داستان هشت جنگ ‌صلیبی‌

داستان هشت جنگ ‌صلیبی‌

مجموعه ‌جنگهای ‌مسیحیان‌ غرب ‌اروپا با مسلمانان ‌بین ‌سده ‌پنجم ‌و هفتم‌/ یازدهم ‌و سیزدهم رخ داد.. این ‌جنگها به ‌دعوت‌ مقامات‌ کلیسای‌ کاتولیک ‌رومی ‌و همراهی‌ و حمایت ‌امپراتور روم‌ شرقی‌، با اعلام ‌هدف‌ آزادسازی ‌بیت‌المقدّس (اورشلیم‌) و زادگاه‌حضرت‌مسیح‌علیه‌السلام ‌و دیگر معالم‌ مسیحی ‌در فلسطین‌از دست ‌مسلمانان ‌و ایجاد دولتهای ‌صلیبی‌ در نقاط ‌مختلف ‌فلسطین ‌صورت ‌گرفت‌. جنگهای‌صلیبی‌مجموعاً هشت‌بار به ‌وقوع‌ پیوست‌. اروپاییان ‌دست‌ یافتن ‌به ‌ثروتهای‌ عظیم‌شرق ‌را مطمح‌ نظر داشتند و رسیدن ‌به ‌اهداف ‌اقتصادی ‌و اجتماعی ‌نتایجی ‌بسیار مهم‌ و تأثیرات ‌متقابل ‌زیادی ‌بر طرفین‌ جنگ‌ داشت‌.

وجه‌ تسمیه ‌و مفهوم‌.

تعبیر «جنگ ‌صلیبی‌» معادل ‌واژه ‌انگلیسی‌ Crusade است که خود از واژه اسپانیایی‌ Cruzada (دارای نشانِ صلیب‌) برگرفته شده است‌، زیرا شرکت‌ کنندگان ‌مسیحی‌ در این‌جنگ‌به‌دستور پاپ‌اوربانوس‌ دوم‌ منادی‌این‌جنگها، بر روی‌شانه‌راست‌لباس‌یا زره‌خود نشان‌صلیب‌ می‌دوختند.

مقدمات ‌نخستین‌ جنگ‌.

بسیاری‌ از مورخان ‌پاپ ‌گرگوریوس‌ هفتم‌ (دوره‌پاپی‌: ۴۶۵ـ ۴۷۸/ ۱۰۷۳ـ ۱۰۸۵) را منادی‌اصلی‌جنگهای‌صلیبی‌می‌دانند، از آنرو که‌برای‌نخستین‌بار از عبارت‌ «ارتش‌مسیح‌» استفاده ‌کرد و «جنگ‌ مقدّس‌» را مطرح‌ کرد. قول‌ دیگر آنست‌ که ‌در ۴۸۶/۱۰۹۳، راهبی ‌فرانسوی‌، به ‌نام ‌پیر منزوی‌ (پتر زاهد) به ‌همراه‌ سایر زائران ‌مسیحی‌ به ‌بیت‌المقدّس‌ رفت ‌و ظاهراً از سختگیریها و رفتار موهن‌ و تحقیرآمیز سلجوقیان‌ با زائران ‌مسیحی ‌بسیار خشمگین‌ شد.  پیر منزوی‌ادعا کرد که‌ حضرت‌ مسیح ‌را در خواب ‌دیده ‌و از سوی ‌او مأمور تبلیغ ‌برای ‌آزادی‌ قدس‌ و یاری ‌مسیحیان ‌کلیسای ‌مقدّسِ قیامت‌ شده‌است‌. پاپ ‌اوربانوس ‌دوم‌ از وی‌ به ‌گرمی‌ استقبال کرد و به ‌او وعده ‌آزاد سازی ‌بیت‌المقدّس ‌و قبر شریف‌ را داد. پیر، سپس‌ به ‌شهرهای ‌مختلف‌ ایتالیا رفت ‌و مردم ‌را به ‌شرکت‌ در جنگی ‌مقدّس ‌تشویق‌ کرد؛ عامه‌ مردم ‌و بسیاری‌ از امیران‌ و تیولداران ‌غرب ‌اروپا از این ‌دعوت‌ استقبال ‌کردند.

در ۲۷ نوامبر، پاپ‌ خطابه‌ مشهور خود را ایراد کرد که‌ در آن ‌ملتهای ‌مسیحی‌ سراسر اروپا را به ‌جنگ‌ برای ‌بازپس‌ گیری ‌قدس‌ و نجات‌مسیحیان‌ مشرق ‌زمین ‌از دست مسلمانان ‌فراخواند و تأکید کرد کسانی ‌که ‌در این ‌جنگها شرکت‌ کنند، گناهانشان ‌آمرزیده ‌می‌شود، از پرداخت جریمه خطاهای خود معاف‌ می‌شوند و املاک ‌و داراییهایشان ‌به ‌مسئولیت‌ کلیسا نگاهبانی ‌می‌شود. استقبال ‌مردم ‌از سخنان ‌پاپ‌ به‌ حدی‌ بود که ‌مایه ‌شگفتی ‌خود او هم ‌شد. آنگاه ‌مقرر شد تمام‌ کسانی ‌که ‌مایل ‌به ‌شرکت‌ در این ‌جنگ‌اند، تا پانزدهم‌اوت‌(عید عروج ‌مریم‌ ) آماده ‌و سپس‌ به ‌سوی ‌شرق‌ روانه ‌شوند و در قسطنطنیه ‌تجمع ‌کنند.

