بى‏ثباتى حکومت‏ها و مشکلات حکومت بر مردم‏

تصمیم گرفتم از کتاب کوروش نامه مطالبی را برای دوستداران اینجا بیاورم

کورش نشان داد که انسان درصورتى‏که نیروى خود را درست به کار برد، مى‏تواند بر مردم حکومت کند. عملیات بزرگ کورش کزنوفون را بر آن داشت که حیات این مرد فوق العاده را به رشته تحریر درآورد. «۱»

فصل اول در بى‏ثباتى حکومت‏ها و مشکلات حکومت بر مردم‏

روزى این فکر به خاطرم خطور کرد که چگونه عده بسیارى از حکومت‏هاى دموکراسى به‏دست کسانى که انواع حکومت را بر آن مرجح مى‏دانستند واژگون شده‏اند، و یا سلسله‏هاى متعدد شاهان به‏علت قیام طرف‏داران حکومت عامه منهدم گردیده‏اند، و بالاخره چه بسا اشخاص مستبد و جابر که در یک چشم به‏هم زدن از بین رفتند، و حال آن‏که عده دیگرى که رویه اعتدال پیش گرفتند کم‏وبیش برقرار ماندند و به‏عنوان اشخاص محتاط و میانه‏رو مورد تمجید و تحسین اقران خود قرار گرفتند و حکومتشان دوام یافت.

و باز فکر مى‏کردم که حتى در خاندان‏ها و در زندگانى خصوصى افراد، که بعضى مرکب است از عده بسیارى خدمه، و برخى محدود به افراد معدودى است، بعضى از رؤساى خانواده‏ها عاجزند از این‏که حتى این افراد معدود را هم به اطاعت از خود وادار کنند. فکر مى‏کردم که شبانان فرمان‏رواى گاوان خود و مهتران فرمان‏رواى اسبان هستند، و بالاخره تمام کسانى که چوپان نامیده مى‏شوند و دسته‏هاى حیوانات را به‏عنوان نگهبان و حافظ، حفظ و حراست مى‏کنند، فرمان‏رواى همان حیوانات هستند. نتیجه‏اى که از این تفکرات گرفتم مؤید این مطلب است که گله‏هاى حیوانات بهتر از شبانان خود اطاعت مى‏کنند تا مردم از کسانى که بر آنان حکومت مى‏کنند. چه گله‏ها به‏همان محلى که شبانان هدایتشان مى‏کنند روان مى‏شوند، در چراگاهى که آنان را رها مى‏کنند مى‏چرند، از پى‏روى آنها که مى‏خواهند پراکنده‏شان کنند احتراز مى‏جویند و شبانان را مختار و خود را مقید مى‏دانند که از آنها پى‏روى کنند. هیچ‏گاه شنیده نشده است گله‏اى علیه شبان خود قیام کند، از راه‏نمایى‏اش سرپیچى کند، و یا از استفاده‏اى که به او مى‏دهد امتناع ورزد. و حتى از خارجیانى که بخواهند از آنها منتفع شوند کم‏تر تمکین مى‏کنند تا از کسانى که آنان را هدایت و نگهبانى مى‏کنند و از آنها بهره‏مند مى‏شوند. حال آن‏که آدمیان به‏عکس آنان‏اند، زیرا پیوسته مترصدند که از کسانى که بر آنان حکومت مى‏کنند سرپیچى کنند و طوق انقیادشان را بر گردن ننهند.

نتیجه این تفکرات به اینجا منتهى شد که براى انسان بسى آسان‏تر است که بر حیوانات حکومت کند تا بر آدمیان. ولى وقتى ملاحظه کردم که چگونه کورش، پادشاه ایران، بر عده معتنابهى از افراد آدمى حکومت کرد و تعداد کثیرى شهرها و اقوام و ملل مختلف را تحت امر خود درآورد از عقیده اولیه خود عدول نمودم و ناچار به اعتراف این مطلب شدم که نه تنها حکومت بر مردم امرى غیرممکن نیست، بلکه مسئله دشوار و بغرنجى نیز نخواهد بود، مشروط بر این‏که حکومت‏کننده باتدبیر و کیاست باشد. در واقع، در قلمرو شاهى کورش ملل و اقوام متعددى همه طوق اطاعتش را به گردن نهادند، و باوجود این‏که از یک‏دیگر روزها، بلکه ماه‏ها، فاصله داشتند و عده‏اى هرگز او را به چشم خود ندیده بودند و برخى اطمینان داشتند که هرگز در عمر خود او را نخواهند دید، اما همگى یکدل و یک‏جهت مى‏کوشیدند در زیر رایت سلطنتش درآیند و اوامرش را تمکین نمایند. باید متذکر شد که کورش در این باب بر بسیارى از پادشاهان که قدرت حکومت را به ارث گرفتند یا به‏دست تواناى خویش فراهم ساختند برترى دارد. مثلا پادشاه سیت‏ها نتوانست قدرت خود را در سرزمین قوم دیگرى بسط دهد، بلکه به این اکتفا کرد که در قلمرو ملت خود حکومت کند، پادشاه تراس ناچار به حکومت بر مملکت تراس اکتفا کرد.

