ایران در هزاره سوم قبل از میلاد
- 1,682 بازدید
- 15 فوریه 2012
- ایران باستان
ایران در هزاره سوم قبل از میلاد
در طى آخرین قرنهاى پیش از سه هزار سال قبل از میلاد، در سر- زمین شوش تمدنى پدید آمد که هرچند کاملا تحت نفوذ تمدن بین النهرین قرار داشت، خطى مخصوص به خود ایجاد کرد که به نام خط عیلامى مقدم خوانده مىشود. بطوریکه از حفریات اخیر استنباط مىشود، نه تنها شوش بلکه تمام سکنه شمال شرقى خلیجفارس، تحت تأثیر فرهنگ بین النهرین قرار گرفتهاند. در این عهد در طرز ساختن ظروف سفالین تغییراتى پدید آمد و ظاهرا این تغییر در اثر آمدن بیگانگان، درمیان سکنه بومى ظاهر شده است.
بعضى حدس مىزنند که فرهنگ جدید از حدود سیحون و جیحون و شاید از نواحى دورتر به شمال شرقى و سرانجام به جنوب غربى آسیا راه یافته است. در ناحیه سیلک خانههاى متعلق به پایان عهد سوم زیر طبقه ضخیمى از خاکستر قرار گرفته و این حال نشان مىدهد که خانهها طعمه آتش شده است و مردم در روى خرابهها، مساکن جدید خود را بنیان نهادهاند. در این دوره ظروف منقوش از بین مىرود و جاى آنها را ظروف خاکسترى و قرمز یکنواخت مىگیرد. چنانکه گفتیم از دیرباز فرهنگ شوش با فرهنگ بین النهرین درهم آمیخت و مختصات فرهنگ شوش با گذشت زمان جبرا به مردم سیلک تحمیل گردید و بر روى هم مدنیت در ناحیه سیلک بیش ازپیش ترقى نمود.
گیرشمن مىنویسد: «خانهها با دقت بیشترى ساخته شد، ولى درها به طرز عجیبى پست و کوتاه بود. در مدخل، اجاقى قرار داشت داراى دو قسمت که یکى براى طبخ غذا و دیگرى مختص پختن نان بود. در یکطرف خمرهاى براى آب در زمین قرار داده بودند. در این خانه نمونههایى از اثاثه گلى که در طاقچهها نگاهدارى مىشد، به چشم مىخورد.
______________________________
(۱۱۲). مأخوذ از: موریس ماروا (مقاله)، ترجمه محمد میردامادى.
(۱۱۳). زمینه جامعهشناسى، ص ۲۵۳٫
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۶۶
در این دوره نیز مرده را دولا در عمق ۲۵ سانتیمترى در کف اتاق دفن مىکردند.
لوازم مختلف میت نیز همراه او بود. با ظروف سفالین جدید بطریهاى کوچک مرمرین که محتملا براى نگهدارى عطریات ساخته مىشد نیز به چشم مىخورد. مرده را بیش از پیش با جواهرات مىآراستند. زینتآلات سیمین، صدف، طلا، زیورها و گوشوارههایى که از نقره و طلا و لاجورد ساخته شده بود، دستبندهاى سیمین، گردنبندهاى گوناگون و بطور کلى، تنوع مواد و ظرافت کار، مىرساند که این جواهرسازى که در شوش و حتى شاید در بین النهرین معمول بود، پیشآهنگ جواهرى است که در مقابر سلطنتى اور پیدا شده و آنهمه مورد اعجاب جهانیان گردیده است.