بسیاری‌ از مورخان ‌پاپ ‌گرگوریوس‌ هفتم‌ را منادی‌اصلی‌جنگهای‌صلیبی‌می‌دانند، از آنرو که‌برای‌نخستین‌بار از عبارت‌ «ارتش‌مسیح‌» استفاده ‌کرد و «جنگ‌ مقدّس‌» را مطرح‌ کرد

نخستین‌ جنگ‌ (۴۸۸ـ۴۹۰/ ۱۰۹۵ـ۱۰۹۷)

این ‌جنگ‌ در دو مرحله (جنگ‌ گروههای ‌عوام ‌و جنگ‌ امیران‌) به ‌شرح‌ ذیل ‌صورت‌ گرفت‌:

الف‌) جنگ ‌گروههای‌ عوام‌. پس‌ از سخنرانی ‌پاپ ‌و به ‌دستور وی‌، عده‌ای ‌از کشیشان ‌و راهبان ‌در غرب‌اروپا شروع‌به‌تبلیغ‌و تشویق‌مردم‌به‌شرکت‌در جنگ‌کردند. مشهورترین‌آنان‌پیر منزوی‌، روبر آربریسلی‌ و گوتیه‌ بی‌پول‌ بودند. بر اثر تبلیغات و مواعظ‌ این ‌کشیشان‌، مردم‌ عامی ‌از جمله ‌کشاورزان ‌و بردگان و حتی کسانی‌که ‌قبلاً کارشان ‌راهزنی ‌و جرم‌ بود به‌ دعوت‌ پاپ پیوستند، برخی‌نیز زنان‌و کودکان‌را همراه‌آوردند و پانزده‌هزار تن‌بدون‌کوچک‌ترین‌ابزار و تدارک‌جنگی‌و آگاهی‌از نظام‌سپاهیگری‌، از ربیع‌الاول‌تا شوال‌۴۸۹/ مارس‌تا اکتبر ۱۰۹۶ همراه‌پیر منزوی‌از غرب‌اروپا به‌سوی‌سرزمینهای‌مقدّس‌در شرق‌به‌راه‌افتادند و کسانی‌هم‌بین‌راه‌با آنها همراه‌شدند و سرانجام ‌به ‌ایالت ‌کولونی‌ / کلن ‌رسیدند، گوتیه ‌با چند هزار نفر فرانسوی‌، پس‌ از عید پاک‌، در مارس‌ ۱۰۹۶/۴۹۰، بدون ‌درنگ‌ در کولونی‌، از مجارستان ‌و بلغارستان ‌گذشتند و برای ‌تأمین ‌مایحتاج ‌خود به‌ تاراج‌ آبادیها دست ‌زدند و مرتکب ‌فجایعی ‌بسیار در طول‌ مسیرشان‌ شدند. این ‌کارها، البته ‌پیامدهای‌ منفی‌ نیز داشت ‌و به ‌درگیری‌ کشید و شمار زیادی ‌از افراد گوتیه ‌در بلگراد کشته ‌و عده‌ای ‌نیز در یک‌ کلیسا سوزانده‌ شدند. سرانجام‌، گوتیه‌ سفر را ادامه ‌داد و در جمادی ‌الاولی ‌یا رجب‌۴۸۹/ در مه ‌یا ژوئیه ۱۰۹۶، او و همراهانش‌به‌حومه‌قسطنطنیه‌رسیدند و در همانجا به‌توصیه‌آلکسیوس‌کومننوس‌، امپراتور بیزانس‌(روم‌شرقی‌)، اردو زدند و منتظر افراد و لشکر پیر منزوی ‌ماندند. سپاه ‌پیر منزوی‌ که ‌به ‌آن‌«ارتش‌خدا» می‌گفتند و در گزارشی‌مبالغه‌آمیز ۰۰۰ ، ۱۸۰ نفر بودند، از کولونی‌، حرکت‌کرد و از سرزمین‌مجارستان‌گذشت‌و در جمادی ‌الا´خره‌۴۸۹/ ژوئن‌۱۰۹۶ به‌شهر زمون‌ واقع‌در مرز مجارستان‌با روم‌شرقی‌رسید. این‌ شهر همانجا بود که ‌شماری‌ از افراد گوتیه ‌در آنجا کشته‌ شده ‌بودند، از این‌رو در پی ‌یک ‌مشاجره‌ کم‌ اهمیت‌، نبردی‌ خونین‌ درگرفت‌. چهار هزار نفر از مردم‌ این ‌شهر به ‌خونخواهی‌ کشته ‌شده‌های ‌گروه‌ گوتیه ‌به ‌قتل‌رسیدند، آنها شهر را نیز غارت‌کردند.

