ایران در هزاره سوم قبل از میلاد

ایران در هزاره سوم قبل از میلاد

در طى آخرین قرنهاى پیش از سه هزار سال قبل از میلاد، در سر- زمین شوش تمدنى پدید آمد که هرچند کاملا تحت نفوذ تمدن بین النهرین قرار داشت، خطى مخصوص به خود ایجاد کرد که به نام خط عیلامى مقدم خوانده مى‏شود. بطوریکه از حفریات اخیر استنباط مى‏شود، نه تنها شوش بلکه تمام سکنه شمال شرقى خلیج‏فارس، تحت تأثیر فرهنگ بین النهرین قرار گرفته‏اند. در این عهد در طرز ساختن ظروف سفالین تغییراتى پدید آمد و ظاهرا این تغییر در اثر آمدن بیگانگان، درمیان سکنه بومى ظاهر شده است.

بعضى حدس مى‏زنند که فرهنگ جدید از حدود سیحون و جیحون و شاید از نواحى دورتر به شمال شرقى و سرانجام به جنوب غربى آسیا راه یافته است. در ناحیه سیلک خانه‏هاى متعلق به پایان عهد سوم زیر طبقه ضخیمى از خاکستر قرار گرفته و این حال نشان مى‏دهد که خانه‏ها طعمه آتش شده است و مردم در روى خرابه‏ها، مساکن جدید خود را بنیان نهاده‏اند. در این دوره ظروف منقوش از بین مى‏رود و جاى آنها را ظروف خاکسترى و قرمز یکنواخت مى‏گیرد. چنانکه گفتیم از دیرباز فرهنگ شوش با فرهنگ بین النهرین درهم آمیخت و مختصات فرهنگ شوش با گذشت زمان جبرا به مردم سیلک تحمیل گردید و بر روى هم مدنیت در ناحیه سیلک بیش ازپیش ترقى نمود.

گیرشمن مى‏نویسد: «خانه‏ها با دقت بیشترى ساخته شد، ولى درها به طرز عجیبى پست و کوتاه بود. در مدخل، اجاقى قرار داشت داراى دو قسمت که یکى براى طبخ غذا و دیگرى مختص پختن نان بود. در یک‏طرف خمره‏اى براى آب در زمین قرار داده بودند. در این خانه نمونه‏هایى از اثاثه گلى که در طاقچه‏ها نگاهدارى مى‏شد، به چشم مى‏خورد.

______________________________
(۱۱۲). مأخوذ از: موریس ماروا (مقاله)، ترجمه محمد میردامادى.

(۱۱۳). زمینه جامعه‏شناسى، ص ۲۵۳٫

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۶۶

در این دوره نیز مرده را دولا در عمق ۲۵ سانتیمترى در کف اتاق دفن مى‏کردند.

لوازم مختلف میت نیز همراه او بود. با ظروف سفالین جدید بطریهاى کوچک مرمرین که محتملا براى نگهدارى عطریات ساخته مى‏شد نیز به چشم مى‏خورد. مرده را بیش از پیش با جواهرات مى‏آراستند. زینت‏آلات سیمین، صدف، طلا، زیورها و گوشواره‏هایى که از نقره و طلا و لاجورد ساخته شده بود، دستبندهاى سیمین، گردنبندهاى گوناگون و بطور کلى، تنوع مواد و ظرافت کار، مى‏رساند که این جواهرسازى که در شوش و حتى شاید در بین النهرین معمول بود، پیش‏آهنگ جواهرى است که در مقابر سلطنتى اور پیدا شده و آنهمه مورد اعجاب جهانیان گردیده است.

اهمیت تمدن شوش در خط نیمه تصویرى آن است که در آن، اعداد و جمع آنها توسط دانشمندان تشخیص داده شده. وجود الواحى که از آنها طنابى عبور داده‏اند و استعمال مهرهاى استوانه‏اى که معرف مالک کالا بوده نه تنها از وجود نوعى خط حکایت مى‏کند، بلکه فعالیت‏هاى اقتصادى آن دوران را نیز نشان مى‏دهد. در آغاز هزاره سوم قبل از میلاد، ایران تابع تأثیراتى بوده که از نواحى مختلف، مخصوصا از شمال شرقى و جنوب غربى، به سکنه ایران وارد مى‏شد. آنچه مسلم است مردم این سرزمین این حملات و تأثیرات را هضم مى‏کردند … ایران شاهراهى بود براى نهضت ملل و انتقال افکار؛ از عهد ماقبل تاریخى به بعد، و در مدتى بیش از هزار سال میانجى بین شرق و غرب بود و هرگز از کسب تمدن، توسعه بخشیدن، سپس انتقال دادن بازنایستاد. «۱۱۴»

