دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

وصیت نامه کوروش بزرگ

آخرین اندرز کورش به هنگام درگذشت :  فرزندان من. دوستان من. اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام. من آن‌را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید. کام من این است که این احساس در اعمال و رفتار شما مشهود باشد. زیرا من هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت یار بوده‌ام همیشه نیروی من افزون گشته است. آنچنانکه هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوان تر شده ام.

من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار دیده‌ام.
زادگاه من قطعه کوچکی از آسیا بود. من آن‌را اکنون با افتخار و بلندپایه باز میگذارم. در این هنگام که به دنیای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از اینرو میل دارم که آیندگان نیز مرا مردی خوشبخت بدانند.

ادامه مطلب وصیت نامه کوروش بزرگ

پارسیان‌ و آداب‌ و رسوم‌ آنان

دیگر آداب‌ و رسوم‌ پارسیان پس‌ از این‌ هرودوت‌ در زمینه‌ی‌ رسوم‌ و آداب‌ و قوانین‌ پارسیها شرحی‌ نقل‌ کرده‌ است‌. به‌ موجب‌ نوشته‌های‌ وی‌ پارسها نیز چون‌ امروز که‌ برپاکردن‌ جشن‌ تولّد معمول‌ و مرسوم‌ است‌، در انجام‌ آن‌ اهتمامی‌ داشته‌ و هر سال‌ روز تولّد خود را جشن‌ می‌گرفته‌اند در این‌ جشنها که‌ اشراف‌ و طبقه‌ی‌ کارگر و کشاورز جملگی‌ به‌ حفظ‌ آن‌ می‌کوشیدند، فقرا و اغنیا هر کدام‌ مطابق‌ با فراخور حالشان‌ به‌ مدعوین‌ خوراک‌ و غذاهایی‌ می‌داده‌اند. آنچه‌ که‌ موردنظر می‌تواند بود، رواج‌ ذبح‌ شتر، خر، اسب‌ و گاو است‌ و مصرف‌ گوشت‌ آنها – در مراسم‌ قربانی‌ و مراسم‌ معمولی‌، خوراک‌ گوشت‌ این‌ حیوانات‌ به‌ مصرف‌ می‌رسیده‌ است‌ و در جشنها پس‌ از ذبح‌، حیوان‌ را یکپارچه‌ کباب‌ می‌کرده‌اند. پیش‌ خوراک‌ یا صرف‌ خوراکهایی‌ اشتهاانگیز در ضمن‌ غذای‌ اصلی‌ و پس‌ از آن‌ نیز مرسوم‌ بوده‌ است‌. به‌ شراب‌ علاقه‌ی‌ زیادی‌ داشتند و از رسومی‌ که‌ رعایت‌اش‌ بسیار شایسته‌ بود، اینکه‌ حق‌ نداشتند در منظر عام‌ و یا نزد کسی‌ آروغ‌ یا باد گلو کنند و هنگامی‌ که‌ بخواهند درباره‌ی‌ مسئله‌ی‌ مهمّی‌ تصمیم‌ بگیرند، در حالی‌ مستی‌ در انجمنی‌ مسئله‌ را طرح‌ و درباره‌ی‌ آن‌ تصمیمی‌ اتّخاذ می‌کنند، آن‌ گاه‌ فردای‌ آن‌ روز در حال‌ هشیاری‌ دگرباره‌ همان‌ مسئله‌ را مطرح‌ و درباره‌اش‌ رأی‌ می‌گیرند. هرگاه‌ رأی‌شان‌ در حال‌ مستی‌ و هشیاری‌ مطابقت‌ داشت‌، بدان‌ عمل‌ می‌کنند، ورنه‌ از آن‌ منصرف‌ می‌شوند. همچنین‌ است‌ مصداق‌ این‌ نحوه‌ عمل‌ در مورد حالت‌ عکس‌ آن‌؛ یعنی‌ گاه‌ نیز نخست‌ در حال‌ هوشیاری‌ در مورد مسئله‌ای‌ تصمیم‌ می‌گیرند، و هرگاه‌ در حال‌ مستی‌ نیز به‌ همان‌ نتیجه‌ رسیدند که‌ به‌ مورد عمل‌ می‌گذارندش‌ و در غیر این‌ صورت‌ مسکوت‌ می‌ماند.

ادامه مطلب پارسیان‌ و آداب‌ و رسوم‌ آنان

دلایل تجدید حیات‌ مهرپرستی‌ در دوره هخامنشیان‌

۱- درباره‌ی‌ آیین‌ هخامنشیان‌ و دیانت‌ در عصر هخامنشی‌، چه‌ در آغاز و چه‌ در مرحله‌ی‌ میانگین‌ آن‌، دگرباره‌ تأکید می‌شود که‌ موردی‌ است‌ بسیار دشوار و مستلزم‌ مطالعاتی‌ بسیار. در آغاز پرستش‌ و احترام‌ شدید اورمزد، البته‌ نه‌ به‌ عنوان‌ خدایی‌ یکتا، بلکه‌ سرور مطلق‌ خدایان‌ رواج‌ داشت‌ و پس‌ از آن‌ کم‌ کم‌ خدایان‌ آریایی‌ که‌ زرتشت‌ آنها را و مراسم‌ پرستششان‌ را منع‌ کرده‌ بود، شروع‌ به‌ تظاهر بیشتری‌ کردند. هخامنشیان‌ در آغاز بی‌شک‌ به‌ اصول‌ زرتشی‌ پایبندی‌ بیشتری‌ داشتند، امّا هر چه‌ زمان‌ می‌گذشت‌ و ملل‌ و اقوام‌ بیشتری‌ تحت‌ لوای‌ پرچم‌ شاهنشاهی‌ در می‌آمدند، ترکیب‌ و اختلاط‌ عقاید بیشتر می‌شد و در این‌ میان‌ نقش‌ طبقه‌ی‌ مغان‌ در دیگرگونی‌ دین‌ زتشت‌ از عناصر دیگر بیشتر بود.

