بىثباتى حکومتها و مشکلات حکومت بر مردم
- 5,924 بازدید
- 25 اکتبر 2011
- کورش بزرگ
تصمیم گرفتم از کتاب کوروش نامه مطالبی را برای دوستداران اینجا بیاورم
کورش نشان داد که انسان درصورتىکه نیروى خود را درست به کار برد، مىتواند بر مردم حکومت کند. عملیات بزرگ کورش کزنوفون را بر آن داشت که حیات این مرد فوق العاده را به رشته تحریر درآورد. «۱»
فصل اول در بىثباتى حکومتها و مشکلات حکومت بر مردم
روزى این فکر به خاطرم خطور کرد که چگونه عده بسیارى از حکومتهاى دموکراسى بهدست کسانى که انواع حکومت را بر آن مرجح مىدانستند واژگون شدهاند، و یا سلسلههاى متعدد شاهان بهعلت قیام طرفداران حکومت عامه منهدم گردیدهاند، و بالاخره چه بسا اشخاص مستبد و جابر که در یک چشم بههم زدن از بین رفتند، و حال آنکه عده دیگرى که رویه اعتدال پیش گرفتند کموبیش برقرار ماندند و بهعنوان اشخاص محتاط و میانهرو مورد تمجید و تحسین اقران خود قرار گرفتند و حکومتشان دوام یافت.
و باز فکر مىکردم که حتى در خاندانها و در زندگانى خصوصى افراد، که بعضى مرکب است از عده بسیارى خدمه، و برخى محدود به افراد معدودى است، بعضى از رؤساى خانوادهها عاجزند از اینکه حتى این افراد معدود را هم به اطاعت از خود وادار کنند. فکر مىکردم که شبانان فرمانرواى گاوان خود و مهتران فرمانرواى اسبان هستند، و بالاخره تمام کسانى که چوپان نامیده مىشوند و دستههاى حیوانات را بهعنوان نگهبان و حافظ، حفظ و حراست مىکنند، فرمانرواى همان حیوانات هستند. نتیجهاى که از این تفکرات گرفتم مؤید این مطلب است که گلههاى حیوانات بهتر از شبانان خود اطاعت مىکنند تا مردم از کسانى که بر آنان حکومت مىکنند. چه گلهها بههمان محلى که شبانان هدایتشان مىکنند روان مىشوند، در چراگاهى که آنان را رها مىکنند مىچرند، از پىروى آنها که مىخواهند پراکندهشان کنند احتراز مىجویند و شبانان را مختار و خود را مقید مىدانند که از آنها پىروى کنند. هیچگاه شنیده نشده است گلهاى علیه شبان خود قیام کند، از راهنمایىاش سرپیچى کند، و یا از استفادهاى که به او مىدهد امتناع ورزد. و حتى از خارجیانى که بخواهند از آنها منتفع شوند کمتر تمکین مىکنند تا از کسانى که آنان را هدایت و نگهبانى مىکنند و از آنها بهرهمند مىشوند. حال آنکه آدمیان بهعکس آناناند، زیرا پیوسته مترصدند که از کسانى که بر آنان حکومت مىکنند سرپیچى کنند و طوق انقیادشان را بر گردن ننهند.
نتیجه این تفکرات به اینجا منتهى شد که براى انسان بسى آسانتر است که بر حیوانات حکومت کند تا بر آدمیان. ولى وقتى ملاحظه کردم که چگونه کورش، پادشاه ایران، بر عده معتنابهى از افراد آدمى حکومت کرد و تعداد کثیرى شهرها و اقوام و ملل مختلف را تحت امر خود درآورد از عقیده اولیه خود عدول نمودم و ناچار به اعتراف این مطلب شدم که نه تنها حکومت بر مردم امرى غیرممکن نیست، بلکه مسئله دشوار و بغرنجى نیز نخواهد بود، مشروط بر اینکه حکومتکننده باتدبیر و کیاست باشد. در واقع، در قلمرو شاهى کورش ملل و اقوام متعددى همه طوق اطاعتش را به گردن نهادند، و باوجود اینکه از یکدیگر روزها، بلکه ماهها، فاصله داشتند و عدهاى هرگز او را به چشم خود ندیده بودند و برخى اطمینان داشتند که هرگز در عمر خود او را نخواهند دید، اما همگى یکدل و یکجهت مىکوشیدند در زیر رایت سلطنتش درآیند و اوامرش را تمکین نمایند. باید متذکر شد که کورش در این باب بر بسیارى از پادشاهان که قدرت حکومت را به ارث گرفتند یا بهدست تواناى خویش فراهم ساختند برترى دارد. مثلا پادشاه سیتها نتوانست قدرت خود را در سرزمین قوم دیگرى بسط دهد، بلکه به این اکتفا کرد که در قلمرو ملت خود حکومت کند، پادشاه تراس ناچار به حکومت بر مملکت تراس اکتفا کرد.
