صهیونیسم از نظر صهیونیست ها …
- 2,005 بازدید
- 17 دسامبر 2011
- تاریخ جهان
صهیون در زبان عبری، به معنای پر آفتاب و نیز نام کوهی در جنوب غربی بیتالمقدس است. کوه صهیون زادگاه و آرامگاه داود پیامبر(ع) و جایگاه سلیمان (ع) بود. گاه این واژه نزد یهودیان بهمعنای شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانی بهکار میرود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود(ع) و سلیمان(ع) و تجدید دولت یهود اشاره دارد؛ بهعبارت دیگر صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است؛ ازاینرو یهودیان خود را فرزندان صهیون میدانند.
صهیونیسم به جنبشی گفته میشود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشکیل دولت یهود است. صهیونیسم مانند شووینیسم (ناسیونالیسمافراطی) است که با خوار شمردن ملتها و نژادهای دیگر و با غلو در برتری خود، درپی دستیابی به قدرت سیاسی است. این جنبش در نیمه نخست قرن سیزدهم ش./ نیمه دوم قرن نوزدهم م. در اروپا پا به عرصه حیات گذاشت؛ ولی واژه صهیونیسم، نخستین بار ازسوی «تئودور هرتصل» به کار رفت و سپس «ناحومساکولو» ـــ مورّخ صهیونیست ـــ در کتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت.
صهیونیسم فقط دارای ابعاد و معانی سیاسی (صهیونیسم سیاسی) نیست؛ بلکه ابعاد و معانی دیگری همچون: صهیونیسم کارگری، فرهنگی، دموکراتیک، رادیکال و توسعهطلب را نیز دربرمیگیرد.
صهیونیسم فقط دارای ابعاد و معانی سیاسی (صهیونیسم سیاسی) نیست؛ بلکه ابعاد و معانی دیگری همچون: صهیونیسم کارگری، فرهنگی، دموکراتیک، رادیکال و توسعهطلب را نیز دربرمیگیرد. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، طبقهبندی آن به دو بخش سیاسی و فرهنگی (دینی) است. صهیونیسم سیاسی خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تدوین کتاب «دولت یهود» ازسوی هرتصل در ۱۲۶۳ ش./ ۱۸۹۴ م. زاده شد؛ اما صهیونیسم فرهنگی، مخالف مهاجرت یهودیان در قرن چهاردهم ش./۲۰ م. به فلسطین است؛ زیرا در انتظار انسان رهاییبخش در آخرالزمان نشسته است تا یهودیان و تمام ادیان را به سرزمین ابراهیم(ع) و موسی(ع) یا سرزمین نجات بازگرداند.
صهیونیسم به دینی و غیردینی نیز تقسیم میشود. صهیونیسم دینی، اندیشهای است که اعتقاد دارد بازگشت به سرزمین موعود، در زمانی که پروردگار مشخص کرده است و به شیوهای که او تعیین میکند، انجام خواهد شد و این کار به دست بشر انجامپذیر نیست. پیروان این اندیشه، گروهی یهودی (صهیونیسم) و شماری عیسوی (صهیونیسممسیحی) هستند. درمقابل، در صهیونیسم غیردینی و غیریهودی، کسانی جای دارند که با تکیه بر استدلالهای تاریخی، سیاسی و علمی به اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت میبخشند، این همان صهیونیسم لاییک (غیردینی) است که تنها مفاهیم سیاسی خویش را به زبان دین بیان میکند؛ بنابراین صهیونیسم همواره به معنای یهودیت نیست؛ بلکه گاه به مفهوم حرکتی برای غیریهودی کردن یهودیت نیز بهکار میرود.
یهودستیزی
صهیونیستها مدعیاند که صهیونیسم، پاسخی به یهودآزاری است. به عقیده آنها، دولتها و ملتها به بیماری علاجناپذیر یهودستیزی دچار شدهاند؛ بنابراین یهودیان را در هر کجا باشند، عنصر بیگانه بهحساب میآورند و آنان را در آشکار و پنهان آزار میدهند. «حیم وایزمن» (متوفی ۱۳۳۱ ش. / ۱۹۵۲ م.) دراینباره میگوید:
«ضدیت با یهود، میکروبی است (که) هر غیریهودی هر کجا… باشد و هر چند که خود منکر باشد، بدان آلوده است.»
