بحث های متفرقه سایت

دوستان عزیز مطلبی متفرقه دارن از اینجا استفاده کنن

http://www.vatanfa.com/?s=بحث-های-متفرقه-سایت
دختر آریایی(ایرانی) گفته:

بچه ها امروز دبیرمون یه کتابی آورد درمورد وقایع پس از مرگ از اونجا که خیلی زبلم تقلا کردم هی چپ و راست رفتم رو جلدش اون چیزی که دنبالش میگشتم رو دیدم.
نوشته بود ویژه ی اهل سنت
اینو که خوندم از خستگی سرم رو روی میز گذاشتم و چشمام رو بستم بعدش کتابش ربطی به من شیعه نداشت و مهم نبود چه مضخرفاتی توش نوشته
میگفت کیا در قیامت ابتدا مجازات میشن. گفت اولین دسته مشرکین هستند کسانی که برای خدا شریک قرار میدن وبا انگشت اشاره احساس کردم داره به من اشاره میکنه ولی به من نگاه نمیکرد.
آخه از نظر اونا ما شیعه ها مشرکیم
چندبار مشرک رو هم تکرار کرد سرکلاس خیلی بغض کردم گلوم داشت پاره میشد حیف که دبیرمون بود وگرنه میپریدم سرش گیساشو از ته میکندم

دختر آریایی(ایرانی) گفته:

چیزی حدیثی از پیغمبر و سخن خدا در قرآن نمیدونید بچزونمشون در مواقع اینجوری؟
چیزی با منبع معتبر که ثابت کنه اونا هستند که گمراه هستند نه ما؟
خدامیگه اگه همه مردم محبت علی (ع) را در دل داشتند جهنمی آفریده نمیشد. یعنی اینا همه به سلامتی عازم جهنمند؟

دختر آریایی(ایرانی) گفته:

امروز خدا دلش به حال جماعت گمراه اینجا سوختو بارون رحمتش رو به اینام نشون داد
آدم های قدرنشناسین خدارو شکر نمیگن.
باورتون نمیشه درست دوماه بارون ندیدم .هیچوقت فکرشو نمیکردم که من ! اینقدر برای بارون ذوق کنم…..
توی شهر خودم هروقت بارون میاد به پدرم میگفتم نیاد دنبالم خودم تنها میومدم خونه تو بارون!!!! چتر داشتم ولی بازش نمیکردم از قصد!میشدم موش آب کشیده و لذت میبردم طوری که کتابام خیس میشدن توی کیفم.
یه جوریم همه البته چترمو که تو دستم بود و بازش نمیکردم نگاه میکردن.البته شبش باید سوپ مامانی رو میخوردم…….
امروز دلم از همه گرفته بود از دبیر گرفته تا از خدا که جور نکرد برم مشهد اه اه اه دلم بدجور هوای امام رضا کرده بود……