ایلیریا از آن ایلیرىها باقى ماند، و قس على هذا در کلیه اقوام و ملل موجود. و از همینجاست که در اروپا اقوام و ملل متنوع بسیارى که هریک در سرزمین خود استقلال دارند و از یکدیگر مجزا و منفک هستند مشاهده مىشود. اما کورش که دید در آسیا ملل مختلف هریک در گوشهاى پراکندهاند، بدوا با عدهاى از سپاهیان ایرانى قدرت خود را در سرزمین مدى و هیرکانى «۱» مسلم ساخت. این اقوام به سهولت از او اطاعت کردند؛ سپس به تصرف سوریه و آسور (آشور)، و عرب و کاپادوسى (آسیاى صغیر) و هردو فریژى «۲» و لیدى و کارى و فنیقى و بابل پرداخت.
احکامش را در سرزمین باکتریان «۳» مطاع شمردند و هندیان «۴» و اهالى سیلیسى از او اطاعت مىکردند. بالاخره سرزمین ساک «۱»، پافلاگونیا و ماریاندن و عده بسیارى از اقوام مختلف را، که ذکر نامشان مایه اطاله کلام است، به فرمان خویش درآورد. آنگاه به یونانیان آسیا دست یافت و به سواحل دریاى رم رسید و جزیره قبرس را متصرف شد و قلمرو حکومت خود را به ماوراى مصر بسط داد. «۲»
ادامه دارد………….
————————————————
پاورقی
(۱).Hyrcanie ، این اقوام هیرکانى غیر از اقوامى هستند که در هیرکانى گرگان، در ساحل دریاى خزر، سکونت داشتند. غرض مؤلف در اینجا اقوامى است که در چهار یا پنج روز فاصله در جنوب بابل سکنا داشتند.
(۲).Phrygie و کوچک در ساحل دریاى رم و محل شهر معروف تروا و فریژى بزرگ در مرکز آسیاى صغیر است.
(۳). باکتریان که کزنوفون نام مىبرد در حدود ایلام و شوش در درههاى کوه کامبالیدوس واقع شده و همان محلى است که ایل بختیارى سکنا دارد. البته حدود امپراتورى کورش به بلخ و رود سیحون رسید.
(۴). اقوامى بودند در ارمنستان. نویسندگان قدیم از هند حدود مبهم و پراکنده درنظر داشتند.
(۱).Cyropedie ou l’education de Cyrus ، از متن فرانسوى تالبوت، چاپ گارنیه.
(۱).Saques یاSaces ، در شمال شرقى ایران و به عقیده هردوت «ساک» تلفظ فارسى «سیت» است.
(۲). در واقع مصر بهدست کامبیز، یا کمبوجیه، پسر کورش، فتح شد.
——————————————————————
————————————————————-
منبع:
نام کتاب: کوروشنامه
نویسنده: گز نفون / ترجمه: رضا مشایخى
فصل اول بىثباتى حکومتها و مشکلات حکومت بر مردم
فصل دوم تولد کورش، خصوصیات جسمانى و خصایل معنوىاش، تربیت کورش و آداب ایرانىاش
فصل سوم دوران کودکى کورش
فصل چهارم جنگ آسورىها و مادىها. اولین سفر جنگى کورش
فصل پنجم بازگشت کورش به نزد کمبوجیه و گفتوگوى آنها
فصل ششم کورش در میان جوانان. اتحاد آسیا علیه سیاکزار. رفتن به کمک مادىها