راز موفقیت نظامى هخامنشیان در آغاز کار
- 1,623 بازدید
- 19 فوریه 2012
- سازمان ارتش
راز موفقیت نظامى هخامنشیان در آغاز کار
براى آنکه به ارزش نظامى و سرّ موفقیت هخامنشیان آگاه شویم از قول هرودت داستان کروزس، پادشاه لیدى، را نقل مىکنیم. این پادشاه که با دقت بسیار ناظر پیروزیهاى کورش بود برآن شد که از نیروى پارسیان به هرتدبیر بکاهد. وى پس از مشورت و پرسش از پیشگویان پرستشگاهها و اطمینان از پیروزى خود با اسپارت و مصر اتحاد دفاعى بست و آهنگ جنگ نمود. در این موقع یکى از لیدیان که او را دانا مىدانستند از سر خیرخواهى به کرزوس گفت: «اى پادشاه خود را آماده مىکنى با مردمى درآویزى که پاپوشهاى چرمین به پا مىکنند و خوراک نه آنچنانکه دلخواه آنان است بلکه از آنچه به دستشان برسد مىخورند و در سرزمینى سنگلاخ و کوهستانى زیست مىکنند و مى نمىنوشند و جز به آب لب نمىزنند و پس از خوراک نه انجیر مىخورند و نه خوراکهاى خوب دیگر. اگر تو بر آنان پیروز شوى از ایشان چه خواهى گرفت؟ آنان چیزى ندارند. اگر آنان بر تو چیره شوند قیاس کن که چه چیزهاى خوبى از دست مىدهى. آنان چون از نعمتها برخوردار شوند بدانها سخت دلبسته خواهند شد و بیرون کردن ایشان کارى است دشوار …»
سخنان او نتوانست کرزوس را قانع کند، زیرا که ایرانیان پیش از چیره شدن بر لیدیان هرگز مزه فر و شکوه و چیزهاى نیکو را نچشیده بودند. پسازآنکه جنگ درگرفت کرزوس سرانجام گرفتار شد، چون پارسیان او را به پیشگاه کورش بردند فرمان داد تا او را با غل و زنجیر، بالاى انبوه هیزم برند و بسوزانند، دراینحال زار کرزوس به یاد گفته سولون افتاد که گفته بود: «هیچ زندهاى را نمىتوان خوشبخت دانست.» چون نام سولون را بر زبان رانده بود کورش در مقام تحقیق برآمد. کرزوس پس از اصرار اطرافیان، داستان بازدید سولون را از دارایى او و داستان مرد خوشبخت را بیان کرد و گفت آنچه او گفت همه راست آمد و آنچه او گفته بود تنها به کرزوس مربوط نبود بلکه همه جهانیان را دربرمىگرفت. بالاخره کرزوس از مرگ نجات یافت و جزو مصاحبان کورش قرارگرفت.
ما به قسمت اخیر داستان، کارى نداریم آنچه مسلم است پارسیان عهد کورش مردمى مبارز، مقتصد و سختکوش بودند و از برکت همین مزایا بر دشمنان خود چیره شدند، ولى در دوران حکومت آخرین پادشاهان هخامنشى بکلى روح جنگجویى و سلحشورى از ایران رخت بربسته بود. گزنفون از فساد اخلاق رجال آن دوران سخن مىگوید، و مىنویسد:
«سابقا وقتى شاه یا یکى از کسان او قسم یاد مىکردند، حتى نسبت به کسانى که مرتکب جنایتى بزرگ شده بودند سوگند خود را حفظ مىکردند و اگر به کسى دست دوستى مىدادند به قول خود وفا مىکردند ولى حالا اشخاص جانى را براى این حبس مىکنند که از آنها طلا رشوه بگیرند و مردم بیگناه را هم براى گرفتن رشوه زندانى مىکنند. در نتیجه اشخاص متمول هم مانند اشخاص جانى به خود مىلرزند. کسى نمىخواهد با دشمن جنگ کند و کسى نمىخواهد به قشون شاه ملحق شود … بىشک این وضع، مجازات بیعدالتى آنها نسبت به مردم است.
این دلیلى است که روح آنها دیگر روح پارسیهاى سابق نیست.» سپس گزنفون شرح مفصلى از تجملپرستى و راحتطلبى مردم و علاقه آنها به خواب و خوراک عالى و لباسهاى گرم و نرم بیان مىکند و نشان مىدهد که بین سربازان سلحشور عهد کورش، با مردم و سپاهیان زمان اردشیر دوم اختلاف فراوان وجود دارد.
—————
تاریخ اجتماعى ایران ج۱ ۴۳۵ راز موفقیت نظامى هخامنشیان در آغاز کار ….. ص : ۴۳۵