سپاهیان ‌پیر منزوی‌ سپس‌ به ‌سرزمین‌ روم‌شرقی ‌وارد شدند، بلگراد را غارت‌کردند و به ‌آتش‌ کشیدند و شهر نیش‌ در قلب ‌بالکان ‌را ویران‌کردند که‌همین‌امر باعث‌خشم‌فرماندار شهر شد و به‌سپاهیانش‌دستور داد آنها را سرکوب ‌و تارومار کنند سپاه ‌پیر منزوی‌ سرانجام‌ در ۸ شعبان‌/ اول ‌اوت ‌به ‌حومه‌ قسطنطنیه ‌رسید. امپراتور در ملاقات ‌با پیر دریافت ‌که ‌او و سپاهیانش‌ بسیار بی‌تجربه‌اند، از این ‌رو به ‌آنان ‌توصیه‌ کرد که‌تا رسیدن سپاه‌امیران ‌و تیولداران ‌اروپا صبر کنند ولی‌ این ‌توصیه ‌کارگر نیفتاد، چرا که ‌نفوذ پیر رو به‌ کاهش‌ بود. چون ‌افراد وی‌ به ‌غارت‌ و تجاوز و تعرض‌ به ‌مردم ‌پایتخت ‌و آبادیهای‌ مجاور دست‌زدند، امپراتور ناگزیر آنان ‌را از بوسفور عبور داد و به‌اردوگاه‌سیوتوت‌ (کیبوتوس‌)، نزدیک‌ شهر هلنوپولیس‌ در کرانه‌ جنوبی‌ خلیج‌ نیکومدیا (اِزمیت‌)، منتقل‌ کرد. گروه ‌گوتیه‌ (فرانسویها)، که ‌اینک ‌مردمی‌ از ژرمنها و ایتالیاییها نیز با آنها همراه ‌شده ‌بودند، همگی‌ به ‌سپاه ‌پیر منزوی‌ پیوستند. در ماه ‌رمضان‌/ نیمه ‌سپتامبر صلیبیان ‌فرانسوی‌ با پیش‌ رفتن ‌تا دروازه‌های‌ نیقیه‌(ازنیق‌)، پایتخت ‌قلیچ ‌ارسلان ‌سلجوقی‌، به‌غارت ‌روستاها و آبادیهای ‌اطراف ‌و کشتار ساکنان ‌آنها که ‌مسیحی ‌بودند دست‌ زدند. به ‌فاصله‌اندکی‌، ژرمنها و ایتالیاییها (بالغ‌بر شش‌هزار نفر) نیز به‌ فرماندهی‌ راینالد لومباردی‌ دژ مستحکم ‌زریگوردون‌/ زیریگوردوس‌ را که‌جزو قلمرو سلجوقیان‌بود، تصرف‌کردند و آن‌را قرارگاه‌خود ساختند. در پی ‌این ‌تجاوز آشکار، قلیچ ‌ارسلان‌ با سپاهی‌ مجهز، به‌مقابله ‌برخاست‌ و قلعه ‌را پس‌ از هشت‌روز محاصره‌، باز پس‌گرفت ‌و  ژرمنها را قلع ‌و قمع ‌کرد و راینالد و شمار زیادی ‌را به‌اسارت‌گرفت‌. پیر منزوی ‌به ‌قسطنطنیه‌ رفت‌ تا از امپراتور کمک‌گیرد اما هرگز بازنگشت‌. ترکان ‌سپس ‌تله‌هایی ‌در کنار رود و روستای‌ دراکون‌ برای ‌سپاهیان‌ گوتیه ‌و سایر لشکریان‌عوام‌قرار دادند و بیشتر آنان‌از جمله ‌گوتیه ‌در اول ‌ذیقعده ۴۸۹/ ۲۱ اکتبر ۱۰۹۶ کشته ‌شدند. بازماندگان ‌این‌ گروه‌ با کمک‌ کشتیهای‌ بیزانسی‌ به ‌قسطنطنیه ‌بازگشتند و در حومه‌ شهر اسکان ‌یافتند. بدین‌ترتیب‌، حمله‌عوام‌ با تلفات ‌انسانی ‌بسیار، به‌ شکست‌ انجامید.

قلیچ ‌ارسلان‌ با سپاهی‌ مجهز، به‌مقابله ‌برخاست‌ و قلعه ‌را پس‌ از هشت‌روز محاصره‌، باز پس‌گرفت ‌و  ژرمنها را قلع ‌و قمع ‌کرد و راینالد و شمار زیادی ‌را به‌اسارت‌گرفت‌

ب‌) جنگ‌ منظم ‌امیران ‌اروپا. تقریباً در همان‌ تاریخی ‌که‌ پاپ ‌اوربانوس‌ دوم ‌در مجمع‌ کلرمون ‌تعیین ‌کرده ‌بود (۱۵ اوت‌۱۰۹۶)، امیران ‌و تیولداران‌ غرب‌ اروپا در قالب ‌چهار و، به‌ روایتی ‌ضعیف‌، پنج ‌سپاه ‌مجهز، از مناطق‌ مختلف‌ اروپا به‌ سوی‌ مشرق‌ حرکت ‌کردند. مورخان‌ در مورد مجموع‌ سپاهیان‌صلیبی‌، متشکل‌ از مردم‌ عادی ‌و جنگجو، اختلاف‌نظر بسیار دارند و از ۰۰۰ ، ۳۰ تا ۰۰۰ ، ۳۰۰ ، ۱ را ذکر کرده‌اند.

پیش‌از اقدام‌به‌جنگ‌، توافقنامه‌ای‌میان‌سران‌صلیبی‌و امپراتور روم‌شرقی‌منعقد شد که‌طبق‌آن‌، صلیبیان ‌غرب‌ اروپا تعهد کردند تمام ‌سرزمینهای ‌امپراتوری ‌را که‌ پس ‌از نبرد ملازگرد به ‌تصرف ‌سلجوقیان ‌در آمده ‌بود، پس‌ از بازپس‌گیری‌ به ‌نماینده ‌وی ‌تحویل‌ دهند و در مقابل‌، از انواع ‌کمکهای ‌امپراتور بیزانسی ‌بهره‌مند شوند نخستین‌ هدف ‌صلیبیان‌، تصرف‌ نیقیه‌، پایتخت ‌سلجوقیان ‌روم ‌بود. آنان ‌در جمادی ‌الاولی ۴۹۰/ ۶ یا ۱۵ مه‌۱۰۹۷، نیقیه ‌را محاصره‌ کردند. سلطان‌ قلیچ ‌ارسلان ‌که ‌در آن ‌هنگام ‌شهر مَلَطیه ‌را به ‌محاصره‌ خود درآورده ‌و در حال‌ جنگ‌ و کشمکش‌ با امیر ترکمان‌، غازی‌بن ‌دانشمند بود، بی‌درنگ‌، با وی ‌مصالحه‌ کرد و راهی ‌پایتخت ‌شد. او در ۶ جمادی‌ الا´خره ۴۹۰/ ۲۱ مه‌۱۰۹۷ به‌ نیقیه ‌رسید و با وجود نبردی‌ سهمگین‌ که ‌تلفات ‌بسیاری ‌از دو طرف ‌داشت‌، نتوانست‌ محاصره‌ را بشکند و ناگزیر عقب‌ نشست‌. مدافعان ‌شهر که‌ از کمک ‌قلیچ ‌ارسلان ‌ناامید شدند، پیشنهاد امپراتور بیزانس‌مبنی‌بر تسلیم‌در مقابل‌حفظ‌جان‌مردم‌شهر را پذیرفتند و نیروهای‌ بیزانسی ‌در ۵ رجب‌۴۹۰/ ۱۹ ژوئن‌۱۰۹۷، از طریق ‌دریا و بدون ‌اطلاع ‌صلیبیان‌وارد شهر شدند و آنجا را پس‌از پنج‌هفته ‌محاصره‌ تصرف‌ کردند. سپاهیان ‌صلیبی‌ و بیزانسی‌، سپس‌ در دو دسته‌ به ‌سوی‌ شهر دُرولیه‌ (دورولایوم‌ ؛ امروزه ‌نزدیک‌ اسکی‌ شهر) حرکت‌ کردند. قلیچ ‌ارسلان ‌پس ‌از سقوط ‌نیقیه ‌با غازی‌بن‌ دانشمند هم‌پیمان ‌شد و با سپاهیان‌ متحد سلجوقی‌ و ترکمان ‌در نزدیکی‌ شهر دُرولیه ‌اردو زد. پس‌از نبردی‌سخت‌با دسته‌اول‌مهاجمان‌صلیبی‌که‌نزدیک‌بود به‌پیروزی‌برسد، با دسته‌دوم‌روبه‌رو شد که‌به‌شکست‌انجامید.