در آغاز هزاره سوم قبل از میلاد، دشت غنى بین النهرین وارد دوره تاریخى خود گردید. متون و آثارى که از آن دوران به یادگار مانده نه تنها بسیارى از مشخصات زندگى مردم بین النهرین را روشن مى‏کند، بلکه تا حدى مسائل تاریخى ایران و عیلام را روشن مى‏سازد. منطقه نفوذ بابلیان وسعت چندانى نداشت و در نظر یک نفر منشى بابلى عالم تمدن به دامنه‏هاى زاگرس خاتمه مى‏یافت.» «۱۱۵»

تنها پس از روى کار آمدن حکومت هخامنشیان آسیاى مرکزى و شرق نزدیک در زیر لواى دولت واحدى گرد آمدند. هر وقت حکومت بابل رو به سستى و انحطاط مى‏گذاشت اقوام نیمه‏بدوى ساکن تپه‏ها از موقع استفاده مى‏کردند و دشت غنى بین النهرین را غارت و گاهى اشغال مى‏کردند. سکنه عیلام غالبا روش تجاوزآمیز نداشتند، آنان در بخش بزرگى از سواحل خلیج‏فارس و بوشهر زندگى مى‏کردند. پس از تشکیل سلسله سامى «سارگن» در اکد، بین عیلام و اکد زدوخوردهاى شدیدى پدید آمد ولى سرانجام عیلامیان استقلال و آزادى خود را بازیافتند و به عمران و آبادى پرداختند و یکى از پادشاهان آنان به بابل هجوم برد و پس از عیلامیان اقوام نیمه‏وحشى کوه‏نشین مکرر، به سرزمین بین النهرین حمله‏ور شدند، شهرها و مزارع را ویران کردند؛ ولى بابل پس از چندى باز قد علم کرد و اقوام کوه- نشین متجاوز را از منطقه نفوذ خود بیرون راند. پادشاهیهاى بابل در نتیجه تثبیت و دوام‏

______________________________
(۱۱۴). ایران از آغاز تا اسلام، پیشین، ص ۳۵- ۳۳ (به اختصار).

(۱۱۵). همان، ص ۳۴ (به اختصار).

تاریخ اجتماعى ایران، ج‏۱، ص: ۶۷

حکومتها به پیشرفتهاى اجتماعى و اقتصادى توفیق یافتند. احتیاج آنها به مواد اولیه براى ساختمان و امور عام المنفعه و اسلحه و اشیاء هنرى، آنها را وادار کرد که در نقاط دور و نزدیک مراکز تجارت و بازرگانى ایجاد نمایند و بخصوص به ایران، کشور همسایه خود که داراى ثروت زیرزمینى یعنى معادن طلا، مس، و قلع بود، چشم طمع دوختند. سیاست سلاطین بابل در این دوره این بود که حتى الامکان از پیدایش یک حکومت مقتدر و منظم در این منطقه جلوگیرى نمایند و تا آنجا که مى‏توانند از ذخایر معدنى و راه ترانزیتى ایران براى حمل کالاهاى مورد نیاز خود استفاده کنند؛ ولى کوهستانیان نیمه‏وحشى، حکومتهاى بابل را منقرض و نقشه‏هاى سیاسى و اقتصادى بابلیان را متوقف ساختند.

دکتر گیرشمن مى‏نویسد: «راجع به اوضاع اقتصادى و اجتماعى ایران و وضع حکومت امراى عیلامى اطلاعى در دست نداریم. در «سیلک» وقفه و شکافى در حدود دو هزار سال ما را از هرمنبع اطلاعى محروم مى‏دارد، ولى در «گیان» زندگى جامعه بدون تغییرات عمیق ادامه دارد و در فن کوزه‏گرى و ساختن ظروف سفالین پیشرفتهایى حاصل شده است و در قسمت غربى نجد ایران شواهد فعالیت روزافزون در فلزسازى مشهود است، به عقیده گیرشمن ایران از این زمان وارد عهد مفرغ مى‏شود.» «۱۱۶»

http://www.vatanfa.com/?s=ایران-در-هزاره-سوم-قبل-از-میلاد