ادامه مطلب دلایل تجدید حیات‌ مهرپرستی‌ در دوره هخامنشیان‌

مغها که‌ بودند؟

نخستین‌ مبارزه‌ مذهبی‌ در تاریخ‌ ایران‌ باستان‌ در سالهای‌ ۵۲۲-۵۲۱ قبل‌ از میلاد اتفاق‌ افتاد. داریوش‌ در بین‌ اقدامات‌ منفی‌ « بردیا » (گائوماتا – گئوماتا) تجدید بنای‌ معابد را جزو اقدامات‌ مثبت‌ خود قلمداد می‌نماید. از اینجا معلوم‌ می‌شود که‌ در زمان‌ سلطنت‌ «بردیا» یک‌ مبارزه‌ی‌ شدید مذهبی‌ جریان‌ داشته‌ است‌. ضمناً برای‌ اینکه‌ از موضوع‌ این‌ مبارزه‌ اطلاع‌ حاصل‌ کنیم‌ باید کیفیت‌ و خصوصیت‌ مذاهب‌ مختلفه‌ی‌ ایران‌ باستان‌ را مورد مطالعه‌ی‌ خویش‌ قرار دهیم‌. به‌ نظر ما در ایران‌ زمان‌ هخامنشیان‌ سه‌ مذهب‌ وجود داشته‌ است‌: مذهب‌ توده‌ی‌ مردم‌ ایران‌، مذهب‌ پادشاهان‌ هخامنشی‌ و مذهب‌ مغها. این‌ سه‌ مذهب‌ با یکدیگر تطابق‌ نداشت‌، ولی‌ اختلاف‌ و جدایی‌ بین‌ آنها متدرجاً از بین‌ رفت‌ و گاهی‌ هم‌ این‌ اختلاف‌، نظر به‌ سیاست‌ مذهبی‌ هخامنشیان‌ به‌ نحو سریع‌ منتفی‌ می‌گردید.

ادامه مطلب مغها که‌ بودند؟

وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی

هجوم اسکندر به ایران همواره در هاله‌ای از ابهام و افسانه مورد نقد و نظر پژوهش گران بسیاری قرارگرفته‌است. «پی‌یر‌بریان» در کتاب «وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی» بر آن است که این تحول را از منظرهای گوناگون با نگاه به زیرساخت‌های جامعه هخامنشی مورد بررسی قراردهد. او کوشیده‌است در ابتدا نهادهای پارسی را با نگاهی مقایسه‌گرایانه در تاریخ‌نگاری یونانی به دقت مورد‌مطالعه و سپس ارزیابی کند.

ادامه مطلب وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی

عطایاى سلطنتى هخامنشیان

یونانیان خوب مى دانستند که با خدمتگزارى به شاه بزرگ امکان دریافت عطایا و هدایا را خواهند یافت ( ر. ک. هرودوت، کتاب ۷، بند۱۳۴ – ۱۳۷ ؛ کتاب ۸، بند ۵ ؛ کتاب ۹، بند ۱۸ و غیره ). گزنوفون که پیوسته به این ویژگى در ایدئولوژى و راه و رسم سلطنت هخامنشیان اشاره مى کند، در اقتصاد آن را چنین توضیح مى دهد: اگر فرماندهان پادگانها و گردانها کار خود را خوب انجام دهند « شاه مقام و منصب ( tai timais auxei ) آنان را ارتقا مى بخشد و آنان را در عطایاى بزرگ غوطه ور مى سازد » ؛ در عوض « دیگران را به سختى کیفر مى دهد، برکنار مى کند و براى انجام وظایفشان دیگران را منصوب مى کند » ( کتاب ۴، فصل ۷ ) . همچنین است در مورد مأمورانى که مسئول بالا بردن بازدهى اراضى زیر کشت بودند ( کتاب ۴، فصل ۸ ) . بر اساس همین پیش فرضهاست که گزنوفون سیماى آرمانى شده کوروش صغیر را ترسیم کرده است:

ادامه مطلب عطایاى سلطنتى هخامنشیان

مصر و داریوش

خشثرپاون و خشثروپان نشین ها . درباره سیاست داریوش در مصر اسناد فراوان و متنوعى در اختیار داریم. متون (مصرى، آرامى، یونانى) و اسناد باستان شناختى (پیکره داریوش، نقشها و پیکره ها، استلها، درونخانه هاى پرستشگاهها) به طور گویایى گواه فعالیت چند شکلى داریوش در سواحل نیل و بیابانهاى شرقى و غربى است: احداث پرستشگاهها، جمع آورى «قوانین مصرى» گشایش ترعه اى بین نیل و دریاى سرخ و غیره. تردیدهاى برجا مانده درباره شرایط قیام مصر هر چه باشد، چنین مى نمایدکه داریوش آریاندس را در نقش خشثرپاونى خود حداقل تا سال ۵۱۰ استوارکرده است، در این سال وى معزول و در شرایطى که روایت هرودوت آن را کاملا روشن نمى کند به مرگ محکوم شد (کتاب ۴، بند۱۶۶ ). متون دموتى نشان مى دهندکه در سال۴۹۲ فردی به نام فرنداتس به این سمت منصوب شد . اما در سال۴۸۴ خشیارشا برادر خود هخامنش را به مقام خشثرپاون مصر برگما رد (هرودوت، کتاب ۷ بند ۷).

ادامه مطلب مصر و داریوش