تاریخ دولت آسور

نظرى بتاریخ بابل، آسور و عیلام‏

چون در ضمن تاریخ ایران مکرّر بوقایعى برمیخوریم، که با تاریخ بابل، آسور و عیلام مربوط است، براى فهم وقایع مزبوره لازم است با تاریخ این ممالک اجمالا آشنا باشیم و، چون ذکر تاریخ ممالک مزبوره خارج از موضوع این تألیف است، ناچار بگفتن کلیاتى از تواریخ بابل و عیلام و آسور باید اکتفاء کرد.

دوم- دولت آسور

آسورى‏ها مردمى بودند از نژاد سامى، که با مردمان سامى نژاد دیگر در بابل زندگانى میکردند. در ازمنه بعد آسورى‏ها مهاجرت کرده، به قسمت وسطاى رود دجله و کوهستانهاى مجاور رفته، در آنجا دولت کوچکى ساختند، که موسوم به آسور شد.

این اسم از اسم ربّ النوعى است، که پرستش میکردند و (آسور) نام داشت. آسورى‏ها براى ارباب انواع بابلى نیز پرستش داشتند، ولى آنها را دون‏رتبه (آسور) دانسته باین عقیده بودند، که هر قدر دولت آسور وسعت مییابد بر عظمت این خدا میافزاید و خدایان شهرهاى دیگر دست نشانده میشوند. پایتخت این مملکت در ابتدا شهر آسور بود، ولیکن در ادوار دیگر شهر کالاه (کالح توریه) «۱» و بالاخره نینوا «۲» پایتخت گردیدند. حکمرانان آسور را مانند حکمرانان شهرهاى سومر و اکدپاتسى میگفتند. در ابتدا آسورى‏ها تابع بودند، چنانکه اوّل دفعه‏اى، که اسم آسور را ذکر میکنند، در زمان حمورّبى پادشاه بابل است و چنین استنباط میشود، که در این زمان آسور جزو بابل بوده. معلوم نیست در چه تاریخ آسور مستقل شد، بهرحال تاریخ استقلال آن بین قرن هیجدهم و پانزدهم ق. م است. آسوریها مردمى بودند زارع و، چون بمملکت جدید آمدند، دیدند در اینجا اراضى قابل کشت بالنسبه کم است و زمین هم مانند زمینهاى بابل حاصل‏خیز نیست. بنابراین‏

______________________________
(۱)-Kalakh . یاKalah

(۲)-Xineveh .

تاریخ ایران باستان، ج‏۱، ص: ۱۲۷

تصمیم کردند، که از دست رنج دیگران تعیش کنند. این بود که در بهار هر سال آسوریها به تاخت‏وتاز در ممالک مجاوره میپرداختند، با این مقصود که مملکتى را باج‏گذار یا ممالک و شهرهاى یاغى را غارت کنند، از اهالى هر قدر لازم بدانند بکشند و باقى را به اسارت بمملکت خود برده و بکارهاى سخت واداشته در فراوانى و ناز و نعمت بزیند. طبیعى است که دولت آنها موافق این مقصود درست شده بود و از حیث تشکیلات و ترتیبات شبیه دولت بابل نبود. در سومر و بابل شهرها حکمرانانى داشتند موسوم به پاتسى و روحانیینى باعلى درجه قوى و متنفذ، چنانکه میتوان گفت، که این دولت ها در واقع دولت‏هاى ملوک الطوائفى و روحانى بودند، ولى پایه دولت آسور بر طبقه زارعین آزاد قرار گرفته بود، زیرا زارعین قشون آسورى را تشکیل میدادند و جنگ و تاخت‏وتاز حرفه آنها بود. بنابراین جاى تعجب نیست، که آسور دولتى شد جنگى و قشون آسورى سرآمد قشونهاى معاصر. یکى از خصائص آسوریها شقاوت و بیرحمى فوق العاده آنها نسبت بمغلوبین بود.

جهت آنرا از دو چیز باید دانست:

اولا آسوریها عقیده داشتند، که بیرحمى و شقاوت مرضى خدایان و کار ثوابى است، چنانکه یکى از پادشاهان آسور بدست خود اسرا را کور میکرد و این وحشى‏گرى را پسندیده آسمان میدانست.

