فرح پهلوی و دوستان و نزدیکانش
- 4,497 بازدید
- 16 اکتبر 2011
- دوران قاجار
حلقه دوستان مخصوص فرح پهلوی
این افراد با وجود که مسئولیت مهم دولتی و سیاسی نداشتهاند ولی موقعی که در حلقه دوستان دور هم جمع میشدند و به مسائل سیاسی و حکومتی میپرداختند هر کس از شخص مورد نظر خود که در دستگاه حکومتی دارای مسئولیت بود حمایت وپشتیبانی میکرد…
——————————————————————————–
نزدیکان فرح پهلوی به دو دسته تقسیم میشدند: گروه محارم سیاسی که سمت رسمی داشتند و صاحب مقامات مملکتی بودند که به لحاظ شغلشان با فرح در ارتباط بودند مثل نخست وزیر، وزیران و روسای مجلسین، و دیگر گروه یاران بزم و میهمانیها و مجالس بسیار خصوصی که بر اثر آشنایی با فرح به دربار راه پیدا کرده بودند. اینها یا خویشاوندان فرح بودند یا دوستان دوران مدرسه و دانشکدهاش. اسامی گروه دوم یا همان حلقه دوستان مخصوص فرح بدین قرار است.
۱– لیلی امیرارجمند (جهان آراء): لیلی جهان آراء، فرزند عبدالله جهان آرا (تیمسار بازنشسته ارتش) در سال ۱۳۱۷ به دنیا آمد. پیشینه دوستی او با فرح و روابط مرموز آنان در دوران تحصیل در فرانسه باز میگشت.(۱) در دوران فرح، مشیر و مشاور او، لیلی جهان آرا بود، که فرح برای اینکه اسرار گذشتهاش محفوظ بماند دوستی نزدیک با او را حفظ کرد. همسر اول لیلی صاحب کارخانه جیر در جاده قدیم تهران ـ شهر ری بود و به نظر میرسید وضع مالی خوبی داشتهاند. لیلی از او جدا شد ومدتی تنها زندگی میکرد تا اینکه با امیرارجمند ازدواج کرد و بعد از آن به لیلی امیرارجمند شهرت یافت. پس از این ازدواج امیرارجمند موقعیت خوبی در زندگی خصوصی محمدرضا و فرح پیدا کرد. امیر ارجمند در بخش فیزیک اتمی دانشگاه تهران رئیس یا استاد بود و به هر حال در عین جوانی مدرک تحصیلی عالی داشت. او در روزنامه اطلاعات به همراه تعدادی از رفقای جوان خود به مقاله نویسی میپرداخت و ظاهراً گرایش فکری چپ داشت.(۲)
بدین ترتیب لیلی امیرارجمند در دوران قدرت فرح صمیمیترین دوست او بود و به این مناسبت به مشاغل متعدد و شامخ دست یافت و آخرین سمت وی عضو هیئت امناء و مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. سایر مشاغل وی به شرح زیر است: رئیس کتابخانه دانشگاه ملی، استادیار کتابداری دانشگاه تهران، رئیس کتابخانه شرکت ملی نفت، عضو هیئت امناء بنیاد آرشام، عضو هیئت مدیره موزه علوم و فنون. او از اسفند ۱۳۵۳ به عضویت شورای آموزش کشور منصوب شد. (۳)
۲- لیلی دفتری: دفتری نیز همکلاس فرح بود و سابقه دوستی آنها به ایام مدرسه باز میگشت. لیلی دختر تیمسار دفتری افسر نیروی دریای بود و قبلاً با یکی از برادران معروف رشیدیان ازدواج کرده بود.
بدین ترتیب لیلی امیرارجمند در دوران قدرت فرح صمیمیترین دوست او بود و به این مناسبت به مشاغل متعدد و شامخ دست یافت و آخرین سمت وی عضو هیئت امناء و مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود
۳- پرویز بوشهری: پرویز برادر مهدی بوشهری شوهر سوم اشرف و پسر سناتور جواد بوشهری بود. پرویز بوشهری در فرانسه بزرگ شده بود و ظاهراً از آن خُلهای روزگار به شمار میرفت و گاه دست به چنان کارهای دیوانهواری میزد که در جمع دوستان فرح اسمش را «زنجیری» گذاشته بودند. پرویز بوشهری به کار داد وستد آنهم در شکل زد وبند آن شرکت داشت و به قول معروف هرجا بوی پول میآمد حاضر و آماده بود. در مناقصهها، در صادرات و واردات و در هر کار نان و آبدار دیگر دستش در کار بود. خلاصه کلام تجارت و داد وستد او منحصر به رشتهای واحد نبود و آنقدر سر و کلهاش در همه جا پیدا میشد که این اواخر سر وصدای هویدا هم در آمده بود و بوسیله یکی از دوستان نزدیک پیغام شفاهی، و در عین حال ملتمسانه، داده بود که شما را به خدا به این پرویز بگویید که تکلیفش را روشن کند و اینقدر در همه جا حاضر نباشد و اقلاً حوزه فعالیت تجاری و اقتصادیاش را به یکی دو سه کار منحصر کند که ما هم تکلیف کار خودمان را بفهمیم. (۴)
۴- ناز اعلم: ناز دخترعموی فرح بود و چون با پرویز خزیمه اعلم، یعنی فرزند سناتور خزیمه اعلم و خواهرزاده اعلم ازدواج کرده بود بیشتر با اسم فامیل شوهرش شناخته میشد.