صلیبیان‌، سپس‌ به ‌صورت‌ لشکری‌ یکپارچه ‌به ‌سوی‌ جنوب ‌حرکت‌ کردند و در اوایل ‌ماه ‌رمضان ۴۹۰/ نیمه ‌اوت‌۱۰۹۷ به ‌شهر قونیه ‌که ‌قبلاً سلطان‌ قلیچ ‌ارسلان ‌آن ‌را تخلیه‌کرده‌بود، رسیدند و از کمک ‌ارمنیان‌ آنجا بهره‌بردند. سپس‌ سپاهیان‌ سلجوقی‌ را شکست‌ دادند و وارد شهر هِرَقلَه‌(اکنون‌اِرگلی‌) شدند. سپاه ‌اصلی ‌صلیبی ‌از هرقله‌، عازم‌شهر نجده‌و از آنجا وارد شهر قیصریه‌(که ‌ترکان ‌آن‌ را تخلیه‌کرده‌بودند) شد. آنان‌پس‌ از تصرف‌ قیصریه ‌و تحویل ‌آن‌ به ‌نماینده ‌امپراتور، مسیر بسیار دشوار و خسته‌کننده‌ مَرْعَش ‌را در پیش‌ گرفتند، که‌در راه‌رسیدن‌به‌آنجا شمار زیادی‌از بین‌رفتند. آنان ‌پس‌از استراحت‌ در مرعش‌، راهی ‌انطاکیه‌شدند. شهر مهم‌ انطاکیه ‌در ذیقعده‌۴۹۰/ ۱۸ یا ۲۰ اکتبر ۱۰۹۷ محاصره‌ شد، زیرا بدون‌ تصرف‌ آن‌ پیشروی‌ به‌ سوی‌ بیت‌المقدّس ‌ناممکن‌ بود. طولانی ‌شدن‌ محاصره‌ انطاکیه‌، کمبود غذا، سرمای‌ شدید و شیوع‌ بیماریهای‌ مختلف ‌موجب ‌نارضایتی‌عمومی‌صلیبیان‌شد. در نتیجه‌، بسیاری‌از آنان‌گریختند، اما سرانجام ‌انطاکیه ‌پس‌ از هفت‌، و به ‌روایتی ‌نه‌، ماه ‌مقاومت‌، در اول ‌رجب‌۴۹۱/ ۳ ژوئن ۱۰۹۸ (به ‌روایتی ‌در جمادی‌الاولی‌) بر اثر خیانت ‌نگهبان ‌یکی ‌از برجهای‌ شهر، بر روی ‌مهاجمان‌ صلیبی‌ گشوده‌ شد، مردم ‌آن‌ به ‌طرز فجیعی ‌به ‌قتل ‌رسیدند و امکان‌ پیشروی‌ به ‌سوی‌ شام ‌و بیت‌المقدّس‌ برای ‌صلیبیان ‌فراهم ‌آمد.

بعدازمدتی وقفه به دلیل شیوع بیماری صلیبیان مسیر خود را ادامه دادند. ‌پس ‌از معرّه‌النعمان‌، شهر کَفَرطاب ‌را گرفتند و از نهرالعاصی‌(اورونتس‌) گذشتند و پس‌ از به‌ چنگ‌آوردن‌غنائم‌بسیار از تاراج‌دامها و داراییهای‌روستاییان‌، با حاکم ‌شهر مصیاف‌ صلح‌ کردند. سپس‌، به‌ دژ مستحکم‌ حصن‌الاکراد *یورش‌ بردند و آنجا را در ربیع‌الاول ۴۹۲/ ژانویه ۱۰۹۹ تصرف‌ نمودند (ابن‌قلانسی‌، ص‌۱۳۶؛ رانسیمان‌، ج‌۱، ص‌ ۲۶۷ـ۲۶۹). آنان ‌پس‌ از چهار ماه ‌محاصره‌ ناکام ‌شهر مستحکم‌عَرَقه‌راهی‌شهرهای‌لبنان‌شدند. از نهرالکلب‌که‌مرز قلمرو فاطمیان‌محسوب‌می‌شد، گذشتند و به‌سرعت‌از شهرهای‌بیروت‌، صیدا، صور، عکا، حیفا، قیصریه‌، اَرسوف ‌و رَملَه ‌عبور کردند و در ۱۴ رجب ۴۹۲/ ۷ ژوئن ۱۰۹۹ کنار بیت‌المقدّس ‌اردو زدند. محاصره‌ بیت‌المقدّس‌ بیش‌ از چهل‌ روز به‌ درازا کشید و افتخارالدوله‌، حاکم‌ فاطمی ‌شهر، شجاعانه‌از آن ‌دفاع ‌کرد تا اینکه ‌حدود ده‌روز پس‌از محاصره‌، شش‌کشتی‌حامل‌خواروبار و تجهیزات ‌جنگی‌ به ‌مددشان ‌آمد و سرانجام‌ پس ‌از نزدیک‌ به ‌چهل‌ روز محاصره‌ و مقاومت‌، صلیبیان ‌دفاع‌ شهر را درهم‌ شکستند و آن ‌را تصرف ‌کردند و بیش ‌از صد هزار مسلمان ‌و یهودی ‌را به ‌طرزی‌ فجیع ‌کشتند و شهر و حتی ‌مسجدالاقصی‌ را غارت‌ کردند.