ثانیا چون آسوریها قلیل العدّه بودند و ممالک تابعه‏شان بعدها خیلى وسعت داشت، براى جلوگیرى از جدا شدن ممالک بوسائلى متوسل میشدند، که ملل مغلوبه را مرعوب، ناتوان و در بعض موارد نابود کنند. این دولت تقریبا هزار سال دوام کرده حدود خود را از هر طرف پیش برد:

از طرف مغرب و جنوب غربى دولت (هیتها) را معدوم، فینیقیه و فلسطین را مطیع کرده بمصر دست انداخت. از طرف مشرق و جنوب شرقى تا کوه دماوند و کویر بزرگ ایران پیشرفت، ماد و پارس را دست نشانده و عیلام را چنان خرابکرد که این مملکت چند هزار ساله دیگر کمر راست نکرد. دولت آسور بالاخره بدست مادیها منقرض شد. زبان آسورى همان زبان بابلى بود، ولى زبان آرامى در اینجا هم بعدها غلبه یافت. خطّ آسورى نیز خطّ میخى بابلى است. کتیبه‏ها و کتابتهاى زیاد از پادشاهان این مملکت مانده، زیرا به ضبط وقایع علاقه‏مند بودند. آسوریها

تاریخ ایران باستان، ج‏۱، ص: ۱۲۸

لوحه‏هائى از گل رس مى‏ساختند و پس از نوشتن مطلب، آنها را در آتش پخته بعد ضبط میکردند. بدین ترتیب کتابها و کتابخانه‏ها ترتیب و تشکیل میشد.

این لوحه‏ها، که در موقع انهدام نینوا زیر خاک رفته، حالا بواسطه حفریات بیرون میآید و منبعى براى روشن کردن تاریخ عهود قدیمه است، چنانکه در موزه لوور پاریس چندین هزار از این لوحه‏ها موجود است. از جمله کتابخانه معروف آسور بانى‏پال است، که در کویونجیک پیدا شد. آسوریها در صنایع نیز آثار زیاد از خود گذاشته‏اند. پادشاهان آسور دو چیز را از تکالیف خود میدانستند: اوّل جنگ و بعد بناى شهر جدید، که با زحمت و مشقت اسراء ساخته میشد. بنابراین در این مملکت صنعت معمارى، حجارى، کتیبه‏نگارى، ساختن صورت‏هاى منقور و برجسته در سنگ‏ «۱» ترقى شایانى داشت. بعض کارهاى آسوریها، که شکار پادشاهان یا مجالس را نشان میدهد، باندازه‏اى طبیعى است (مخصوصا حرکت حیوانات مانند اسب، آهو و غیره) که باعث حیرت استادان کنونى اروپا است. در صنایع دیگر مانند صنعت زرگرى، خاتم‏کارى، کاشى‏سازى و غیره آسوریها نیز ماهر بودند و فینیقیها از روى سرمشق‏هاى آنها اشیاء زیاد ساخته در عالم قدیم انتشار دادند. بعدها از نمونه‏هاى مزبور در ممالک اروپا تقلید کردند و صنعت در آنجاها پدید آمد.

تاریخ آسور به سه عهد تقسیم میشود:

آسور قدیم‏

این عهد تقریبا از ۱۵۰۰ شروع شده در ۹۰۰ ق. م خاتمه مى‏یابد.

بزرگترین پادشاه این عهد تیگلات پالسر «۲» اوّل است، که فتوحات زیاد در بابل، ایران و جاهاى دیگر کرد، ولى بابل دوباره موفق شد که آسور را دست‏نشانده کند. از وقایع مهمه این عهد پیدا شدن قوم صحراگرد تازه نفسى است، که از عربستان بیرون آمده بابل و آسور را در فشار گذارد (۱۵۰۰- ۱۳۰۰ ق. م). این مردم در تاریخ به آرامى موسوم‏اند. اینها در ابتداء به بابل حمله کردند و، چون بواسطه مقاومت بابلى‏ها موفق نشدند، بعد هجوم به آسور برده این دولت را برانداختند. پس از آن آرامیهابه به سوریه رفته دمشق و حلب‏

______________________________
(۱)-Bag -Relief .

(۲)- به آسورى توگول تیه‏پل‏شر.