به بیان دیگر، آنان یهودستیزی را بلایی ازلی و ابدی میدانند که تنها در پناه یک دولت یهودی میتوان از آن رهایی یافت.
صهیونیستها به نمونههای بسیاری از یهود آزاری در طول تاریخ اشاره میکنند. از نظر آنان، یهود آزاری با شکست دولت یهودی اسرائیل و جهودا (یهودا) ، به ترتیب در ۷۲۱ و ۵۸۶ ق.م. ازسوی آشوریان و بابلیان آغاز، درنتیجه با پراکندهشدن یهودیان به نقاط دیگر جهان ادامه یافت و به تدریج روند رو به رشدی به خود گرفت؛ بهگونهای که نقطه اوج آن در آلمان هیتلری به چشم میخورد. در این دوره طولانی، یهودیان در امپراتوری روم، کشور لهستان، روسیه تزاری و … بارها سرکوب و شکنجه شدند و تنها در سال ۷۷۰ ش./ ۱۳۹۱ م. هفتادهزار نفر به دلیل نپذیرفتن دین مسیح(ع) در اسپانیا جان خود را از دست دادند. افزون بر آن، یهودیان همواره از حق مالکیت در برخی از مناطق جهان و نیز اشتغال در برخی حرفهها محروم بوده و اغلب در «گتو»ها به سر بردهاند.
صهیونیستها مدعیاند که صهیونیسم، پاسخی به یهودآزاری است. به عقیده آنها، دولتها و ملتها به بیماری علاجناپذیر یهودستیزی دچار شدهاند؛ بنابراین یهودیان را در هر کجا باشند، عنصر بیگانه بهحساب میآورند و آنان را در آشکار و پنهان آزار میدهند.
البته این ادعاهای صهیونیسم بههیچ وجه قابل اثبات نیست؛ زیرا نخست آنکه برخی نمونههای تاریخی یهودآزاری مانند آنچه صهیونیستها درباره یهودسوزی در آلمان مطرح میکنند، بیش از حد بزرگ شدهاست. صهیونیستها دراینزمینه، با سلطهای که بر ابزارهای تبلیغی جهان و به کارگیری آن دارند، به مظلومنمایی پرداختهاند. دوم آنکه برخی قصههای یهودآزاری ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیستها است. با این هدف که به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودی شتاب بخشند. «دیوید بنگوریون» (متوفی ۱۳۵۲ ش./ ۱۹۷۲ م.) اعتراف میکند:
اگر قدرت داشتم، عدهای یهودی را به کشورهای مختلف میفرستادم تا یهودآزاری را تعمداً بهوجود آورند.
شواهد دیگری بر نادرستی ادعاهای صهیونیسم دراینباره وجود دارد؛ ازجمله:
۱٫ مهاجرت و پراکندگی یهودیان، اغلب به دلخواه آنان و با هدف اقتصادی بهسوی پررونقترین سرزمینها صورت گرفته است.
۲٫ یهودیان همواره در پهنهای گسترده از خاک امپراتوری عثمانی در صلح و آرامش میزیستهاند.
۳٫ یهودیان در بریتانیا، فرانسه و آلمان قرون وسطا مورد آزار نبودهاند؛ حتی پس از عصر نوزایی، وضع اجتماعی آنان بهبود یافت.
۴٫ رنج و دردی که میلیونها برده آفریقایی سیاهپوست در انتقال و اسکان اجباری به غرب متحمل شدهاند، بیش از رنج و دردی است که بر یهودیان وارد آمدهاست. جالب اینکه صاحبان برخی از کشتیهای حاملِ بردگان، سوداگران و بانکداران یهودی بودهاند.