جنگ دوم:

سقوط‌ بیت‌المقدّس ‌به ‌دست ‌صلیبیان‌، تأثیر بسیار ناگواری‌ بر روحیه ‌مسلمانان ‌گذاشت. فاطمیان‌ خشمگین‌ از این ‌رویداد، پنج ‌بار به‌ بیت‌المقدّس‌ حمله ‌کردند که‌ نتیجه‌ای ‌نداشت‌. پس از سالها جنگ که عمدتا با پیروزی صلیبیان همراه بود در ۵۲۴/۱۱۳۰ عمادالدین‌ زنگی‌، امیر موصل‌، برای‌ استحکام‌ موقعیت ‌حلب‌، پس ‌از نبردی ‌دشوار، قلعه ‌اثارب ‌را گرفت‌ و ویران‌ کرد. از این‌ پس‌ تا ۵۲۸ / ۱۱۳۴ در نبردهایی ‌که‌ میان‌ مسلمانان ‌و صلیبیان ‌روی‌ داد، مسلمانان ‌پیروز بودند. در ۵۳۹/۱۱۴۴، عمادالدین‌ زنگی‌ در غیاب‌ ژوسلن‌ دوم‌، امیر رها که ‌در تل‌باشر بود، به ‌این ‌شهر حمله‌ کرد و پس‌ از ۲۸ روز محاصره‌، این ‌شهر را که ‌نخستین ‌امارت ‌صلیبی‌ در آن‌ برپا شده‌ بود تصرف‌ کرد، او مانع ‌تخریب ‌شهر شد و دستور داد اسیران‌ را آزاد کنند و غنایم ‌را پس ‌دهند. شکستهای ‌پی ‌در پی ‌صلیبیان ‌و به‌ ویژه‌ سقوط‌ رها، خشم‌ مسیحیان‌ اروپا را برانگیخت‌ و یکی‌ از عوامل‌ مهم ‌دومین ‌حمله‌ صلیبی ‌شد. در ۵۴۰/ ۱۱۴۵ هوگ‌، اسقف ‌جبله‌، به ‌نمایندگی ‌از سران‌ صلیبی ‌شرق‌، به ‌قصد دریافت ‌کمک‌ به ‌حضور پاپ ‌ائوگنیوس‌ سوم‌ در ویتربو رسید. پاپ ‌نیز از فرمانروایان ‌اروپا و مردم ‌خواست‌ به ‌یاری ‌مسیحیان ‌شرق‌ بروند. لوئی ‌هفتم‌ ، پادشاه ‌فرانسه‌، در رجب‌۵۴۰/ دسامبر ۱۱۴۵ دعوت‌ پاپ ‌را پذیرفت.کونراد امپراتور آلمان نیز در ذیحجه‌۵۴۱/ مه‌۱۱۴۶، با سپاهی ‌انبوه‌، به ‌سوی ‌شرق ‌حرکت ‌کرد و حدود پنج‌ ماه ‌بعد به ‌نیقیه ‌رسید. سپاه ‌فرانسویان‌، به ‌فرماندهی ‌لوئی ‌هفتم‌، نیز در همین‌ زمان‌ وارد قسطنطنیه شد.

در ۵۴۲/ ۱۱۴۷، سپاه ‌کونراد به ‌سوی‌ متصرفات‌ مسلمانان ‌به ‌راه ‌افتاد، اما ده ‌روز بعد، در کنار دُرولیه‌، با حمله ‌لشکریان ‌سلجوقی ‌رو به ‌رو شد و در نبردی‌ هولناک ‌بیشتر سربازان ‌آلمانی ‌کشته‌ شدند و کونراد با تعداد اندکی‌ به ‌نیقیه ‌گریخت‌.

در ۵۴۳/۱۱۴۸، پادشاهان‌ فرانسه‌ و آلمان‌ و بیت‌المقدّس‌ و نیز برخی‌از سران‌صلیبی‌شرق‌، در عکا گرد آمدند و تصمیم ‌گرفتند به ‌دمشق‌ حمله‌ کنند. سپاه‌ متحد صلیبی‌، یک ‌ماه‌ بعد دمشق‌ را محاصره‌ کرد. معین‌الدین ‌اُنَر، از سران ‌مملوک‌، پس‌ از چند درگیری‌ با صلیبیان‌، از امیران‌ اطراف‌ دمشق‌ و نورالدین‌ زنگی‌ یاری ‌خواست‌. با رسیدن‌ نیروهای‌ کمکی‌ زنگیان‌ و بروز اختلاف ‌میان ‌سران‌ سپاه ‌صلیبی‌، صلیبیان ‌عقب‌نشینی‌ کردند و به‌ این ‌ترتیب ‌دومین ‌حمله‌ ایشان‌ ناکام‌ ماند. ‌در ۱۰ محرّم ۵۶۷ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، به قدرت رسید.

صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌پس‌ از سرکوب ‌مخالفانش‌ در مصر و مرگ‌ نورالدین ‌زنگی ‌در ۵۶۹ و شکست‌ ویلیام‌ دوم‌ در نبرد اسکندریه‌، قدرت‌ و نفوذ بیشتری‌ یافت. او، به ‌درخواست ‌امرای‌ دمشق‌، در ربیع‌الاول‌۵۷۰/ سپتامبر ۱۱۷۴ به ‌دمشق ‌رفت‌ و از این‌ پس‌ تا ۵۷۴/ ۱۱۷۸ نبردهایی‌ بین‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی و صلیبیان ‌روی ‌داد که‌ بیشتر به ‌پیروزی ‌صلاح‌الدین‌ انجامید (در نبرد تلّ جزر صلاح‌الدین ‌شکست‌ خورد). سرانجام‌، بودوئن ‌چهارم (فرزند و جانشین ‌آمالریک‌) و رمون ‌سوم‌، هریک‌ به‌ صلاح‌الدین‌ پیشنهاد صلح‌ دادند. به ‌موجب ‌پیمانی‌که‌در ۵۷۵/ ۱۱۸۰ میان‌نمایندگان‌صلاح‌الدین‌و بودوئن‌و سپس‌رمون‌منعقد شد، مدت‌ دو سال‌ صلح‌ برقرار شد با حمله ‌نافرجام‌ رنو دوشاتیون‌ حاکم‌ منطقه‌ ماوراء اردن ‌به ‌کاروان ‌حاجیانِ خانه ‌خدا و قصد او برای‌ حمله ‌به‌ مدینه ‌و تن ‌ندادن ‌حکومت ‌اورشلیم ‌به ‌پرداخت‌ غرامت‌، این‌ پیمان‌عملاً لغو شد در ۲۴ ربیع‌الا´خر ۵۸۳/ ۳ ژوئیه‌۱۱۸۷، جنگ‌ مشهور حطین‌ درگرفت‌ و به ‌پیروزی‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌انجامید. پس‌از نبرد حطین‌، صلاح‌الدین بسیاری ‌ازشهرها را از صلیبیان ‌بازپس‌گرفت‌ و در رجب‌همان‌سال‌به‌سوی‌بیت‌المقدّس‌رفت‌و آنجا را محاصره‌کرد. آنها پس‌از دوازده‌روز، با گرفتن‌ امان‌ نامه ‌تسلیم ‌شدند.

