سوابق فرهنگى خاورمیانه مقارن تشکیل حکومت هخامنشیان‏

سوابق فرهنگى خاورمیانه مقارن تشکیل حکومت هخامنشیان‏

در حدود سال ۷۰۰ ق. م. پارسیان در ناحیه «پارسوماش» واقع در کوههاى فرعى سلسله جبال بختیارى، در شرق شوشتر، مستقر شدند و در این ناحیه که همواره بخشى از حکومت عیلام بود تحت قیادت هخامنش حکومت کوچکى تأسیس کردند. در این ایام که آشور سرگرم مبارزه با حکومت عیلام بود، «هخامنش» و «چیش‏پیش» پسر او از فرصت استفاده کردند و منطقه نفوذ خود را وسعت بخشیدند و بتدریج از تابعیت حکومت عیلام و مادها سرباز زدند.

کورش اول (حدود ۶۴۰- ۶۰۰ ق. م.) تنها شاه بزرگ پارسوماش و ناحیه انشان و پارس نبود بلکه او با کاردانى و سیاست عاقلانه‏اى که داشت ممالک وسیعى را ضمیمه حکومت خود کرد. کورش و داریوش در دوران پادشاهى خود وسیعترین شاهنشاهى را در تاریخ جهان پدید آوردند. کشور آنان شامل بین النهرین، سوریه، مصر، آسیاى صغیر، شهرها و جزایر یونانى و قسمتى از هند بود. ممالکى که نام بردیم، قرنها پیش‏ازآنکه حکومت جوان هخامنشى روى‏کار آید، داراى تمدن و فرهنگى بودند که از جهت عمق و استحکام با تمدن قوم جوان و پرحرارت پارس که بتازگى در اجتماع ملل خاور نزدیک قدم گذاشته و از راه کشورگشایى نام و نشانى کسب کرده بود، قابل قیاس نبود. چون نظر ما در این کتاب نشان دادن سهم حقیقى ملت ایران در تمدن و فرهنگ جهانى است براى آنکه از عدالت و بیطرفى دور نشویم باید نظرى اجمالى به تمدن کشورهاى همجوار ایران بیفکنیم و زبده و خلاصه‏اى از آثار تمدن اقوام مزبور را بیان کنیم تا در مقام مقایسه، خوانندگان بتوانند به موقعیت و ارزش واقعى قوم ایرانى در بناى تمدن و فرهنگ جهانى واقف گردند.

دکتر گیرشمن ضمن بحث درباره شاهنشاهى هخامنشى مى‏نویسد که:

اگر هخامنشیان پس از تسخیر خاور نزدیک این ممالک را با سطح تمدن مخصوص خود تطبیق مى‏دادند سیر قهقرایى به‏شمار مى‏رفت. آنان از تفوق تمدنهاى قدیم آگاه بودند. بنابه استقلال داخلى وسیعى که در زمان کورش اعطا شد و بنابر سیاست زیرکانه داریوش، این فرهنگهاى قدیم محفوظ ماندند و شاید هم در توسعه و ثبات و استقرار مملکت مؤثر شدند. در سراسر تاریخ شاهنشاهى، این فقدان تعادل، ضعفى پنهانى و گاهى خطرناک بود و در برابر تمایلات توسعه‏طلبانه قوم جوان و پرحرارت پارس، این ناهم‏آهنگى یکى از علل شکستهاى بزرگ و سقوط نهایى به‏شمار مى‏رود. «۱»

______________________________
(۱). ایران از آغاز تا اسلام، پیشین، ص ۱۱۷٫

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۱۶۵

قدیم‏ترین تمّدن‏ها

ریچاردن فراى نیز به مقام شامخ فرهنگى ملل شرق نزدیک اشاره مى‏کند:

هنگامیکه ایرانیان نخستین بار در خاور نزدیک گام نهادند از دوران تاریخ مصریان و بابلیان قرنها گذشته بود. تمدنها و اندیشه‏هاى دینى کهن این بخش … در جهان پرآوازه بود، و پیروان فراوان داشت؛ فى المثل مردم بین النهرین حتى پیش از حمورابى کتاب قانون داشتند. مدتها از دوران پرسرافرازى فرعونهاى خدا مرتبت سپرى گشته بود و فرهنگ و تمدن مصر همچنان برجاى بود.

امپراتوریهایى با دستگاههاى فرمانروایى واحد و متمرکز و حکومتهاى فئودالى پى‏درپى پا به پهنه هستى گذاشته و گذشته بودند و براى هرپدیده سیاسى یا اجتماعى که به ظهور مى‏پیوست، سابقه‏اى در تاریخ گذشته خاور نزدیک وجود داشت.

نفوذ مصر و بین النهرین، بویژه بین النهرین، در مردم پیرامون و مخصوصا

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۱۶۶

در نجد ایران با شدت بیشترى محسوس گشته بود. در آناتولى ختیها یا هیتیها آیین بستن پیمان و سوگندهاى قانونى و داورى با صدور حکم و بسیارى از رسمهاى دیگر را، که از بین النهرین گرفته بودند، روان ساختند.