۵- کامران دیبا: کامران دیبا پسرعموی فرح و برادر ناز اعلم بود. او جوان خوش تیپ و شیک پوشی بود که بیشتر به کارهای هنری و از آن جمله به نقاشی و معماری علاقمند بود و شرکت مهندسی مشاور «داز» را هم داشت.
۶- دکتر یحیی دیبا: دکتر یحیی دیبا هم پسرعموی فرح بود و بیشتر به کار طبابت خودش سرگرم بود. او دائماً به کاخ رفت و آمد داشت. وی بعد از انقلاب در ایران ماند و در تصادف اتومبیل کشته شد.
۷- محمود دیبا: محمود از خویشاوندان فرح و پسر دکتر احمد دیبا بود. وی در میان حلقه یاران فرح، بیشتر از همه با فریدون جوادی دوست و نزدیک بود. محمود کار آزاد میکرد کاری به امور سیاست و بازی قدرت نداشت، مزیت بزرگ او رقص زیبا و ماهرانه او بود!.
۸- فرهاد ریاحی: ریاحی نیز از همکلاسیهای فرح در مدرسه رازی تهران بود. فرهاد ریاحی به کار دانشگاهی مشغول بود و این اواخر به ریاست دانشگاه تازه تاسیس شده بوعلی همدان رسید.
۹– علی سردار افخمی: سردار افخمی مهندس معمار بود و یک شرکت مهندسی مشاور را اداره میکرد و کسب وکار پر رونقی داشت.
۱۰- امیلیا کارپاتی: امیلیا هم از یاران دوره مدرسه فرح بود و شوهر نداشت و ارمنی بود. وی با فرهاد ریاحی هم مناسبات دوستانه نزدیکی داشت. امیلیا بیمارستان مخصوص کودکان را که بالای میدان ونک بود اداره میکرد. این بیمارستان وابسته به بنگاه حمایت کودکان و نوزادان بود که یکی از دهها موسسه اجتماعی بود که تحت ریاست فرح اداره میشد.
۱۱- الی آنتیادیس: الی ایرانی یونانیالاصل بود که نسبت به سایر حاضران در حلقه دوستان خصوصی فرح، سن و سال بیشتری داشت و مورد احترام همه بود و میشود گفت که حالت معلمی نسبت به سایرین داشت.
۱۲- فریدون جوادی : جوادی هم از دوستان ایام تحصیل فرح در مدرسه رازی و از یاران قدیم وی بود . فریدون جوادی استاد دانشگاه بود و بیشترین نزدیکی ودوستی را با فرح داشت .جوادی با رضا قطبی و دکتر نهاوندی نیز مناسبات نزدیک داشت.(۵)
در دربار، از میان جمعی که در حلقه دوستان نزدیک شاه و فرح قرار داشتند هر کسی از شخصی که در دستگاه حکومتی دارای سمت و مقام محوری بود حمایت میکرد و مانع از آن میشد که در جلسات خصوصی رقبای آنها برایشان بزنند
این افراد با وجود که مسئولیت مهم دولتی و سیاسی نداشتهاند ولی موقعی که در حلقه دوستان دور هم جمع میشدند و به مسائل سیاسی و حکومتی میپرداختند هر کس از شخص مورد نظر خود که در دستگاه حکومتی دارای مسئولیت بود حمایت وپشتیبانی میکرد. احمدعلی مسعود انصاری که فرح دخترخاله مادرش بود و بدین خاطر به دربار راه داشت در این باره میگوید:
«در دربار، از میان جمعی که در حلقه دوستان نزدیک شاه و فرح قرار داشتند هر کسی از شخصی که در دستگاه حکومتی دارای سمت و مقام محوری بود حمایت میکرد و مانع از آن میشد که در جلسات خصوصی رقبای آنها برایشان بزنند. به عنوان مثال فریدون جوادی و امیرارجمند، شوهر لیلی امیرارجمند، از پشتیبانان دکتر هوشنگ نهاوندی بودند، دکتر منوچهر گنجی را هم خود لیلی امیرارجمند حمایت میکرد و محمود حاجبی و خانم الی آنتیادیس از حمایتگران هویدا به شمار میرفتند که همیشه حفظ الغیب او را داشتند.» (۶)
فهرست منابع :
۱- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج دوم: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، چ دوازدهم، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۹،ص۴۴۲٫
۲- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، چاپ دوازدهم، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۹، ص۲۱۲٫
۳- موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی، همان.
۴- احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چاپ سوم، تهران: نشر البرز، ۱۳۷۷، صص۴۰- ۳۹٫
۵- همان ، صص۴۳- ۴۰٫
۶- همان، ص۶۹٫