جنگ‌ سوم‌.

هم‌زمان‌ با نزدیک ‌شدن‌ سپاه ‌آلمان ‌به ‌شام‌، در رجب ۵۸۵/ اوت‌۱۱۸۹، صلیبیان ‌از صور به ‌سوی‌ عکا حرکت‌کردند. صلاح‌الدین ‌بر آن‌بود در بین‌راه‌با آنان‌بجنگد ولی‌با مخالفت‌برخی‌از فرماندهانش‌، ناگزیر تا عکا آنان‌را تعقیب‌کرد و یک‌روز پس‌از ورود ایشان‌به‌عکا رسید و شهر را محاصره‌کرد و پس‌ از یک‌ ماه ‌نبردهای ‌پراکنده‌، جنگ ‌سختی ‌میان ‌صلیبیان ‌و مسلمانان ‌درگرفت ‌که ‌در آن‌ سپاه ‌صلاح‌الدین ‌پیروز شد و بسیاری‌از صلیبیان‌ کشته ‌شدند.

در ۸ شوال‌۵۸۷/ ۲۹ اکتبر ۱۱۹۱، ریچارد به‌ قصد فتح ‌قدس‌از یافا حرکت‌کرد و پس‌از نبرد با پیشقراولان‌ سپاه‌ صلاح‌الدین ‌در پازور، راهی ‌رمله ‌شد و در آنجا اردو زد  اما وقتی ‌دریافت ‌که ‌صلاح‌الدین ‌استحکامات ‌قدس‌ را تقویت ‌کرده‌ و نیروهای ‌کمکی‌ نیز به‌ قدس‌ آمده‌ است ‌مطمئن‌شد که‌نمی‌تواند این ‌شهر را، مادامی‌ که‌ صلاح‌الدین ‌زنده ‌است‌، فتح‌ کند و به ‌یافا بازگشت‌ . در ۲۱ شعبان ۵۸۸/ اول ‌سپتامبر ۱۱۹۲ میان‌ صلیبیان ‌و مسلمانان ‌قرارداد صلحی‌ برای‌ سه‌ سال ‌و سه ‌ماه ‌منعقد گردید و بدین‌ ترتیب ‌سومین ‌جنگ ‌صلیبی ‌به ‌پایان ‌رسید.

جنگ‌ چهارم‌

پاپ ‌اینوکنتیوس‌ سوم‌ به ‌قصد پس‌گرفتن‌ قدس‌ و تقویت ‌سلطه ‌و نفوذ خود، تصمیم ‌گرفت‌ چهارمین‌ حمله ‌صلیبی ‌را به‌ راه‌ اندازد. حمله‌ اصلی‌ به ‌قسطنطنیه‌، در ۳ شعبان‌۶۰۰/ ۶ آوریل‌۱۲۰۴ صورت‌ گرفت‌. صلیبیان‌، پس ‌از نبردی‌ سخت ‌شهر را تصرف‌ کردند و در ۱۶ مه‌/ ۱۴ ماه ‌رمضان‌ بودوئن‌، کنتِ فلاندر، را به‌ عنوان‌ نخستین‌ امپراتور امپراتوری ‌لاتینی ‌قسطنطنیه ‌برگزیدند.

جنگ ‌پنجم‌.

پاپ ‌اینوکنتیوس ‌سوم‌ در ۶۱۰/۱۲۱۳، به‌ قصد جبران‌ حمله ‌پیشین‌، خواستار نبردی ‌دیگر شد و اقدامات ‌وسیعی‌ برای‌ تدارک‌ این ‌حمله‌ در ممالک‌ اروپایی ‌انجام گرفت. با درگذشت‌ پاپ ‌در مه ۱۲۱۶/ ربیع‌الاول ۶۱۳، جانشین ‌وی‌، هونوریوس‌ سوم‌ ، آغاز حمله ‌جدید را به‌ ژان‌ دو برین‌(پادشاه‌ صلیبیان‌ در عکا) اطلاع‌ داد. آندره ‌دوم‌، شاه‌مجارستان‌و بسیاری‌از امرا و تیولداران‌اروپا برای‌شرکت‌در این‌حمله‌اعلام‌آمادگی‌کردند و سپاه‌پانزده‌هزار نفره‌صلیبی‌، با فرماندهی‌آندره‌دوم‌و لئوپولد ششم‌ (دوک‌اتریش‌)، در پاییز ۱۲۱۷/ ۶۱۴ به‌عکا رسید و در آنجا پادشاه‌قبرس‌، به‌آنها پیوست‌.

