وضعیت نجبا و اشراف در عهد هخامنشی

وضعیت طبقات مختلف

۱٫ نجبا و اشراف‏

چنانکه گفتیم از عهد هخامنشى وضع طبقات بیش‏از پیش مشخص گردید. شاه در عین حال که قدرت مطلق داشت کمابیش به نظر اعیان و فرمانروایان محلى احترام مى‏گذاشت چنانکه داریوش پرآوازه‏ترین سلاطین هخامنشى براى شش خانواده‏اى که با او انقلاب کرده بردیا را از میان برداشتند، امتیازات خاصى قائل بود و در مهمات امور نظر آنها را مى‏پرسید، در مجالس مشورتى که با حضور بزرگان در کاخ شاهى تشکیل مى‏شد، نظریات آنها مورد توجه قرار مى‏گرفت. هرودت مى‏نویسد:

«از آن هفت تن ایرانى که علیه بردیا قیام کرده بودند یکى به نام «اینیتافرن» بر اثر یک حرکت جسارت‏آمیز به قتل رسید. وى خواسته بود داخل قصر شاهى شده با پادشاه در خصوص کارى مذاکره نماید، قانون هم مقرر داشته بود که همه آن چند نفرى که در قیام شرکت کرده بودند، مى‏توانستند بدون اجازه داخل قصر شوند، مگر اینکه شاه در مصاحبت با یکى از زنان خود باشد. بنابراین او انتظار اجازه از احدى نداشت و چون یکى از آن هفت نفر بود حق خود مى‏دانست که به دربار داخل شود. باوجود این، سرایدار کل و دربان با ورود او مخالفت کردند و گفتند شاه با یکى از زنان خود خلوت کرده، ولى اینیتافرن تصور کرد اینها دروغ مى‏گویند، پس خنجر برکشید و بینى و گوشهاى آنها را برید و بر افسار اسبهاى خود آویخت و افسار را هم بر گردن آنها پیچیده نزد شاه فرستاد. داریوش از دیدن این منظره متوحش شد و با خود گفت مبادا این عمل با جلب موافقت آن شش نفر صورت گرفته باشد. پس به ترتیب دنبال آنها فرستاد و همینکه فهمید عمل اینیتافرن با موافقت آنها نبوده فرمان قتل او و فرزندان و منسوبینش را صادر کرد.» از این مطلب حدود قدرت اشراف و ارزشى که سلاطین براى آنها قائل بودند، روشن مى‏شود. شاه املاک اختصاصى بسیارى به بزرگان مى‏داد و از آنها مى‏خواست که در مواقع بحرانى فرمان بسیج دهند و سازوبرگ جنگى فراهم سازند. این فئودالهاى بزرگ و اشراف در املاک خود تسلطى نامحدود داشتند، قانون مى‏گذرانیدند، قضاوت مى‏کردند، براى خود نیروى مسلح نگاه مى‏داشتند و از رعایاى خود مالیات مى‏گرفتند. غیر از اشراف سابق الذکر مهمترین طبقات جامعه ایرانى در عصر هخامنشى طبقه مغان یا روحانیان، دهقانان، بازرگانان و پیشه‏وران، کشاورزان و بردگان قابل ذکرند.

وضع اجتماعى ثروتمندان و فئودالها

بعضى تصور مى‏کنند که ضیاع و عقار و ثروت فراوان به سعادت و نیکبختى انسان کمک مى‏کند درحالى‏که بسیارى از عرفا و صاحبنظران نظریات مخالفى ابراز کرده‏اند. گزنفون از زبان «فرولانس» از ناراحتیهاى روحى و جسمى یکى از اشراف زمان سخن مى‏گوید:

«آیا خیال مى‏کنى اکنون که داراى مکنتى فراوانم بیش از آن زمان که در فقر و تنگدستى بسر مى‏بردیم، از لذت خوردن و نوشیدن و خواب و راحتى برخوردارم؟ نه چنین نیست، هرچه بر ثروتم افزوده مى‏شود، بیشتر باید در حراست آن بکوشم و بیشتر جیره و مواجب بدهم و همّ خود را مصروف نگهدارى آن نمایم. امروز باید یک‏دسته از خدمتکاران و بندگان را نان بدهم و پوشاک رسانم. عده‏اى مریض مى‏شوند باید آنها را مداوا کنم. یک روز شبانم خبر مى‏آورد که گرگ گله‏ام را زده و نیمى از گوسفندانم را کشته است، دیگرى هراسناک مى‏دود که گاوها به قعر دره پرتاب شده‏اند،

سومى خبر مى‏آورد که بیمارى در اسبها و استرها افتاده است. روزى نیست که این قبیل خبرها خاطرم را ملول نکند.»

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۴۵۱

 —————————-

 تاریخ اجتماعى ایران    ج‏۱    ۴۵۰     ۱٫ نجبا و اشراف ….. ص : ۴۵۰

http://www.vatanfa.com/?s=وضعیت-نجبا-و-اشراف-در-عهد-هخامنشی