۵٫ وقوع یهودآزاری را در حد پایینی میتوان پذیرفت که آن هم به ویژگیهای فردی و اجتماعی یهودیان مانند جمعگریزی و اشتغال در مشاغل غیرمولد، چون رباخواری باز میگردد و نیز ریشه در منازعه دایمی کلیسا و کنیسه دارد. به هر روی، نقش یهودآزاری ساختگی در تولد صهیونیسم آنچنان بزرگ بود که هرتصل آنرا موهبت الاهی نامید. اگر صهیونیسم محصول یهودآزاری است، پس چرا صهیونیسم به نوعی یهودآزاری از راه تبعیض بین یهودیان سفاردی و اشکنازی مبدل شده است؛ پرسشی که صهیونیست همچنان آن را بیپاسخ گذاشتهاست.
۱٫ تئودور هرتصل، بنیانگذار صهیونیسم (THEODOR HERZEL) به شکلهای گوناگون همچون: تئودور هرتزل، هرزل، هرتسل و …نوشته میشود، ولی معمولاً آن را بهصورت «هرتصل» مینگارند.
۲٫ ناحوم ساکولو (NAHUM SOKOLOW) مورخ صهیونیستی است.
۳٫ المسیری، عبدالوهاب، «صهیونیسم»، ترجمه لواء رودباری، ص ۷ / حمید احمدی، «ریشههای بحران در خاورمیانه»، ص ۳، علی آقابخشی، همان، ص ۴۲۳ ، ب. پراهی. «فریبخوردگان صهیونیسم» ترجمه ابوالقاسم سری، ص ۲۷٫
۴٫ انسان رهاییبخش را در زبان عبری «ما شیاح» میگویند.
۵٫ احمدی، حمید، پیشین، ص۳، روژه گارودی، «پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی»، ترجمه نسرین حکمی، ص۵، عبدالوهاب المسیری، همان، ص ۸٫
۶٫ هرکسی که خواهان مهارت یهودیان جهان به فلسطین باشد، صهیونیست است، خواه یهودی باشد یا نباشد؛ بنابراین هر یهودی، صهیونیست نیست و به عکس، برخی صهیونیستها غیریهودیاند.
۷٫ المسیری، عبدالوهاب، همان، ص ۷ـ۱۴، عادل توفیق عطاری، «تعلیموتربیتصهیونیستی»، ترجمه مجتبیبردبار، ص ۵۰، روژه گارودی، «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل»، ترجمه مجیدشریف، ص ۲۳٫
۸٫ معادل لاتین یهودآزاری یا یهودستیزی ANTI-SEMITISM است.
۹٫ «حیم» یا «حیثم» یا «چیم وایزمن» (CHAIM WEIZMAN) پس از هرتصل، جامعه صهیونیستی را برای نیل به تأسیس اسرائیل رهبری کرد.
۱۰٫ ایوانف، یوری، «صهیونیسم»، ترجمه ابراهیمیونسی، ص ۷۴ ـــ ۷۱، عبدالوهاب المسیری، همان، ص ۳۶٫
۱۱٫ نام دولت دیگر یهودی، یهودا (= یهوذا) بود.
۱۲٫«گتو GHETTO» در گذشته به محلهای در یک شهر گفته میشد که یهودیان به اقامت در آن مجبور بودهاند.
۱۳٫ دراسدل، آلاسدایر و جرالد اچ.بلیک، «جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا»، ترجمه درّه میرحیدر، ص۳۶۱٫
۱۴٫ دیوید داود بن گوریون (DAVID BEN GURION) در لهستان به دنیا آمد و در اسرائیل مرد. وی نخستوزیر اسرائیل در سالهای نخستین تأسیس رژیم صهیونیستی بود.
۱۵٫ پراهی، «فریبخوردگان صهیونیسم»، ص ۶، گالینا نیکیتینا، «دولت اسرائیل»، ترجمه ایرج مهدویان، ص ۳۲٫
۱۶٫ایوانف، یوری، همان، صص ۳۲، ۴۰، ۷۱، ۷۴، عبدالوهاب المسیری، همان صص ۲۴ و ۷۵٫
۱۷٫ سفاردی (SEPHARADI) و اشکنازی (ASHKANASE) به ترتیب به یهودیان مهاجر اروپای شرقی و شمال غرب اروپا به اسرائیل اطلاق میشود.
۱۸٫ المسیری، عبدالوهاب، همان، ص ۸۸٫