پس از زد و خوردهای چندی میان دو سپاه، پادشاه ‌عکا، به‌ فکر افتاد از نیروهای‌ صلیبی‌، که‌ پی‌ در پی ‌به ‌دستور پاپ‌ راهی ‌شام‌ می‌شدند، برای‌ حمله ‌به ‌مصر مدد جوید. او همانند ریچارد کلید فتح ‌قدس‌ و تمام ‌سرزمین‌ شام ‌را تسلط‌ بر مصر می‌دانست‌؛ ازاین‌رو، پس ‌از کسب‌ موافقت‌ فرماندهان ‌دو سازمان‌ دینی‌ـ نظامی‌ شهسواران‌ مهمان‌نواز (در منابع‌ اسلامی‌: اِسبِتاریه‌*) و شهسواران‌ پرستشگاه‌ (در منابع‌ اسلامی‌: داویه‌*) و تهیه ‌تدارکات ‌لازم ‌در ۸ صفر ۶۱۵/ ۷ مه ۱۲۱۸ راهی ‌شهر دمیاط‌ در مصر شد. امیران‌سرزمینهای‌اسلامی‌، از جمله‌ملک‌معظم‌و ملک‌اشرف‌(دو برادر ملک‌کامل‌)، که‌خطر سقوط‌قاهره‌را کاملاً درک‌می‌کردند، در رأس ‌سپاهیانشان ‌با شتاب‌ راهی‌ مصر شدند. مصریان‌ پس‌ از تخریب ‌سدهایی ‌که ‌بر روی ‌رود نیل ‌ساخته‌ بودند و قرار دادن ‌صلیبیان ‌در راهی‌ باریک‌، آنها را محاصره‌کردند. تا اینکه ‌صلیبیان ‌تقاضای ‌صلح‌کردند. ژان ‌دو برین ‌به ‌اردوگاه‌ سپاه ‌ایوبیان‌ آمد و در ۷ یا ۸ رجب ۶۱۸ قرارداد صلح‌ امضا و، بر اساس‌ آن‌، مقرر شد در مقابل‌ تعرض‌ نکردن‌ مسلمانان ‌به ‌جان ‌صلیبیان‌، آنها دمیاط‌ را به ‌مسلمانان ‌پس‌ دهند و از مصر خارج‌ شوند و برای‌ هشت ‌سال ‌صلح ‌برقرار شود. صلیبیان ‌در ۱۹ رجب ۶۱۸ شهر دمیاط ‌را به ‌ایوبیان ‌واگذار کردند و از طریق‌ دریا به ‌عکا بازگشتند.

جنگ ‌ششم‌.

پس‌ از اخراج ‌صلیبیان ‌از مصر، از اواخر ۶۲۰/ اواخر ۱۲۲۳ به ‌تدریج ‌میان ‌فرزندان ‌ملک‌ عادل‌ اختلافات ‌شدیدی‌ رخ‌ نمود؛ ملک ‌کامل ‌از فردریک‌ یاری ‌خواست‌.

فردریک ‌پس‌ از ورود به‌ عکا، با اعزام‌ پیکی‌ نزد ملک ‌کامل ‌به ‌او یادآوری‌ کرد که ‌در پاسخ‌ به‌ درخواست ‌استمداد او آمده ‌و اینک ‌او باید به ‌وعده‌هایش‌ مبنی ‌بر تسلیم‌ بیت‌المقدّس‌عمل‌ کند. پس ‌از مذاکرات ‌طولانی‌ بالاخره ‌در ۲۱ ربیع‌الاول ۶۲۶/ ۱۸ فوریه ۱۲۲۹ قرارداد صلحی‌ به ‌مدت‌ ده ‌سال ‌و پنج ‌ماه ‌میان‌ فردریک‌ دوم‌ و ملک ‌کامل‌ منعقد گردید و به ‌موجب ‌آن ‌شهر قدس‌ و بیت‌لحم‌، به‌ شرط‌ آنکه ‌معالم ‌عیسوی‌ آن ‌نوسازی ‌نشود، به ‌صلیبیان ‌واگذار گردید. این ‌معاهده ‌خشم‌ مسلمانان ‌را برانگیخت‌. گفته‌اند که‌ ملک‌ ناصر داود، حاکم‌ دمشق‌، از شیخ‌ شمس‌الدین‌ سبط‌ ابن‌ جوزی‌ خواست ‌تا در جامع ‌دمشق‌، با برانگیختن ‌احساسات‌ مردم‌، به ‌تقبیح‌ این ‌معاهده ‌بپردازد. دیگر گروه‌ ناراضیان‌، صلیبیان ‌بودند که ‌دستاورد بزرگی ‌را که ‌فردریک ‌بدون ‌جنگ ‌به ‌دست ‌آورده ‌بود، به‌ درستی‌ درنیافتند و حتی ‌پاپ ‌علیه ‌املاک‌ فردریک‌ در ایتالیا اقداماتی ‌کرد که ‌وی ‌را ناگزیر نمود در ۶۲۶/ ۱۲۲۹ به ‌اروپا بازگردد. در ۶۳۷/ ۱۲۳۹ صلیبیان‌ یکی‌ از شروط‌ صلحنامه ‌سال ۶۲۶ میان ‌فردریک ‌دوم ‌و ملک‌ کامل‌، مبنی ‌بر نوسازی‌ نکردن‌ قدس‌، را نقض‌ کردند؛ ازاین‌رو، ملک‌ ناصر داود به‌ همراه ‌برادرش‌، ملک ‌صالح ‌ایوب‌، و سپاهیانشان‌راهی‌قدس‌شدند و پس‌از ۱۷ یا ۲۱ روز محاصره‌، آنجا را فتح‌کردند ششمین‌ جنگ‌صلیبی‌ نیز با ناکامی‌ صلیبیان ‌به ‌پایان‌ رسید

جنگ ‌هفتم‌.

