره قرن چهارم ق. م.
ا. ج. آربرى «۱۵۰» دانشمند انگلیسى مىنویسد:
… در طى سلطنت هخامنشیان و تا آخرین روزهاى پادشاهى ساسانى، ایران یک قدرت و دولت شاهنشاهى و یک نمونه کامل استبداد مشرق زمین بود که در آن ثروت بیکران در دست گروهى قلیل متمرکز شده و یک فرهنگ و مدنیت مادى قابل توجهى بر روى شانههاى بیجان تودههاى مردم بومى به وجود آورده بود. این فرهنگ و مدنیت اصولا دربارى بود و این حقیقت در هیچ رشته هنرى بیش از فن نگارش جلوهگرى نمىکند. گذشته از متون اوستایى که خود مذهبى به سود اشراف بود و فهم و تفسیر و تعبیر آن فقط در دست موبدان بود و به رسم الخطى ضبط مىشد که درخور فهم مردم بیسواد نبود، بقیه ادبیات قدیم حولوحوش دربار سلطنتى دور مىزد و کمربسته، براى حفظ منافع دربار بود. «۱۵۱»
بطورى که از نوشتههاى آگاسیاس برمىآید دربار ایران حتى در زمان هخامنشیان روزنامه رسمى داشت و سلسلههاى بعدى نیز این سنت را ادامه دادند. عموما چنین تصور مىشود که براساس این روزنامههاى رسمى بود که در اواخر سلطنت ساسانیان مؤلف ناشناسى کتاب خداى نامک را به وجود آورد که پس از ترجمه از پهلوى به عربى بوسیله ابن المقفع
______________________________
(۱۴۸).Nikolaus
(۱۴۹). یسنا، گزارش پورداود، ج ۱٫
(۱۵۰).A .J .Arberry
(۱۵۱). میراث ایران، پیشین.
ایرانى (وفات ۱۴۰ هجرى قمرى) و دیگران بالاخره بر اثر نبوغ فردوسى شکل جدیدى به خود گرفت و به صورت شاهنامه درآمد.
مسلما بین طبقات بالاى اجتماع و توده کارگر زحمتکش، طبقات متوسطى وجود داشتند که ما از وضع زندگى اجتماعى و اقتصادى آنها اطلاع دقیقى نداریم. ویل دورانت مىنویسد: «چون دو نفر که از حیث رتبه با یکدیگر برابر بودند بههم مىرسیدند یکدیگر را مىبوسیدند و اگر کسى به بلند مرتبهتر از خود برمىخورد، پشت دو تا مىکرد و به او احترام مىگذاشت و در مقابل اشخاص کوچکتر گونه خود را براى بوسیدن پیش مىآورد. براى مردم متعارفى تواضع مختصرى کافى بود.»
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۴۵۳