نوشته‏هاى میخى بابلى همچون زبان بین المللى در همه‏جا شناخته بود و همانند زبان رسمى سیاسى در بستن پیمانهاى سیاسى و بازرگانى پذیرفته شده بود و زبانهاى دیگر هم، حتى آنها که وابسته به خانواده دیگرى از زبانها بودند؛ اورارتى‏ «۲» و هیتى، شیوه عبارت‏پردازى آن قراردادها را تقلید کردند. «۳»

بنابرآنچه گذشت در تمدن پیش از اسلام ایران، مردم بابل، مصر، کلده، آشور، هند، یونان و دیگر ملل و اقوام متمدن باستانى، هریک، کم‏وبیش، سهمى داشتند و در راه بردن چرخهاى آن به نحوى دخیل بوده‏اند. با این‏حال، تمدن و فرهنگ خاص ایرانى به هیچیک از تمدنهاى ملل قدیم عالم شباهت تام ندارد و قوم غالب و اداره‏کننده پارسى و ایرانى درآمیختن این تمدنها، برطبق ذوق و سلیقه خود، چنان استادى و مهارتى نشان داد که تمدن و فرهنگ ایران قبل از اسلام را جز به نام تمدن ایرانى به نامى دیگر نمى‏توان خواند.

بنابراین، قبل از آنکه وارد تاریخ ایران بشویم، بهتر آن است که با رعایت کمال اختصار، شمه‏اى از خصوصیات فرهنگ و تمدن ملل کهنسال شرق را، که به حکایت اسناد و مدارک تاریخى قرنها قبل از روى‏کارآمدن حکومت جوان هخامنشى داراى قوانین و نظامات اجتماعى و فرهنگ و تمدنى درخشان بوده‏اند، توصیف و بیان کنیم تا خوانندگان پس از مطالعه سرگذشت اجتماعى ملل شرق بتوانند به‏نحوى منطقى و دور از تعصب درباره تمدن باستانى ایران داورى و اظهارنظر نمایند.

ویل دورانت محقق معروف امریکایى در فصل هفتم تاریخ تمدن مى‏گوید:

از آن زمان که تاریخ نوشته در دست است تاکنون لااقل ششهزار سال مى‏گذرد و در نیمى از این زمان، تا آنجا که برما معلوم است، خاورمیانه مرکز امور و مسائل بشرى بوده است. از این اصطلاح مبهم «خاورمیانه» منظور ما تمام جنوب باخترى آسیاست که در جنوب روسیه و دریاى سیاه و مغرب هندوستان و افغانستان قرار دارد و با مسامحه بیشترى این نام را شامل مصر نیز مى‏دانیم؛ چه این سرزمین از زمانهاى بسیار دور با خاور پیوستگى داشته و با یکدیگر شبکه پیچ‏درپیچ فرهنگ و تمدن خاورى را ساخته‏اند. در این صحنه‏اى که تحدید حدود دقیق آن مقدور نیست و بر روى آن مردم و فرهنگهاى مختلف وجود داشته، کشاورزى و بازرگانى، اهلى کردن جانوران و ساختن ارابه، سکه زدن و سند نوشتن، پیشه‏ها و صناعت، قانونگزارى و حکومت‏رانى، ریاضیات و پزشکى، استعمال مسهل و زهکشى زمین، هندسه و نجوم، تقویم و ساعت و منطقه البروج، الفبا و خطنویسى، کاغذ و مرکب، کتاب و کتابخانه و مدرسه، ادبیات و موسیقى، حجارى و

______________________________
(۲).Urartian

(۳). میراث ایران، پیشین، ص ۹۲ و ۹۳٫

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۱۶۷

معمارى، سفال لعابدار و اسبابهاى تجملى، یکتاپرستى و تک‏همسرى، اسباب آرایش و جواهرات، نرد و شطرنج، مالیات بر درآمد، استفاده از دایه، و شرابخوارى و چیزهاى فراوان دیگرى، براى نخستین‏بار پیدا شده و رشد کرده است و فرهنگ اروپایى و امریکایى ما در طى قرون از راه جزیره کرت و یونان و روم از فرهنگ همین خاور- میانه گرفته شده است. «آرینها» خود واضع و مخترع تمدن نبودند بلکه آن را از بابل و مصر به عاریت گرفته‏اند و یونانیان نیز سازنده کاخ تمدن به‏شمار نمى‏روند، زیرا آنچه از دیگران گرفته‏اند بمراتب بیش از آن است که از خود برجاى گذاشته‏اند. یونان در واقع همچون وارثى است که ذخایر سه‏هزار ساله علم و هنر را، که با غنائم جنگ و بازرگانى از خاورزمین به آن سرزمین رسیده، بناحق، تصاحب کرده است. با مطالعه مطالب تاریخى مربوط به خاور نزدیک و احترام گذاشتن به آن در حقیقت، وامى را که نسبت به مؤسسان واقعى تمدن اروپا و امریکا داریم، ادا کرده‏ایم.

http://www.vatanfa.com/?s=سوابق-فرهنگى-خاورمیانه-مقارن-تشکیل-حکومت-هخامنشیان‏