لوئی‌ نهم (معروف ‌به‌سن‌لوئی‌، پادشاه ‌فرانسه‌) نذر کرد چنانچه ‌از بیماری ‌سختش‌ شفا یابد، اقدام‌ به‌ حمله‌صلیبی‌ جدیدی‌ نماید و چون‌ شفا یافت‌ شروع ‌به ‌تهیه ‌مقدمات‌ آن‌ حمله ‌کرد که ‌در تاریخ ‌به‌ عنوان ‌هفتمین ‌جنگ‌صلیبی ‌معروف‌ گردید صلیبیان به فرماندهی لویی ‌در نبردی‌ که ‌در ۲۱ صفر ۶۴۷/ ژوئن‌۱۲۴۹ اتفاق‌ افتاد، بر سپاه مسلمانان در ‌دمیاط‌ چیره‌ شدند و دو تن ‌از سرداران‌ آن‌ را کشتند و ‌صلیبیان ‌بدون ‌کوچک‌ترین‌ مانعی ‌پیشروی ‌کردند و در ۲۴ شعبان‌۶۴۷/ ۲ دسامبر ۱۲۴۹ به‌ روستای‌ فارسکور رسیدند. وقتی ‌امیر فخر الدین‌، فرمانده ‌سپاه‌ایوبیان‌در منصوره‌، از حرکت‌صلیبیان‌آگاه‌شد، از مردم‌قاهره‌کمک‌خواست‌و مردم‌را به‌دفاع‌دعوت‌کرد گروهی‌ از صلیبیان ‌از نقطه‌ کم‌عمقی‌ از دریاچه‌ اشموم‌ گذشتند و در ذیقعده‌۶۴۷/ فوریه‌۱۲۵۰ در حمله‌ای ‌غافلگیرانه‌ به‌ اردوگاه‌ ایوبیان‌، جمعی‌ از جمله ‌امیرفخرالدین‌را به ‌قتل ‌رساندند. بقیه ‌افراد اردوگاه‌ نیز متواری‌ شدند  قطع‌ کمکهای غذایی‌، شیوع‌ بیماریها، گرانی‌، خستگی‌ مفرط‌ صلیبیان ‌و حملات‌ پراکنده‌ مسلمانان ‌به ‌آنان ‌باعث‌شد تا لوئی‌ نهم‌ ‌ناگزیر به‌ دمیاط ‌بازگشت‌ در  اوایل‌محرّم‌۶۴۸ در حوالی‌دمیاط‌ سپاه ایوبی و صلیبی به‌هم‌رسیدند و نبرد خونینی‌روی‌داد که‌منجر به ‌کشته ‌و اسیر شدن‌ هزاران‌ صلیبی ‌گردید و لویی اسیر شد. چند روز پس ‌از اسارت‌ لوئی ‌نهم‌، مذاکرات‌ صلح ‌با وی‌ انجام‌ گرفت ‌و در پایان ‌مقرر شد صلحی‌ برای‌ ده ‌سال‌ منعقد گردد که‌ بر اساس‌ آن‌، در مقابل ‌آزادی ‌پادشاه ‌فرانسه و همراهانش‌، شهر دمیاط‌ به‌ مسلمانان ‌تحویل‌ داده‌شود، تمام ‌اسیران ‌مسلمان ‌آزاد شوند و پانصد هزار دینار فدیه ‌لوئی‌نه م‌پرداخت‌گردد بدین‌ترتیب‌، حمله‌ هفتم ‌صلیبی ‌نیز با شکست‌ کامل ‌صلیبیان ‌پایان یافت

جنگ‌ هشتم‌.

لوئی‌نهم ‌که ‌همچنان‌ پس‌ از گذشت‌ چهارده‌سال ‌از بازگشتش‌ به ‌فرانسه ‌به ‌دلیل ‌شکست ‌و اسارت‌ خفت ‌بارش‌ در مصر، به ‌فکر انتقام ‌از مسلمانان ‌و به‌ ویژه‌ مصریان‌بود، بر آن‌شد تا یک ‌حمله‌ جدید صلیبی ‌به ‌مشرق‌ زمین‌ تدارک‌ ببیند

در ابتدا قرار بود لشکریان ‌مستقیماً راهی‌ سرزمین‌ قدس‌ در شام‌ شوند ولی‌ به‌ دلایلی ‌مسیر حمله‌ تغییر کرد و سپاه ‌صلیبی ‌راهی ‌تونس‌(افریقیه ‌قدیم‌) گردید. صلیبیان ‌پس‌ از نه ‌روز اقامت ‌در سواحل‌ تونس‌، شهر قدیم ‌قرطاجنه‌*(کارتاژ) را تصرف‌ کردند و مسلمانان ‌آن ‌ناحیه ‌را به ‌قتل ‌رساندند. اما فرسودگی‌صلیبیان‌در اثر حملات مسلمانان و انتشار بیماری‌میان‌آنان‌ــ که ‌بعدها بسیاری‌ از آنان ‌از جمله‌لوئی‌ نهم‌ و یکی‌ از پسرانش‌ را به ‌کام‌ مرگ‌ فرستاد ــ حمله‌ به‌ تونس‌ با ناکامی‌ مواجه‌ شد و نهایتا صلیبیان ‌در تونس ‌تن ‌به ‌صلح‌ دادند.

این‌ صلحنامه‌، که‌ مدت‌ آن‌ را پانزده ‌یا هفده‌سال‌ ذکر کرده‌اند، در فاصله‌ زمانی‌۱۴محرّم ‌تا جمادی‌الاولی‌۶۶۹/ ۵ سپتامبر تا دسامبر ۱۲۷۰ به‌ امضا رسید و مفاد آن‌، در عمل ‌به ‌سود صلیبیان ‌تمام ‌شد پس‌ از انعقاد قرارداد صلح‌، بلافاصله ‌به ‌دستور المستنصر شهر قرطاجنه ‌و قلعه‌اش‌ را با خاک ‌یکسان‌ کردند و صلیبیان ‌به ‌سرپرستی ‌شارل ‌و همراهی ‌ادوارد، تونس‌ را به ‌سوی‌ سیسیل ‌ترک‌ گفتند، اما در مسیر بازگشت‌ دچار طوفان ‌شدند و بسیاری ‌از آنان ‌به ‌هلاکت ‌رسیدند بدین ‌ترتیب ‌هشتمین ‌و آخرین‌ حمله‌ صلیبی‌ به ‌سرزمینهای‌اسلامی‌ نیز به‌ پایان ‌رسید.

منبع: دانشنامه جهان اسلام

http://www.vatanfa.com/?s=داستان-هشت-جنگ-‌صلیبی‌