ایلیریا از آن ایلیرى‏ها باقى ماند، و قس على هذا در کلیه اقوام و ملل موجود. و از همین‏جاست که در اروپا اقوام و ملل متنوع بسیارى که هریک در سرزمین خود استقلال دارند و از یک‏دیگر مجزا و منفک هستند مشاهده مى‏شود. اما کورش که دید در آسیا ملل مختلف هریک در گوشه‏اى پراکنده‏اند، بدوا با عده‏اى از سپاهیان ایرانى قدرت خود را در سرزمین مدى و هیرکانى‏ «۱» مسلم ساخت. این اقوام به سهولت از او اطاعت کردند؛ سپس به تصرف سوریه و آسور (آشور)، و عرب و کاپادوسى (آسیاى صغیر) و هردو فریژى‏ «۲» و لیدى و کارى و فنیقى و بابل پرداخت.

احکامش را در سرزمین باکتریان‏ «۳» مطاع شمردند و هندیان‏ «۴» و اهالى سیلیسى از او اطاعت‏ مى‏کردند. بالاخره سرزمین ساک‏ «۱»، پافلاگونیا و ماریاندن و عده بسیارى از اقوام مختلف را، که ذکر نامشان مایه اطاله کلام است، به فرمان خویش درآورد. آن‏گاه به یونانیان آسیا دست یافت و به سواحل دریاى رم رسید و جزیره قبرس را متصرف شد و قلمرو حکومت خود را به ماوراى مصر بسط داد. «۲»

ادامه دارد………….

————————————————

پاورقی

(۱).Hyrcanie ، این اقوام هیرکانى غیر از اقوامى هستند که در هیرکانى گرگان، در ساحل دریاى خزر، سکونت داشتند. غرض مؤلف در اینجا اقوامى است که در چهار یا پنج روز فاصله در جنوب بابل سکنا داشتند.

(۲).Phrygie و کوچک در ساحل دریاى رم و محل شهر معروف تروا و فریژى بزرگ در مرکز آسیاى صغیر است.

(۳). باکتریان که کزنوفون نام مى‏برد در حدود ایلام و شوش در دره‏هاى کوه کامبالیدوس واقع شده و همان محلى است که ایل بختیارى سکنا دارد. البته حدود امپراتورى کورش به بلخ و رود سیحون رسید.

(۴). اقوامى بودند در ارمنستان. نویسندگان قدیم از هند حدود مبهم و پراکنده درنظر داشتند.

(۱).Cyropedie ou l’education de Cyrus ، از متن فرانسوى تالبوت، چاپ گارنیه.

(۱).Saques یاSaces ، در شمال شرقى ایران و به عقیده هردوت «ساک» تلفظ فارسى «سیت» است.

(۲). در واقع مصر به‏دست کامبیز، یا کمبوجیه، پسر کورش، فتح شد.

——————————————————————

————————————————————-

منبع:

نام کتاب: کوروش‏نامه‏

نویسنده: گز نفون / ترجمه: رضا مشایخى‏

 

 

فصل اول بى‏ثباتى حکومت‏ها و مشکلات حکومت بر مردم‏

فصل دوم تولد کورش، خصوصیات جسمانى و خصایل معنوى‏اش، تربیت کورش و آداب ایرانى‏اش‏

فصل سوم دوران کودکى کورش‏

فصل چهارم جنگ آسورى‏ها و مادى‏ها. اولین سفر جنگى کورش‏

فصل پنجم بازگشت کورش به نزد کمبوجیه و گفت‏وگوى آنها

فصل ششم کورش در میان جوانان. اتحاد آسیا علیه سیاکزار. رفتن به کمک مادى‏ها

 

http://www.vatanfa.com/?s=بى‏ثباتى-حکومت‏ها-و-مشکلات-حکومت-بر-مردم‏