برترى دموکراسى‏ در عصر هخامنشیان

تمدن ایران در عهد هخامنشیان‏

برترى دموکراسى‏

به قول ویل دورانت:

… پس از همه قیاسها باید گفت که دموکراسى من حیث المجموع از هرشکل دیگر حکومت، تاکنون، متضمن زیان کمتر و سود بیشتر بوده است.

دموکراسى در زندگى انسان رغبت و مرافقتى به وجود آورد که از عیوب و خطرات آن بسیار مهمتر بود. به اندیشه و علم و کار آزادى داد و موجبات رشد و فعالیت آنها را فراهم کرد. دیوار امتیازات و طبقات را درهم فروریخت و در هر نسل و در هرمکان و مقام به استعدادها مجال بالیدن و رشد و کمال داد.

آتن و روم در پرتو دموکراسى خلاقترین شهرها در طول تاریخ شدند …

امروز دموکراسى با عزمى راسخ هم خود را موقوف به گسترش تعلیم و تربیت و تطویل دوره آن و تأمین بهداشت عمومى کرده است. اگر فرصت برخوردارى یکسان از تعلیم و تربیت براى همگان فراهم شود، دموکراسى واقعى و بحق خواهد بود؛ زیرا که در وراى شعارهاى ظاهرى آن، حقیقت اصلى این است که گرچه افراد انسان نمى‏توانند همه باهم برابر باشند، مى‏توان دستیابى آنان را به تعلیم و تربیت و فرصتهاى زندگى از آنچه هست بیشتر و حتى المقدور برابر کرد. حق انسان منصب و قدرت نیست، اما حق او هست که براى رسیدن بدانها از هرراه که به استعداد و شایستگى او مجال پرورش و آزمایش مى‏دهد، گام بردارد.

حق عطیه‏اى از جانب خداوند یا طبیعت نیست بلکه امتیازى است که اگر به فرد داده شود به خیر و صلاح جمع است … «۶۳»

گزنفون مکرر در کورش‏نامه از روش دموکراتیک و سیاست آزادمنشانه کورش یاد مى‏کند.

ازجمله وى در فصل پنجم خطاب به دوستان و همرزمان خود مى‏گوید:

______________________________
(۶۱). افلاطون، قوانین، ترجمه دکتر محمود صناعى (مجله سخن، ص ۱۲۸۱).

(۶۲). مأخوذ از: هگل، فلسفه تاریخ، به نقل از: فریدون آدمیت، اندیشه‏هاى میرزا آقاخان کرمانى، ص ۱۵۴٫

(۶۳). درسهاى تاریخ، پیشین. ص ۱۱۶٫

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۴۱۶

امروز که ما در بزرگترین نبردها فائق آمده‏ایم، من در اتخاذ روشى که مایه سعادت و رفاه اقوامى که ما ملزم به حفظ و نگهبانى آنان هستیم، هنوز مرددم. خواستم عقیده هریک از شما را به گوش خود بشنوم و از آنچه بیشتر مقرون به صلاح و خیر عام است، پیروى کنم تا مایه خرسندى و سعادت جملگى باشد … «۶۴»

در جاى دیگر گزنفون از قول کورش مى‏نویسد که غالب اشخاص تصور مى‏کنند تفاوت اصلى بین زمامداران و رعایا این است که: «… زمامداران امور باید بهتر بخورند و صندوقهایشان پر از طلا باشد و بیش از دیگران بخوابند و روى‏هم‏رفته کمتر از مرئوسین زحمت بکشند و رنج ببرند و حال آنکه به نظر من … تفاوت اصلى در اصابت نظر و پیش‏بینى امور و عشق به کار کردن است …» «۶۵»

هرودت، پدر تاریخ، براى آنکه ارزش تقوى و شرافتمندى را به پادشاهان و زمامداران جهان بیاموزد از قول سولون و کرزوس مطالبى مى‏نویسد که هرچند ارزش تاریخى ندارد از لحاظ اخلاقى بسیار آموزنده است. هرودت مى‏نویسد:

سولون پس از سیاحت و گردش در مصر به سارد نزد کرزوس رفت. او براى آنکه عظمت و توانگرى خود را به سولون نشان دهد، دستور مى‏دهد که او را درمیان گنجینه‏ها و خزائن فراوان خود گردش دهند؛ سپس خطاب به او چنین مى‏گوید: «اى میهمان آتنى من، شهرت عقل و درایت و سیاحتها و جهانگردیهاى تو به گوش ما نیز رسیده است … آیا تاکنون کسى را مى‏شناسى که خوشبخت‏ترین موجود جهان باشد.» کرزوس از آن جهت این سؤال را مطرح کرد که خود را خوشبخت‏ترین موجود جهان مى‏دانست. «۶۶»

ولى سولون صادقانه یکى از اهالى آتن به نام تلوس‏ «۶۷» را که فرزندانى لایق تربیت کرده و در جنگى، دشمن را به عقب رانده بود و خود با سربلندى کشته شده بود و مردم او را با احترام و تشریفات خاص در همان محل دفن کرده بودند، خوشبخت‏ترین مردم به‏شمار آورد.

کرزوس بار دیگر از دومین مرد خوشبخت جهان پرسید، به این امید که شاید سولون او را دومین مرد سعید جهان به‏شمار آورد، ولى این‏بار نیز سولون دو جوانى را که از برکت نیروى جسمانى به کسب افتخار نایل آمده و جان خود را در این راه از کف داده بودند، خوشبخت- ترین مردم معرفى مى‏کند.

http://www.vatanfa.com/?s=برترى-دموکراسى‏-در-عصر-هخامنشیان