اهمیت تمدن شوش در خط نیمه تصویرى آن است که در آن، اعداد و جمع آنها توسط دانشمندان تشخیص داده شده. وجود الواحى که از آنها طنابى عبور دادهاند و استعمال مهرهاى استوانهاى که معرف مالک کالا بوده نه تنها از وجود نوعى خط حکایت مىکند، بلکه فعالیتهاى اقتصادى آن دوران را نیز نشان مىدهد. در آغاز هزاره سوم قبل از میلاد، ایران تابع تأثیراتى بوده که از نواحى مختلف، مخصوصا از شمال شرقى و جنوب غربى، به سکنه ایران وارد مىشد. آنچه مسلم است مردم این سرزمین این حملات و تأثیرات را هضم مىکردند … ایران شاهراهى بود براى نهضت ملل و انتقال افکار؛ از عهد ماقبل تاریخى به بعد، و در مدتى بیش از هزار سال میانجى بین شرق و غرب بود و هرگز از کسب تمدن، توسعه بخشیدن، سپس انتقال دادن بازنایستاد. «۱۱۴»
در آغاز هزاره سوم قبل از میلاد، دشت غنى بین النهرین وارد دوره تاریخى خود گردید. متون و آثارى که از آن دوران به یادگار مانده نه تنها بسیارى از مشخصات زندگى مردم بین النهرین را روشن مىکند، بلکه تا حدى مسائل تاریخى ایران و عیلام را روشن مىسازد. منطقه نفوذ بابلیان وسعت چندانى نداشت و در نظر یک نفر منشى بابلى عالم تمدن به دامنههاى زاگرس خاتمه مىیافت.» «۱۱۵»
تنها پس از روى کار آمدن حکومت هخامنشیان آسیاى مرکزى و شرق نزدیک در زیر لواى دولت واحدى گرد آمدند. هر وقت حکومت بابل رو به سستى و انحطاط مىگذاشت اقوام نیمهبدوى ساکن تپهها از موقع استفاده مىکردند و دشت غنى بین النهرین را غارت و گاهى اشغال مىکردند. سکنه عیلام غالبا روش تجاوزآمیز نداشتند، آنان در بخش بزرگى از سواحل خلیجفارس و بوشهر زندگى مىکردند. پس از تشکیل سلسله سامى «سارگن» در اکد، بین عیلام و اکد زدوخوردهاى شدیدى پدید آمد ولى سرانجام عیلامیان استقلال و آزادى خود را بازیافتند و به عمران و آبادى پرداختند و یکى از پادشاهان آنان به بابل هجوم برد و پس از عیلامیان اقوام نیمهوحشى کوهنشین مکرر، به سرزمین بین النهرین حملهور شدند، شهرها و مزارع را ویران کردند؛ ولى بابل پس از چندى باز قد علم کرد و اقوام کوه- نشین متجاوز را از منطقه نفوذ خود بیرون راند. پادشاهیهاى بابل در نتیجه تثبیت و دوام
______________________________
(۱۱۴). ایران از آغاز تا اسلام، پیشین، ص ۳۵- ۳۳ (به اختصار).
(۱۱۵). همان، ص ۳۴ (به اختصار).
تاریخ اجتماعى ایران، ج۱، ص: ۶۷
حکومتها به پیشرفتهاى اجتماعى و اقتصادى توفیق یافتند. احتیاج آنها به مواد اولیه براى ساختمان و امور عام المنفعه و اسلحه و اشیاء هنرى، آنها را وادار کرد که در نقاط دور و نزدیک مراکز تجارت و بازرگانى ایجاد نمایند و بخصوص به ایران، کشور همسایه خود که داراى ثروت زیرزمینى یعنى معادن طلا، مس، و قلع بود، چشم طمع دوختند. سیاست سلاطین بابل در این دوره این بود که حتى الامکان از پیدایش یک حکومت مقتدر و منظم در این منطقه جلوگیرى نمایند و تا آنجا که مىتوانند از ذخایر معدنى و راه ترانزیتى ایران براى حمل کالاهاى مورد نیاز خود استفاده کنند؛ ولى کوهستانیان نیمهوحشى، حکومتهاى بابل را منقرض و نقشههاى سیاسى و اقتصادى بابلیان را متوقف ساختند.
دکتر گیرشمن مىنویسد: «راجع به اوضاع اقتصادى و اجتماعى ایران و وضع حکومت امراى عیلامى اطلاعى در دست نداریم. در «سیلک» وقفه و شکافى در حدود دو هزار سال ما را از هرمنبع اطلاعى محروم مىدارد، ولى در «گیان» زندگى جامعه بدون تغییرات عمیق ادامه دارد و در فن کوزهگرى و ساختن ظروف سفالین پیشرفتهایى حاصل شده است و در قسمت غربى نجد ایران شواهد فعالیت روزافزون در فلزسازى مشهود است، به عقیده گیرشمن ایران از این زمان وارد عهد مفرغ مىشود.» «۱۱۶»