تاریخ ایران باستان، ج‏۱، ص: ۱۲۹

و سایر شهرهاى آنرا تسخیر کرده (۱۱۰۰ ق. م) بزودى در تجارت قوى شدند.

آرامیها اسلوب خط را از فینیقیها گرفته خط مخصوصى ترتیب دادند و بعد، چنانکه بیاید، این خط جایگیر خطوط میخى گشته در ایران، آسیاى وسطى و جاهاى دیگر انتشار یافت.

آسور وسطى‏

در این دوره، که از ۹۰۰ تا ۷۴۵ ق. م امتداد داشت، آسوریها بر آرامیها فائق آمده از نو دولتى تشکیل کردند.

این دولت قدرتى حیرت‏آور از حیث جهانگیرى بروز داد. بزرگترین پادشاه ایندوره (آسور نصیرپال) است، که آسور را بحدود زمان تیگلات پالسر اوّل رسانید، ولیکن شقاوتهاى او نامش را لکه‏دار کرده: نوشته‏اند، که اطفال اسراء را از پسر و دختر زنده در آتش میسوزانید. اگرچه آسور در این زمان قوى‏ترین دولت آسیاى غربى بنظر میامد، ولى دیرى نگذشت که یک مردم شمالى (ساکن ارمنستان کنونى) بر آسور قیام و دولت آرارات یاوان را تأسیس کردند. پس از آن مردمان دیگر از اطاعت آسور سرپیچیدند و بالاخره شورشى در آسور این دوره را بپایان رسانید.

آسور جدید

این دوره از ۷۴۵ تا ۶۰۷ ق. م امتداد یافت و پادشاهان نامى آن از این قرارند: ۱- تیگلات‏پالسر چهارم که ببابل قشون برده آرامیها و کلدانیها را شکست داد و آن شهر را گرفت. بعد او بطرف شمال متوجه گشته قسمتهاى جنوبى مملکت آرارات را به آسور ضمیمه کرد، ولى موفق نشد پایتخت آنرا تصرّف کند. ۲- سارگن دوّم‏ «۱» (۷۲۲- ۷۰۵ ق. م). در زمان او قشون آسور از حال قشون ملى خارج شد. توضیح آنکه پادشاهان سابق فوق العاده مهم میدانستند، که لشکر از طبقه زارعین آزاد تشکیل شود، ولیکن روحانیون، که اراضى زیاد داشتند و از مالیات معاف بودند، نمیخواستند زارعین در قشون داخل شوند. بالاخره مقرّر شد، که بجاى زارعین اسرا را بکارهاى فلاحتى وادارند، تا زارعین بتوانند بخدمات عسکرى اشتغال ورزند. چون روحانیون از این حکم ناراضى بودند، انقلابى را باعث شدند، که بتعیین سارگن بسلطنت منتهى گشت‏

______________________________
(۱)- به آسورى شرّوکین.

تاریخ ایران باستان، ج‏۱، ص: ۱۳۰

و دولت مجبور شد که کسرى افراد را اجیر کند. از آنجا، که این نوع سربازان سپاهیان ملى نبودند و در موقع سخت فرار میکردند، از این ببعد پایه دولت آسور، که بر سپاه ملى بود، متزلزل گردید. در این دوره جنگهاى آسور با عیلام شروع شده بانقراض ایندولت خاتمه یافت. شرح وقایع در تاریخ عیلام بیاید. جنگهاى متعدّد متمادى آسور باعیلام، هرچند این دولت را از پاى درآورد، باعث ضعف آسور نیز گردید. از طرف دیگر فشار مردمان آریانى‏نژاد (مانند کیمریها، سکاها، مادیها و غیره) به آسور، که از مدّتها قبل شروع شده بود، عرصه را بر آسوریها تنک کرد و بالاخره این دولت قدیم قویم بدست مادیها منقرض شد (۶۰۶ ق. م). شرح وقایع در تاریخ ماد بیاید.

 ادامه در پست بعدی ………….

http://www.vatanfa.com/?s=تاریخ-دولت-آسور