درخواست یک اسکناس ۱۰ دلاری از رئیس‌جمهور امریکا

«جناب رئیس‌جمهور. آیا برای شما امکان دارد یک اسکناس سبز ۱۰دلاری برای من بفرستید؟ چون تا به حال آن را ندیده‌ام. با تشکر.» این نامه‌ای است که فیدل ۱۲ ساله به فرانکلین دلانو روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا نوشت. آن‌روزها کسی چه می‌دانست این پسر بچه شیرین زبان، بعدها به یکی از مخالفان سرسخت امپریالیسم جهانی تبدیل خواهد شد؟

فیدل کاسترو این روزها در بستر بیماری است و بعد از عمل جراحی شایعه‌سازش، مسوولیت ریاست‌جمهوری را به برادرش رائول واگذار کرده است. او بارها اعلام کرده که علاقه‌مند به حکومت بر کسی نیست و تنها به نام مردم کشورش و تا زمانی که حس کند این انقلاب، دیگر تهدید نخواهد شد، زمام امور را در دست خواهد داشت. هر چند مخالفانش همیشه او را متهم به کشتن دوستانش و بیرون کردن چه‌ گوارا می‌کنند.

او یکی از طولانی‌ترین دوره‌های ریاست‌جمهوری را در بین کشورهای جهان بر عهده داشته و با دشمنی‌ها و تهدیدهای نظامی و اقتصادی ۹ رئیس‌جمهور آمریکا مقابله کرده است. کاسترو هر چند که نمی‌گذارد از او عکس یا مجسمه‌‌ای در کوبا تولید و تکثیر شود، در عوض دست به سخنرانی‌اش عالی است و رکورد یک سخنرانی رادیویی۱۷ ساعته را هم دارد.

برای هر کسی در جهان، کشور خودش بهشت است. و مردن در بهشت بر زنده ماندن در جهنم برتری دارد.

این‌ها چند جمله از اوست:

سلاح‌های پیشرفته کارخانه‌های بزرگ اسلحه سازی، ممکن است بتوانند افراد بی‌سواد، مریض و فقیر را از بین ببرند اما هرگز نتوانسته‌اند جهالت، فقر و بیماری را نابود کنند.

جنگ، وسیله‌ای برای انقلاب است، اما هدف آن نیست. آن چه اهمیت دارد، خود انقلاب است. هدف‌ها، افکار و شور و هیجان انقلابی.

اشتباهات من را بدون هیچ ترسی گوشزد کنید تاریخ، من را عفو خواهد کرد.

در افسانه‌های بشری ثبت شده است که دشمنی جهانی وجود دارد که تمام دنیا را به دردسر می‌اندازد، می‌ترساند و به تمام دنیا حمله می‌کند من به صراحت می‌گویم که آن دشمن واقعی دقیقاً امپریالیسم جهانی است.

اگر تلاش برای جان به دربردن از ترور در مسابقات المپیک به عنوان رشته ورزشی وجود داشت، مطمئناً اولین کسی که مدال طلا می‌گرفت من بودم.

برای هر کسی در جهان، کشور خودش بهشت است. و مردن در بهشت بر زنده ماندن در جهنم برتری دارد.

من با ۸۲ نفر فعالیت‌های انقلابی خود را شروع کردم. اگر قرار باشد دوباره انقلاب کنم، با ۱۰ نفر این کار را انجام خواهم داد. تعداد و بزرگی گروه در مقابل ایمان و اراده شما اهمیت چندانی ندارد.

این مردم نیستند که سرنوشت خود را می‌سازند، بلکه سرنوشت است که به آن‌ها مهلت زندگی می‌دهد.

آن‌ها (آمریکایی‌ها) همیشه درباره اشتباهات ما در کوبا حرف می‌زنند خب موفقیت‌های خودشان در آسیا، اروپا و آمریکای لاتین کجاست؟

آن‌ها همیشه می‌گویند آزادی. خب راهش ساده است: آمریکا کاری به کار بقیه دنیا نداشته باشد. همه آزاد خواهند بود.

نظام سرمایه‌داری، پول خرج می‌کند؛ ما دولت‌های چپ، آن را دور می‌ریزیم.

روزی که ما انقلاب را شروع کردیم، از هر ۱۰ کشاورز کوبایی، ۱ نفرشان بیشتر تراکتور نداشت. حالا هم ندارند. فرقش این است که حالا همه‌مان با تراکتور همان ۱نفر، زمین‌مان را شخم می‌زنیم.

حکومت کردن بر کشوری بی‌سواد، برای من افتخار نیست. (کوبا بیشترین میزان با سواد‌ها را در دنیا دارد.)

مرد بزرگ و خانه کوچک؛ این یک فرمول همیشگی است. (بعد از سفر به ایران و دیدار از جماران)

تنها شانسی که من داشتم، این بود که توانستم تئوری جدیدی برای حکومت پیدا کنم. درست مثل کسی که توی یک جنگل، یک نقشه پیدا کند. ممکن است بعدها کسانی پیدا شوند که بتوانند تئوری‌ها و نقشه‌های بهتری پیدا کنند. خب باشد، آن‌ها خوش شانس‌تر از من بوده‌اند.

علیه هوگو؟! او مثل یک تراکتور می‌ماند. هیچ چیزی متوقفش نمی‌کند (بعد از شنیدن خبر کودتا علیه هوگو چاوز. آن کودتا واقعاً پیروز نشد.)

ما جهان سومی‌ها نتوانسته‌ایم پایمان را روی ماه بگذاریم. اما آن جهان اولی‌ها هم هیچ‌وقت نتوانستند لذت انقلاب را بچشند.

یک بار توی محاصره بدی گیر کرده بودیم. دیدم چه (چه‌ گوارا) دارد توی دفترش می‌نویسد «بیا قدم بگذاریم در راه‌های بی‌نقشه.» گفتم تو جرأت داری زیر این آتش گلوله برو بیرون. با نقشه و بی‌نقشه‌اش فرقی ندارد!

http://www.vatanfa.com/?s=درخواست-یک-اسکناس-۱۰-دلاری-از-رئیس‌جمهور-امریکا